کد خبر: ۴۵۷۶۹
تاریخ انتشار: ۰۹:۰۸ - ۰۸ دی ۱۳۹۳ - 2014December 29
شفاآنلاین-شروع زندگی مشترک، روزنه‌ای بر ارضای نیازهای زیستی، روانی و اجتماعی است، با این حال امروزه بسیاری از ازدواج‌ها بنا به دلایل متعدد به طلاق منجر می‌شود. بسیاری از این دلایل ناشی از انگیزه‌های افراد برای تشکیل زندگی مشترک است زیرا بعضی از این انگیزه‌ها با واقعیتهای زندگی زناشویی ناهمخوان است و به همین دلیل آن زندگی محکوم به شکست می‌شود.

به گزارش شفاآنلاین،در این مطلب سعی ما بر این است که برخی از آن انگیزه‌ها را برشماریم؛ انگیزه‌ها و معیارهایی که احتمالا به شکست در زندگی مشترک یا به بیان عامتر، طلاق و جدایی منجر می‌شود.


۱- ازدواج به منزله پاسخی به سنت‌های خانواده:

ازدواج در بسیاری از خانواده‌ها به عنوان یک سنت محسوب می‌شود، خصوصاً زمان ازدواج فرزندان، در تعدادی از خانواده‌ها از قواعد خاصی تبعیت می‌کند. مثلاً بعضی از والدین اعتقاد دارند که فرزندانشان در سنین پایین تشکیل زندگی مشترک دهند. با توجه به مشکلات متعددی که در مسیر یک زندگی مشترک وجود دارد تبعیت از این باور‌ها مخاطراتی را برای فرزندان امروزی به دنبال خواهد داشت.


۲- ازدواج به منظور فرار از تنهایی:

انسان موجودی اجتماعی است و در وجود او تعامل با دیگران در ارضای نیازهای انسانی سهم شایسته‌ای دارد. به همین خاطر بسیاری از افرادی که بنا به دلایل متعدد، تنها زندگی می‌کنند و یا در عین حال که با خانواده خود زندگی می‌کنند احساس تنهایی می‌نمایند. گاهی برای کنار آمدن با این خلأ احساسی، به فکر تشکیل زندگی مشترک می‌افتند. به طور قطع ازدواج راهی به سوی تعامل، تبادل احساسات و همدردی محسوب می‌شود و این فرآیند به ایجاد رضایت در انسان‌ها از زیستن با هم می‌افزاید. اگر احساس تنهایی، ناشی از ضعف مهارتهای اجتماعی فرد در تعامل با دیگران باشد و یادلایل شخصیتی و ابتلاء فرد به اختلالات روانی سبب به وجود آمدن چنین حالتی در او شده باشد، در چنین شرایطی ازدواج راه حل مناسبی برای کنار آمدن با این احساس نیست.


۳- ازدواج به منظور جبران کمبودهای شخصی:

گاهی افرادی که در شرایط سختی زندگی می‌کنند و امکانات موجود نیازهای ایشان را ارضا نمی‌کند، برای جبران این خلاء، اقدام به ازدواج می‌کنند. مثلاً دختری که در یک خانواده فقیر زندگی می‌کند، ممکن است پیشنهاد ازدواج با یک فرد ثروتمند را براحتی قبول کند.


۴- ازدواج به خاطر ارضای نیاز جنسی:

تعدادی از جوان‌ها به دلیل فشار غرایز جنسی، تن به ازدواج می‌دهند و این وضع در کوتاه مدت به دلیل مهیا نبودن سایر عوامل برای بقا و استحکام زندگی مشترک، مشکلات دیگر را هر روز پررنگتر می‌کند و نهایتاً به جدایی زوجین منتهی می‌گردد.


۵- ازدواج به منظور داشتن فرزند:

بعضی اوقات، ازدواج به عنوان راهی برای والد شدن محسوب می‌شود. برخی به خاطر نیاز غریزی به داشتن فرزند و ارضای این نیاز به ازدواج گرایش پیدا می‌کنند. چنین انگیزه‌ای بدون در نظر گرفتن سایر عوامل در تشکیل زندگی مشترک تبعات منفی را به دنبال دارد.


۶- پذیرش انتظارات اجتماعی:

امروزه در رسانه‌های گروهی جامعه ما، به طور مستقیم و غیر مستقیم، تلاش برای ورود جوان‌ها به زندگی مشترک زیاد دیده می‌شود. چنین روندی بدون در نظر گرفتن ملاحظات متعدد، گاهی به گرایش جوان‌ها به ازدواج فقط برای ازدواج منتهی میشود و در ‌‌نهایت به دلیل فراهم نبودن شرایط لازم، زندگی زوجین را توام با مسائل مرتبط با سازگاری می‌کند و در نهایت احتمال بسیار دارد که به جدایی ختم شود.


۷- رفع مشکل بیکاری:

درجامعه ما بنا به دلایل متعدد، از جمله شروط استخدام در برخی از مشاغل، متاهل بودن ِ متقاضی ذکر شده است. لذا گاهی این شرایط موجب شکل‌گیری ازدواج در بین جوان‌هایی می‌شود که به دلیل تداوم بیکاری و عدم کسب شرایط مناسب، فقط به فکر ازدواج برای به دست آوردن کارند. در این گونه ازدواج‌ها نیز احتمال جدایی زوجین تقویت می‌گردد.


۸- ازدواج به عنوان وسیله‌ای برای رسیدن به اهداف دیگر:

گاهی انگیزه اصلی از تشکیل زندگی مشترک، عشق به فرد مقابل و نیاز روان‌شناختی به زیستن با فرد مقابل نیست؛ بلکه وی وسیله‌ای برای رسیدن به اهداف دیگر می‌شود. مثلاً خانمی که دوست دارد در خارج از کشور زندگی کند، ممکن است با پیشنهاد فردی جهت ادامه زندگی مشترک در خارج موافقت و سپس با وی ازدواج کند ولی بعد از ورود به کشور خارجی، در مدت کوتاهی اختلافات خود را نشان می‌دهند و از شریک زندگی‌اش جدا می‌شود.


۹- ازدواج به خاطر بالارفتن سن:

امروزه، بنا به دلایل متعدد، سن ازدواج در بین جوان‌ها بالا رفته و این مشکل خصوصاً برای دختران جامعه به خاطر مسائل فرهنگی استرس‌های متعددی را در آنها پدید می‌آورد. لذا گاهی ازدواج به خاطر ترس از تنها ماندن، از دست دادن زیبایی، از دست دادن والدین، کاهش شور زندگی، نسبت‌های ناروای مردم و... صورت می‌گیرد. در چنین مواقعی امکان سازگاری با مشکلات زندگی، ضعیف بوده و در ‌‌نهایت ضریب ریسک این ازدواج‌ها بالا می‌رود.



۱۰- ازدواج به خاطر نجات یک انسان دیگر:

گاهی انگیزه فرد برای ازدواج، نجات دادن شخص مقابل از تنهایی، فشارهای زندگی، مشکلات اقتصادی و اجتماعی و یا دلایل دیگر است. مثلاً دختری که وابستگی شدید به پسری دارد، مسئولیت زندگی وی از جمله کار، مسکن و مسائل مالی را می‌پذیرد. چنین انگیزه‌هایی بعد از مدتی کوتاه رو به سردی و حتی خاموشی می‌رود و در ‌‌نهایت زندگی مشترک را با بحران مواجه می‌سازد.


۱۱- ازدواج به خاطر رفع بحران:

گاهی ازدواج به دلیل آسیب دیدگی جنسی ناخواسته، اتفاق می‌افتد. به این معنی که طرفین برای حل این مشکل به ازدواج تن می‌دهند، چنین شرایطی بدون آمادگی لازم جهت ورود به این فضا، مخاطراتی را به دنبال دارد که در ‌‌نهایت حداقل آن احساس به تله افتادن و حس اجبار به ازدواج با یکدیگر است. این شرایط خطرپذیری فزاینده‌ای برای ادامه زندگی مشترک ایجاد خواهد کرد.


۱۲- ازدواج به خاطر فرار از مشکلات خانوادگی:

گاهی انگیزه افراد برای ازدواج به دلیل دورکردن خود از محیط استرس‌زا یا رنج‌آور خانواده است. درگیری والدین، اعتیاد آنها، سوء رفتار جسمی و جنسی، بی‌توجهی، طرد و خشونت و یا موارد دیگر از جمله دلایلی است که فرد را به چنین تصمیمی سوق می‌دهد. در چنین شرایطی افراد آمادگی روان‌شناختی لازم جهت ارزیابی متقابل را نداشته و در ‌‌نهایت احتمال آسیب زا بودن پیوند ازدواجشان به دلیل همین اصل قرار گرفتن فرار از فضای خانواده بالا می‌رود.


۱۳- ازدواج به خاطر عشق:

گاهی دو نفر، چنان علاقه‌ای به یکدیگر پیدا می‌کنند که گمان می‌برند براستی عاشق هم هستند اما وقتی هیجان، با سرعت چشمگیری در روابط پیش برود، شناخت یکدیگر به روال عادی و تدریجی خود رخ نمی‌دهد، زیرا وقت کافی برای این امر وجود نداشته است. صراحت، صداقت و اعتمادی که لازمه یک رابطه محکم است احتیاج به زمان دارد. آشنایی سریع، هر قدر هم که هیجان‌آور باشد، تنها یک صمیمیت ظاهری به بار می‌آورد که به آسانی با نزدیکی و صمیمیت واقعی اشتباه گرفته می‌شود. به همین دلیل ازدواج‌هایی که در کوتاه مدت اتفاق می‌افتند، مخاطراتی را در آینده خود به دنبال خواهند داشت.


۱۴- ازدواج به خاطر فرار از یکنواختی زندگی:

گاهی افراد بدون آگاهی و آمادگی لازم وارد یک زندگی مشترک می‌شوند و پس از مدتی احساس از دست دادن آزادی‌های فردی و یا احساس در دام افتادن می‌کنند، ازدواجهایی که درآن انگیزه مزه کردن زندگی مشترک، بدون توجه به سایر مؤلفه‌ها وجود دارد، اغلب مخاطراتی را به دنبال خواهد داشت.


۱۵- ازدواج به دلیل برداشت غلط از مفاهیم:

افراد در دوران نامزدی ممکن است به فاش سازی مسائل شخصی خود بپردازند که گاهی بی‌توجهی به محتوای مطالب ابراز شده مشکلاتی را به دنبال دارد. مثلاً مردی به نامزدش می‌گوید که اعتیاد دارد؛ اما زن می‌گوید چون با صداقت این موضوع را گفته من همسر او می‌شوم و بعد از ازدواج این مسائل ایجاد مشکل خواهد کرد.


۱۶- ازدواج به مفهوم پذیرش جبر:

تعدادی از جوانان، خصوصاً آنهایی که نگرشهای سنتی دارند گاهی ازدواج با فرد مقابل برایشان موضوعی از پیش تعیین شده، مقدر و سرنوشت محسوب می‌شود. در جامعه ما،‌گاه این فرآیند با عنوان «قسمت» نیز شناخته می‌شود. در این دسته افراد، تصور بر این است که خواستگار فرد در واقع همان شخصی است که انگار مقدر شده است با او زندگی کند. چنین طرز تفکری چون حاصل شناخت طرفین از یکدیگر نیست آسیبهایی را پس از ازدواج به دنبال می‌آورد که احتمال جدایی یا نارضایتی را بیشتر می‎‌کند.

۱۷- تصور نادرست از دوران نامزدی:

دوران نامزدی، حداقل شرایطی را برای آگاهی زوجین از یکدیگر فراهم می‌آورد. تعدادی از افراد در این دوران متوجه تفاوتهای بسیاری بین خود و فرد مقابل می‌شوند یا در این دوران متوجه ناراحتی و یا حتی مبتلا بودن فرد به اختلالات روانی یا وابستگی او به مواد مخدر می‌شوند، اما به رغم وقوف بر این مسائل، بنا به دلایل فرهنگی از جمله تلقی خود یا خانواده‌شان از نامزدیی و اینکه به هم خوردن نامزدی را مساوی با بی‌آبرویی و از دست دادن حیثیت خود قلمداد می‌کنند، تن به ازدواج می‌دهند. چنین تجاربی در زندگی مشترک، بسیار بحران زا بوده و احتمال جدایی زوجین را بیشتر می‌کند.


۱۸- ازدواج به خاطر جذابیت ظاهری:

اهمیت جذابیت جسمانی به عنوان یک عامل مهم در دوستی‌ها و مناسبات اجتماعی، غیر قابل انکار است. به نظر می‌رسد افرادی که جذابیت ظاهری دارند، رفتارهای پسندیده‌تر و ویژگیهای شخصیتی زیبایی هم داشته باشند. به خاطر چنین تصوری، تعداد زیادی از دختران و پسران مجذوب جذابیت جسمانی هم می‌شوند. زمانی که اهمیت این عامل درمعیارهای افراد برای تشکیل زندگی مشترک بدون توجه به عوامل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و شخصیتی افراد لحاظ می‌شود، ضریب خطر پذیری چنین ازدواجهایی نیز طبیعتاً بالا خواهد رفت.


۱۹- در کل احتمال آسیب زا بودن ازدواج افراد با شرایط زیر قابل پیش بینی است:

-ازدواج دو فرد با فرهنگهای کاملاً متفاوت.
-ازدواج در سنین پایین زیر ۲۰ سال
-تفاوت سنی زیاد بین زوجین مثلاً ۱۰ تا۲۰سال
-بالا‌تر بودن سن دختر از پسر (زن از مرد)
-ازدواج یک مرد ازدواج نکرده، با زنی بیوه یا مطلقه
-ازدواج دختری با مردی که از ازدواج پیشین خود فرزندی دارد.
-ازدواج دو فرد مطلقه که فرزندان بزرگسال دارند.
-ازدواج افرادی که فاصله طبقاتی بسیار زیادی با هم دارند.
-ازدواج دختری برخوردار از تحصیلات دانشگاهی با پسری که تحصیلات پایین دارد.
-ازدواج با فرد معتاد به مواد مخدر
-ازدواج با شخصی که قبلاً ازدواج‌های متعدد داشته است.
-ازدواج با فردی که خانواده‌اش شدیداً مخالف این وصلت هستند.
-ازدواج بدون داشتن اطلاعات کافی از موقعیت فردی، خانوادگی و اجتماعی شخص مقابل.
-ازدواج با فردی که ثبات شغلی نداشته و به دلیل مسائل شخصیتی خاص، قادر به سازگاری در محیط کار نیست.
-ازدواج با دختر یا پسری که هنوز دانشجو است و از ثبات اقتصادی، شغلی و فکری لازم برخوردار نیست.


در پایان حتماً باید به نکته توجه داشت که مسائل مطرح شده فوق به صورت مطلق، تأثیرگذار نبوده و موارد استثنا هم وجود دارد.

پزشکان ایران


نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: