امام رضا در آخر ماه صفر سال 203 هـ. ق در سن
55 سالگی توسط مأمون مسموم شد و در سناباد نوقان که امروزه یکی از محلات
مشهد مقدس محسوب میشود به شهادت رسید و در محل مرقد فعلی به خاک سپرده شد.
(2)آن بزرگوار همانند دیگر امامان معصوم(ع) دارنده تمام کمالات و فضائل
اخلاق انسانی در مرتبه اعلی بود. او آن چنان در قلّه شکوهمند کمال و فضیلت
قرار داشت که نه تنها دوستان و پیروانش او را ستوده اند، بلکه دشمنان کینه
توز و سرسخت به مدح و ستایش او پرداختهاند. درباره اوصاف اخلاقی آن حضرت
«ابراهیم بن عباس» میگوید: «هرگز ندیدم که امام رضا (ع) سخن شخصی را قطع
کند و ندیدم که نیازمندی را از درگاه خویش رد کند. او هرگز در حضور افراد
تکیه نمیداد و هرگز او را ندیدم که با صدای بلند خنده کند، بلکه خنده اش
تبسم و لبخند بود. وقتی که خلوت میکرد و کنار سفره مینشست، همه خدمتکاران
و غلامان را کنار سفره مینشاند.»(3)آنچه خوانندگان عزیز و محترم در پیش
رو دارند، گامی است در بیان فضائل اخلاقی و صفات حمیده پیشوای هشتم شیعیان
امید است که ره توشه ای باشد برای پویندگان راه امامت و ولایت.
برترین اندیشمند
خود امام رضا (ع) در مورد دانش بی کران حضرتش و برتری بر اندیشمندان و
متفکّرین علوم مختلف میفرماید: «زمانی من در مسجدالنبی مینشستم و در آن
موقع دانشمندان زیادی در مدینه بودند، هرگاه یکی از آنها در پاسخ پرسشی
عاجز میگشت و دیگران هم نمیتوانستند از عهده جواب برآیند، همگی به من
اشاره میکردند و مسائل مشکل را مطرح میکردند و من پاسخ همه آنها را
میدادم.»(4)مرحوم شیخ صدوق میگوید: «مأمون در هر جا که احتمال میداد
دانشمندی باشد و توانایی مناظره و مباحثه با امام رضا(ع) را داشته باشد به
مجلس خویش دعوت میکرد و او را با امام هشتم(ع) وارد بحث مینمود.او در این
زمینه تلاشهای فراوانی به عمل آورد تا اندیشمندان و نظریه پردازان
فرقهها و گروههای مختلف اسلامی و غیراسلامی در مباحثه علمی بر آن حضرت
پیروز شوند، امّا امام رضا(ع) در تمام آن جلسات و مناظرههای سنگین و
پیچیده بر تمام دانشمندان عصر خویش غلبه میکرد. آن حضرت با کسی به بحث و
مناظره نمیپرداخت مگر این که در پایان، طرف مقابل به فضیلت و برتری و دانش
سرشار امام هشتم (ع) اعتراف مینمود و در برابر استدلالهای قوی و محکم او
سر تعظیم فرود میآورد.»(5)
دریای کرم
«یسع بن حمزه» میگوید: در مجلس امام رضا(ع) مشغول گفت و گو بودیم که مردی
وارد شد و گفت: سلام بر تو ای فرزند پیامبرخدا! من مردی از دوستان شما
هستم. اکنون از زیارت خانه خدا بازگشته ام و چیزی که بتوانم با آن خود را
به خانه برسانم ندارم. مرا به دیارم بفرست، من دارای نعمت و دولت هستم و
مستحق صدقه نیستم. آنچه به من ببخشی از سوی شما صدقه خواهم داد. امام (ع)
از او خواست بنشیند بعد از پایان جلسه حضرت به خانه رفت و لحظاتی بعد در را
بست ؛ سپس دستش را از بالای در بیرون آورد و پرسید آن مرد خراسانی کجاست؟
مرد پاسخ داد: این جا هستم. امام(ع) فرمود: این دویست دینار را بگیر و با
آن هزینه سفرت را تأمین کن. یکی از یاران حضرت پرسید: فدایت شوم به او
مهربانی کردی و چهره پنهان ساختی؟!حضرت فرمود: چون نیازش را برآوردم،
نخواستم خواری خواهش را در چهره اش ببینم. آیا این حدیث پیامبر(ص) را
نشنیده ای که فرمود: کار نیکی که پنهان انجام شود، برابر هفتاد حج است.(6)
مدافع حریم اسلام
مسأله دفاع فرهنگی و علمی از کیان اسلام و جلوگیری منطقی از بدعتها و
گمراهیها از ضروریات اسلام است و موجب پاداشهای عظیم و محبوبیّتهای
بسیار بزرگ در پیشگاه خداوند خواهد شد ؛ به طوری که پیامبر(ص) در مورد
نگهبانی از حریم دین و حکومت اسلامی فرموده است: «یک شب نگهبانی از حریم
حکومت اسلامی برتر از هزار شب عبادت که روزش را انسان روزه بگیرد
میباشد.»(7)حضرت امام رضا(ع) در این راستا میفرماید: «عده ای از غالیان،
اخباری را در مورد تشبیه به خدا و مسأله جبر در شأن ما به دروغ جعل کردند و
با این بیهوده گوییها عظمت خدا را کوچک نمودند.هر کس آنها را دوست بدارد
با ما دشمنی نموده و هر کس آنها را دشمن بدارد با ما دوستی نموده است ؛ هر
کس با آنها رابطه برقرار سازد از ما بریده است و هرکس از آنها ببرد با
ما پیوند برقرار نموده است، هرکس نسبت به آنها بیاعتنایی کند، به ما نیکی
نموده و هرکس به آنها نیکی کند، به ما بی اعتنایی و جفا کرده است: هر کس
آنها را گرامی بدارد به ما اهانت نموده و هر کس که به آنها اهانت کند، به
ما احترام نموده است، هر کس به آنها بدی کند به ما خوبی کرده و هر کس به
آنها خوبی کند، به ما بدی نموده است، هر کس آنها را تصدیق کند، ما را
تکذیب نموده و هرکس که آنها را تکذیب کند، ما را تصدیق نموده است. هر کسی
که شیعه ماست، هرگز آنها را یار خود نگیرد و با آنها همکاری ننماید.»(8)
کرامات رضوی
معجزات و کرامات حضرت رضا(ع) بسیار زیاد است، به طوری که شیخ حرّ عاملی
مینویسد: «معجزات امام رضا (ع) از حدّ تواتر تجاوز کرده است.»(9) بنابراین
چه بسیار انسانهایی هستند که با تشرّف به بارگاه ملکوتی آن امام همام (ع)
از دریای بیکران کرامتش بهره و نصیبی برده اند.شیخ صدوق میگوید: وقتی
رکن الدوله، یکی از وزرای حکومت آل بویه را از رفتن به زیارت امام علی بن
موسیالرضا(ع) با خبر ساختم، به من گفت: مرقد آن امام (ع) را بارها زیارت
کرده ام و حاجتهای زیادی از ایشان گرفتهام. هنگامی که به آن جا رفتی برای
من دعا کن و به جای من زیارت نما که در آن مکان دعا اجابت
میشود.(10)«ابومنصور عبدالرزّاق» وقتی فهمید که حاکم توس (معروف به
بیوردی) فرزندی ندارد، به او گفت: چرا به زیارت امام رضا (ع) نمیروی تا در
آن جا از خداوند فرزندی طلب کنی؟ من بارها در آن جا حوائجی از خداوند
خواسته ام و خداوند حاجتم را به برکت آن امام بزرگوار بر آورده نموده است.
حاکم توس میگوید: نزد امام رضا(ع) رفتم و از خداوند حاجتم را خواستم.
خداوند فرزند پسری به من عطا کرد.(11)
انیس قرآن
ره پویان راه یقین و سالکان کوی عشق از آن جایی که دل در گرو ذات اقدس
خداوند دارند، کتاب او را پرتوی از ذات الهی و واسطه سخن ربّ مالک با عبد
سالک میدانند، از این رو با قرآن انس ویژه ای داشته و دل و جان و اعمال
خویش را با آن گوهر حیات بخش خدایی میکنند.در سیره هشتمین ستاره فروزان
آسمان امامت و ولایت انس با قرآن به وضوح دیده میشود. آن بزرگوار هر سه
روز یک بار تمام قرآن را تلاوت میکرد و در آیات آن تدبّر مینمود.امام
رضا(ع) شبها هنگام خوابیدن، در بستر خویش زیاد قرآن میخواند و چون به آیه
ای میرسید که در آن یادی از بهشت یا جهنم شده است، میگریست و از خداوند
بهشت میطلبید و از دوزخ به خداوند پناه میبرد: «... فاذا مرّ بآیةٍ فیها
ذکر جنّةٍ او نارٍ بکی و سأل اللّه الجنّة و تعوّذ به من
النّار.»(12)همچنین درباره اوصاف قرآن سخنان گهرباری از ایشان به یادگار
مانده است که هر خواننده را به فکر و اندیشه در این کتاب وا میدارد. آن
حضرت قرآن کریم را کتاب هدایت گر، سرچشمه حیات و مایه عزّت دانسته،
بنابراین میفرماید: «هو حبْل اللّه المتین و عروتُهُ الوثْقی و طریقتُهُ
المُثلی، المؤدّی الی الجنّة و المنجی من النّار لا یخْلُقُ من الازمنة و
لا یغثُّ علی الالسنة لانّه لمْ یجعلْ لزمانٍ دون زمانٍ بلْ جُعل دلیلُ
البرهان و حجّةٌ علی کلّ انسانٍ لایأتیه الباطلُ منْ بین یدیه و لا من خلفه
تنزیلٌ من حکیمٍ حمیدٍ؛(13) قرآن ریسمان محکم الهی و دستگیره محکم و راهی
نمونه و بی بدیل است که به بهشت منتهی میشود و انسان را از آتش نجات
میدهد. در طول زمان کهنه نمیشود و ارزش و اعتبار خود را از دست نمیدهد،
زیرا برای یک عصر قرار داده نشده است، بلکه راهنما، برهان و حجّت برای هر
انسان است. باطل و نادرستی در آن راه نمییابد، نه از پیش رو و نه از گذشته
ها. این کتاب فرستاده خدای حکیم و ستوده است».
پاسدار نماز
همه پیامبران و امامان و اولیای خدا حرمت نماز را به بهترین وجه حفظ
میکردند و آن را با کیفیت بسیار عالی اقامه مینمودند. پس از معرفت به خدا
و اصول اعتقادات، بر همه چیز آن را مقدّم میداشتند.از منظر حضرت رضا(ع)
هیچ عملی برتر و با ارزش تر از نماز نیست و آن را در اول وقت اقامه میکرد
به همین جهت آن حضرت (ع) به «ابراهیم بن موسی» فرمود: «لاتؤخّرنّ الصّلوة
عن اوّل وقتها الی آخر وقتها من غیر علّةٍ...؛(14) نماز را همیشه در اول
وقت شروع کن و آن را بدون علت از اول وقت به تأخیر مینداز...»امام هشتم به
هیچ قیمتی فضیلت نماز اول وقت را از دست نمیداد. حتی در مهم ترین جلسات
سیاسی و علمی امام به نماز اول وقت اهمیّت میداد. نقل میشود که به دستور
مأمون، علمای برجسته از فرقههای گوناگون در مجالس مناظره حاضر میشدند و
امام رضا(ع) با آنها بحث و مناظره میکرد. در یکی از این مجالس «عمران
صائبی» که از دانشمندان بزرگ بود، حاضر و درباره توحید با امام رضا(ع) وارد
گفت و گو شد. در آن جلسه امام سؤالهای او را با حوصله، متانت و
استدلالهای قطعی پاسخ داد و او را به سوی توحید متمایل کرد. هنگامی که بحث
و مناظره به اوج خود رسیده بود، حضرت رضا(ع) احساس کرد که وقت اذان ظهر و
هنگام نماز است، بنابراین به مأمون فرمود: وقت نماز فرا رسیده است.عمران
صائبی که به حقایقی دست یافته و از دریای دانش سرشار امام هشتم بهرههایی
برده بود با التماس گفت: آقای من! گفت و گو و پاسخهای خویش را قطع مکن،
زیرا دل من آماده پذیرش سخنان شماست. امّا آن حضرت تحت تأثیر سخنان عاطفی و
احساس برانگیز او قرار نگرفت و فرمود: عیبی ندارد نماز را میخوانیم و
دوباره به گفت و گو ادامه خواهیم داد. در این حال امام و همراهان به اقامه
نماز مشغول شدند. حضرت بعد از اقامه نماز دوباره به گفت و گو ادامه داد و
پاسخهای روشنگرانه خویش را ارایه نمود.(15)
اسوه شجاعت
پس از شهادت حضرت امام موسی کاظم(ع) دوران امامت حضرت امام رضا(ع) در عصر
هارون آغاز شد. با این که شرایط بسیار سخت بود امام امامت خود را آشکار و
هدایت مردم را شروع کرد.محمدبن سنان که یکی از شیعیان است میگوید: به امام
رضا(ع) عرض کردم: «شما چگونه جرأت کردید که بعد از پدرتان، امامت خود را
آشکار کنید با این که از شمشیر هارون خون میچکد؟» آن حضرت در پاسخ سؤال من
فرمود: «همان گونه که پیامبر(ص) در برابر ابوجهل ایستادگی و مقاومت کرد و
فرمود: اگر ابوجهل یک دانه مو از سرم بردارد من پیامبرنیستم، من نیز به شما
میگویم: اگر هارون از سرم یک لاخه مو بگیرد، من امام نیستم.»(16)
حکیم خردورز
امام رضا(ع) در روزگاری که امامت الهی در حد پادشاهی و ولایت عهدی تنزّل
یافته بود، از عقل و خرد خویش بیشترین بهره را برد و با تشکیل مناظرات و
احتجاجات عقلانی، خردورزان را جذب خویش نمود و عده ای از آنها را به راه
اصلی و حجت ظاهری و امامت هدایت نمود.آن حضرت در تمام عرصههای زندگی به
ویژه عرصه سیاسی اش رفتاری کاملاً حکیمانه و خردورزانه داشت. پذیرش ولایت
عهدی در دوران امامتش یک موضع کاملاً عاقلانه بود که توانست تمام شیطنتها و
نقشههای مأمون را خنثی کند.نتیجه این خردورزی و تدبیر آن شد که اولاً:
افرادی که حتی امام را نمیشناختند و یا بغض آن حضرت را در دل داشتند با
این تدبیر حکیمانه جزو عاشقان و شیفتگان امام رضا(ع) شدند.ثانیاً: نه تنها
مأمون نتوانست معارضان و مخالفان شیعی را به خود خوش بین سازد، بلکه امام
(ع) مایه امید و تقویت روحیه آنان شد و ثالثاً: نه تنها مأمون نتوانست
امام(ع) رامتهم به حرص بر دنیا و عشق به مقام و منصب نماید، بلکه حشمت
ظاهری بر عزّت معنوی او افزود.کوتاه سخن این که مأمون در این معامله نه
تنها چیزی بدست نیاورد، بلکه بسیاری چیزها را از دست داد. این جا بود که
مأمون احساس شکست و خسران کرد و در صدد برآمد که خطای فاحش خود را جبران
کند که تنها راه آن شیوه توسل به قتل و نقشه بود.(17)
* اسماعیل نساجی زواره