کد خبر: ۴۳۲۶۶
تاریخ انتشار: ۰۸:۰۸ - ۱۷ آذر ۱۳۹۳ - 2014December 08
یادداشت
شفاآنلاین :افسانه شیرینی هست به نام روزگار خوش گذشته، دوران طلایی که در آن همه چیز فراوانتر، ارزانتر و بهتر بود، آسمان آبی‌تر و آب خوشگوارتر بود. در آن روزگار خوش همه با هم بودند، اگر کسی چیزی داشت متعلق به همه بود.
 برادران در کنار هم به خوبی زندگی می‌کردند و پیشه پدر را در پیش می‌گرفتند. زنان همه خواهر غمخوار یکدیگر بودند و مال من و مال تو برای آنان معنی نداشت، شعار آنان این بود که تن رها کن تا نخواهی پیرهن. مردم بر سر جیفه دنیوی نمی‌جنگیدند و کسی درصدد مبهوت کردن دیگری با خواسته و داشته خویش نبود. بدرستی نمی‌دانیم این روزگار خوش گذشته که در همه اقوام ذکر می‌شود واقعاً وجود داشته است یا ساز و کارهای دفاعی روانی سازنده آن است اما به هر حال به نظر می‌رسد امروز فردگرایی بیش از گذشته شیوع دارد. واژه‌های من و مال من بیش از ما و مال ما به کار می‌رود و یکی از ضرورت‌های تفرد، استقلال مالی شمرده می‌شود. افسوس که خیلی پیش از آنکه استقلال ذهنی و عاطفی پدیدار شده باشد از استقلال مالی صحبت می‌شود: «هر یک گلیم خویش به در می‌برد زموج». استقلال مالی به نظر اصطلاح خوبی می‌رسد اما اگر محملی باشد برای نادیده گرفتن پیوندهای خویشاوندی  و سستی رابطه فرزند با پدر و مادر و رابطه زن با شوهر خوب نیست. اگر وسیله‌ای باشد در جهت آزادگی و رهایی از بندگی دیگری خوب است اما اگر تبدیل به هدف شود در آن صورت خود اسباب بندگی می‌شود. همان طور که هر خانواده نیاز به هدف مشترک و مشارکت همه برای نیل به آن دارد، مشارکت آن اعضای خانواده که درآمد دارند در تأمین هزینه‌ها نیز ضروری و پسندیده است.گاه می‌بینیم در برخی خانواده‌ها  در ظاهربرای تشویق فرزند به کار خوب برای انجام کارها به او پول می‌دهند.  برای نمونه اگر باغچه را آب بدهد، اگر نان بخرد، اگر نمره خوبی گرفته باشد، ظاهراً تشویق کار خوب باعث تقویت آن می‌شود و به علاوه کودک هم با جمع‌کردن پولش می‌تواند تا حدی استقلال مالی کسب کند. اما واقعیت آن است که در این روش چند اشکال عمده وجود دارد. نخست آنکه انگیزه مادی، انگیزه درونی برای انجام کار خوب را از بین می‌برد. کودکی که برای خوشحال کردن پدر و مادر یا به علت علاقه به طبیعت به باغچه آب می‌دهد، اگر در قبال این کار پول دریافت کند از آن به بعد تا پول نگیرد به باغچه آب نمی‌دهد. دوم آنکه کودک به مفهوم زندگی اجتماعی و خانوادگی و مسئولیت هر فرد برای تداوم آن پی نمی‌برد، برای نمونه، آیا کودکی که بابت شستن ظرف‌های خانه از پدر و مادر پول می‌گیرد، در مقابل بابت خدماتی که از پدر و مادر دریافت می‌کند به آنان پولی پرداخت می‌کند؟ سوم آنکه با این به اصطلاح استقلال مالی کودک مایل است هر چیزی را که می‌خواهد ولو به ضررش باشد، بخرد و در پاسخ به مخالفت پدر و مادر می‌گوید پول خودم است، به شما ربطی ندارد و این حکایت همه افرادی است که پیش از آنکه به اهمیت مسئولیت و تعهد در قبال خانواده و اجتماع پی ببرند صاحب استقلال مالی می‌شوند و در نتیجه پول را نه در جهت مصالح واقعی خود و دیگران بلکه در جهت ارضای خواسته‌های مادی خویش به کار می‌گیرند. خیلی اوقات آنچه افراد خانواده نیاز به آموختن آن دارند مشارکت همه در برنامه‌ریزی مالی خانواده و تعیین هزینه‌هاست.

   چگونه به فرزندان استقلال مالی بدهیم
کودکان در سنین 5-4 سالگی به طور طبیعی به نظم‌و‌ترتیب علاقه‌مند می‌شوند. مادر و پدر می‌توانند از این تمایل ذاتی کودک در جهت سوق دادن او به انجام کارهایی از قبیل منظم کردن لباس‌ها، اسباب‌بازی‌ها و محل خواب کودک استفاده کنند. بهترین شیوه تشویق کودک عبارت است از یک لبخند محبت‌آمیز به عنوان تأیید، گفتن آفرین، گفتن بارک‌الله و گفتن اینکه من از تو راضی هستم. به این ترتیب کودک می‌آموزد از انجام کار احساس رضایت کند. اما اگر برای این کارها به او جایزه داده شود، رضایت را در گرفتن جایزه می‌جوید نه در انجام کار.
 زمانی که کودک دریابد با کار خود باری از دوش دیگران برمی‌دارد و با او به صورت یک شخص مسئول رفتار می شود، احساس اعتماد‌‌‌به نفس می‌کند و علاقه او برای مشارکت بیشتر می‌شود. اعتماد به نفس به او احساس استقلال مثبت نیز می‌ دهد، به این معنی که ضمن توجه به عضویت خود در خانواده، مسئولیت انفرادی خود را هم برای پیشبرد هدف‌های خانوادگی جدی می‌گیرد. چنین فردی بزرگتر که شد نیز در صورت داشتن درآمد مستقل، وظیفه خود را نسبت به خانواده فراموش نخواهد کرد و با بسط این وضعیت، در مورد برادران و خواهران دینی و افراد نیازمند نیز یاری‌دهنده خواهد بود.

   دکتر فربد فدایی – روانپزشک و مدیر گروه روانپزشکی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی


 

نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: