شفاآنلاین-تابوت دست به دست میشود و روی دستها این سو و آنسو میرود. اگر تابوت، تابوت هنرمندی باشد یا آدم محبوب دیگری، طولی نمیکشد که سیل عکسهای سلفی از مراسم در صفحات مجازی و وایبر و لاین و تانگو و ویچت و اینستاگرام و... به سرعت پخش میشوند و پایین عکسها پر میشود از لایک و کامنت. کسی تابوت بر شانه میرود و دستی به تابوت و دستی به تلفن همراه از لحظههای غم انگیز خویش فیلم میگیرد.
اگر مرده بزرگ خانواده باشد هم سوژه خوبی است، لحظهای که در قبر تلقیناش
میدهند، لحظهای که نخستین سنگ لحد صورتش را میپوشاند و لحظهای که
نخستین بیل در قبر فرو میرود و خاک بر سنگ مینشیند. شاید شانسی هم دست
داد و شد که لحظههای شست و شو را گرفت که چطور پنبه در گوش میکنند، چطور
سطل سدر و کافور تن عریان میت را تطهیر میکند؛ «برش گردان» خب مرده مرده
است، چه حقی دارد؟ مرده که شهروند زنده نیست دوست نداشته باشد تنش را
ببینند. مرده است دیگر. اگر ناراحت است بلند شود و
اعتراض کند! تا همین چند سال پیش وقتی به مراسم تشییع یا ختم دوست و آشنا و
فامیلی میرفتیم رسم ادب اجازه نمیداد لباس نامناسب آن مجلس بپوشیم یا
حرکاتی خارج از عرف و قاعده از خود نشان بدهیم و به احترام تازه درگذشته و
خانوادهاش دست کم در ظاهر نشان میدادیم که با آنها همدردیم. کسی دوربینش
را در نمیآورد که چلیک و چلیک از دیگ غذا و چشمان اشکبار مادر میت و
صندلی روضه خوان و چه و چه عکس بگیرد.
عکاسی و فیلمبرداری بخصوص عکاسی سلفی یا عکس گرفتن از خود توسط برخی از
تلفن همراه به دستها در مراسم ویژه و شلوغ این روزها از کجا ریشه میگیرد؟
آیا این افراد همدردی یا همراهی میکنند؟ یا به دنبال سوژه و عکسهای ناب
برای صفحه خود در شبکههای مجازی هستند یا به قول بعضیها جو گیر شده اند؟
دکتر مجید صفارینیا، روانشناس و رئیس انجمن روانشناسی ایران میگوید: «در
این مورد بهترین مصداق جمعیتی است که در مراسم تشییع پیکر زنده یاد مرتضی
پاشایی شرکت داشتند. عده بسیاری با تیپهای شخصیتی گوناگون حضور داشتند و
با انگیزههای مختلف تلفن همراهها و تبلت هایشان را بالای سرشان گرفته
بودند و مدام از این طرف و آن طرف فیلم میگرفتند و عکس میانداختند. در
کل عدهای برای اینکه به دوستانشان بگویند «ما هم آنجا بودیم» یا اصطلاحاً
برای به دست آوردن شخصیت نزد بقیه شروع به عکاسی میکنند یا با عکس انداختن
با بازیگران و هنرمندان و ورزشکارانی که در آن مراسم حضور دارند خودی نشان
میدهند و اما تیپ شخصیتی دیگر، هوادارانی هستند که در شبکهای اجتماعی یک
گروه تشکیل دادهاند و حس غرور و نزدیکی به شخصیت کسی که درگذشته دارند و
به دنبال هدف مشترکی با همگروهی خود هستند و برای اینکه نشان بدهند نزدیکی
خاصی دارند عکسهای متفاوت از مراسم میاندازند.»
حتماً شما هم دور و بر خود کسی یا کسانی را میشناسید که برای شرکت در این
قبیل مراسم از قبل برنامه دارند؛ لباس مخصوص و لوازم مخصوص، میماند
آرایشگاه قبل از مراسم و فشن کردن موها و البته تلفن همراهی که همیشه دم
دست است.
دکتر فاطمه منفردپویا، روانشناس شخصیت با اشاره به 2عامل در بروز اینگونه
رفتارها عنوان میکند: «در این گونه آیینها و تشریفات هرکس میخواهد نسبت
به دیگری تعداد بیشتری عکس بیندازد و عکسها را در کمترین زمان در صفحه
شخصی یا شبکههای تلفن همراهی ارسال کند و هر لایک هم برایش بسیار ارزشمند
است و با این کار احساس خود ارزشمندی پیدا میکند. این افراد کسانی هستند
که در برخی از برهههای زندگی کم آوردهاند و دچار ضعف شخصیتی اند.
دسته دیگری هم که تعدادشان کم نیست به دنبال تقلید هستند. به طور مثال
وقتی کسی با تلفن همراهش شروع به عکاسی میکند افراد دیگر هم به تقلید از
او دست به تلفن همراه میشوند و در کمتر از چند دقیقه تعدادشان به طور
فزایندهای افزایش مییابد.»
دکتر صفاری نیا در تشریح سایر شخصیتهای تلفن همراه به دست میگوید:
«عدهای در جامعه به دنبال یافتن سمبل و نماد هستند. به طور مثال یک
خواننده، بازیگر یا ورزشکار را به عنوان یک سمبل انتخاب میکنند و برای آن
ارزش قائل میشوند. تیپ بعدی کسانی هستند که از باب اطلاعرسانی و
انتشاراتفاقات حاشیهای و اینکه چقدر جمعیت یا چه بازیگر و ورزشکار و...
برای شرکت در مراسم آمدهاند دست به مستندسازی میزنند.» وی نیز همچون
دکتر منفردپویا به موضوع تقلید اشاره میکند و این پدیده را تحت عنوان
همنوایی یا تسری اجتماعی تحلیل میکند: «گروه دیگری نیز در یک فضای
همنوایی اجتماعی قرار میگیرند و هنگامی که میبینند چند نفر در حال عکاسی و
فیلمبرداریاند از روی همرنگ شدن یا تقلید خواسته یا ناخواسته وارد جریان
میشوند، البته تیپ شخصیتی دیگری هم در مقابل این عده قرار دارند که دچار
خودشیفتگی یا دارای شخصیت نمایشی هستند و با شرکت در آیینها و گردهماییها
حرکاتی کاملاً نمایشی از خود بروز میدهند و عکس هایشان را در فضای مجازی و
برای برجسته کردن خود به اشتراک
میگذارند.»
سری به سالن غسالخانه بهشتزهرا میزنم، صحنههایی میبینم که تا چند سال
پیش ندیده بودم و برایم تازگی دارد. جنازهای را آن سوی دیوار شیشهای غسل
میدهند؛ کسانی که پشت دیوار شیشهای جمعند، هم گریه میکنند هم
فیلمبرداری. بعضیها پشت به شیشه میایستند وعکس سلفی میگیرند. آخرین عکس
یادگاری با میت برهنه در پس زمینه عکس. مردی سن و سال دار دندان هایش را
بهم میفشرد و زیرلب غرولند میکند و با ابروهای درهم رفته و چشمانی خشم
آلود به جوانهای تلفن همراه به دست نگاه تندی میاندازد.
آیا میتوان گفت همه کسانی که در چنین رخدادهایی شروع به عکاسی و
فیلمبرداری میکنند، عزادارنیستند و فقط به دنبال لایک در صفحه شبکههای
مجازی اند، یا اختلال شخصیت دارند؟ به نظر نمیرسد همه موضوع همین باشد.
دکتر مجید صفاری نیا رئیس انجمن روانشناسان کشور در این باره میگوید: «به
نظر میرسد با توجه به توسعه جوامع، مهاجرت، رشد شهرها و پیشرفت تکنولوژی
این موج عادی است و شاید یکی از سمبلهای شهرنشینی و مدرنیته باشد اما
نکتهای که در مراسم تشییع پیکر پاشایی بسیار شگفت انگیز بود حضور مردم و
حس نوع دوستی و همدلی آنها بود. دکتر منفرد پویا نظر دیگری دارد و میگوید:
«اپیدمی شدن اینگونه فعالیتها که حکایت از تقلیدی بودن دارد متأسفانه
موجی منفی خلق کرده و تبعات ناخوشایندی در پی دارد. نخستین مسألهای که
متوجه این اتفاق است از بین رفتن ارتباط کلامی بین افراد است.
این رفتارها غیر عادی است و کمکم با پیشرفت آن، تعاملات طبیعی از بین
خواهد رفت و جای آن را ارتباطات مجازی میگیرد که باید تدبیری برای آن
اندیشیده شود.» کمی پیشتر از مراسم تشییع مرتضی پاشایی، مراسم تشییع سیمین
بهبهانی غزلسرای محبوب کشور را دیدیم که آنجا هم تلفن همراه به دستان کم
نبودند، در یکی از عکسها جوانی که زیرتابوت است با یک دستش تابوت را گرفته
و با دست دیگرش از خود عکس میگیرد. این حرکت غیر عادی به نظر میرسد و
جای بحث زیادی دارد که ریشه این رفتارها کجاست؟
به اعتقاد دکتر منفردپویا در کشور ما وقتی یک وسیله یا یک تکنولوژی وارد
میشود فرهنگ آن با تأخیر طولانیتر به جامعه عرضه میشود. وی میگوید:
«باید بدانیم تکنولوژی و بویژه وسایل ارتباطی را چگونه و کجا به کار ببریم و
اینجاست که نیاز به آموزش و فرهنگسازی بیشتر از پیش احساس میشود.»
از نظر دکتر صفاری نیا ریشهیابی مسائل و معضلات اجتماعی، اصلاح فضای
اجتماعی، آموزش و فرهنگسازی باید مدنظر قرار بگیرد و همنوع دوستی و
مسئولیتپذیری را به افراد جامعه تزریق کرد. هنوز هم نمیدانیم چه اتفاقی
در حال رخ دادن است، کسانی که تلفن همراه به دست برای مراسمی از این نوع
لحظه شماری میکنند سوگوارند یا کنجکاو؟هوادارند یا بازیگر؟ آشنایند یا
غریبه؟
میگویند وقتی نخستین اتوبوسهای دماغ دار وارد ایران شد، از میان کسانی
که میخواستند آویزان شوند و مجانی سواری بگیرند، قربانی گرفت. برق هم به
نوبه خود قربانی گرفت؛ به هرحال کسانی بودند و دوست داشتند امتحان کنند
ببیند برق چطوری میگیرد! این قصه حالا به اینترنت و تلفن همراه رسیده. شما
میدانید تلفن همراه چطور قربانی میگیرد؟
ایران