شفاآنلاین- 28 شرکت بزرگ توزیع انیمیشن دنیا در جشنواره کن خواستار خریدن امتیاز توزیع انیمیشن «رستم و سهراب» شدند.
به گزارش شفا آنلاین،انیمیشن رستم و سهراب فیلمی است که با دوبله انگلیسی امریکایی توانسته است
مخاطبان خاصی را در سراسر جهان پیدا کند تا این سؤال پیش بیاید که آیا این
انیمیشن می تواند با مخاطب کودک ایرانی هم ارتباط برقرار کند یا می تواند
نگاه مخاطب ایرانی را از «بتمن» و «اسپایدرمن» به رستم و سهراب جلب کند؟
آیا نظمی که فردوسی 30سال برای زنده کردن آن رنج برده است، می تواند روی
پرده های سینما هم برای مخاطب ایرانی حرف آشنایی داشته باشد؟ مخاطبی که
ذائقه اش با قهرمان های خارجی یکی شده و تلاش های کوچک در حوزه عروسک سازی
نتوانست نگاه او را از «باربی ها» بگیرد! مخاطبی که ساعت ها لحظه شماری می
کند تا قهرمان های افسانه ای چشم بادامی ها را به تماشا بنشیند اما در لا
به لای ذهنش چند بیت از شاهنامه فردوسی را ندارد! «داریوش دالوند» تهیه
کننده این فیلم در گفت و گو با روزنامه ایران اعتقاد دارد که اکران فیلم
سینمایی رستم و سهراب در سینماهای کشور هم با استقبال روبه رو خواهد شد!
چرا رستم و سهراب؟
این
روزها بسیاری می خواهند بدانند که چرا دالوند و همکارانش چند سال را صرف
ساخت انیمیشن «رستم و سهراب» کرده اند. سؤالی که سؤالی دیگر را در پی دارد؟
چرا رستم نه؟ چرا شاهنامه نه؟ آن هم در زمانی که چشم بادامی ها با ساختن
قهرمانان افسانه ای چون «جومونگ» و... تمام فکر و ذهن مخاطب ایرانی را به
سمت کره جنوبی کشانده اند، چرا نباید سراغ قهرمان های وطنی رفت؟ وقتی
اسپایدرمن و بتمن جزو فهرست اول علایق کودکان ایرانی هستند چرا نباید سراغی
از سهراب و رستم گرفت؟ هرچند سراغ شاهنامه فردوسی رفتن دلیل بسیار دیگری
غیر از شرایط حال حاضر ایران دارد؟ قدرتی که فردوسی در شاهنامه به رخ می
کشد فقط قدرت رستم و سهراب نیست. قدرت زبان پارسی است! زبانی که البته با
مخاطب امروزی فاصله دارد و همین مسأله هم می تواند اکران ناموفقی را برای
انیمیشن رستم و سهراب رقم بزند. نکته ای که از دید تهیه کنندگان این فیلم
سینمایی دور نمانده است. دالوند دلنگرانی موجود را چنین پاسخ می دهند:
«زبان فردوسی در شاهنامه با کودک فاصله دارد که در فیلم این فاصله از بین
می رود.» او روی محاوره ای و امروزی بودن زبان فیلم تأکید می کند تا این
سؤال پیش بیاید که آیا زبان محاوره ای می تواند قدرت زبان و کلام فردوسی را
هم به مخاطب نشان دهد، بویژه مخاطب جهانی. به گفته دالوند در برخی دیالوگ
ها آن قدرت کلام فردوسی هم به رخ کشیده می شود: «در این کار برای آنکه موفق
باشد ما روی دیالوگ نویسی ها کار کردیم یعنی ما از فیلمنامه اولیه الگوی
سفر قهرمانانه و طرح فیلمنامه را نگه داشته و به آن دیالوگ اضافه کردیم.
همچنین موفقیت دیگر ما تیم قوی دوبله بود که توسط محمدرضا علیمردانی و تیم
خوبش این کار انجام گرفت.» کلامی که به گفته او قرار نیست با زیرنویس به
خورد مخاطبان امریکایی و اروپایی داده شود. دالوند زیرنویس را اتفاقی غیر
حرفه ای می داند و اعتقاد دارد که این شیوه رنگ باخته است: «برای فروش
فیلم، مشخصات تجاری یک کار جهانی را قائل شدیم. بنابراین دوبله انگلیسی با
لهجه امریکایی را انتخاب کردیم.» آن طور که دالوند می گوید: «می شد فیلم را
در لبنان هم دوبله کرد اما بدون شک مخاطب جهانی با انگلیسی آن ارتباط
برقرار نمی کرد.»
بروجرد پایتخت انیمیشن
بروجرد را پایتخت
انیمیشن ایران می دانند. بروجردی های انیمیشن کار پیش از فیلم سینمایی رستم
و سهراب هم موفقیت های زیادی کسب کرده اند. اما مبارزه رستم و سهراب با یک
انیمیشن خوب به پیروزی می رسد؟ آیا رستم با گرز و تبرزین می تواند در
مبارزه با اسپایدرمن و بتمن به پیروزی برسد؟ اسپایدرمن و بتمنی که با به
روزترین ادوات جنگی، مخاطبان را به جبهه خود کشانده اند. دالوند می گوید:
«شخصیت ها امروزی هستند. در مبارزه هم از تکنیک های روز مبارزه استفاده
کردیم.» البته این به معنای کنار گذاشتن تکنیک های قدیمی و مبارزه ایرانی
نیست. او به چرخ زورخانه اشاره می کند که یک تکنیک رزمی است: «در جنگ به
کار برده شده است یا تکنیک یک گرز در یک دست و شمشیر در یک دست دیگر.» به
گفته دالوند سهراب چند بار از این تکنیک استفاده می کند. او اعتقاد دارد که
ایرانی ها جنگ چالدران را به ادوات به روز دشمن باختند و همین نکته هم
باعث شده تا در تکنیک های مبارزه سهراب و رستم به تکنیک های روز توجه ویژه
ای شود.
موسیقی جهانی
دالوند درباره موسیقی فیلم هم می گوید:
«هنوز دوبله این کار آماده نشده بود که ما نسخه ای از آن را برای«الیزا
ایپ» آهنگساز فرستادیم و موسیقی کار در انستیتو موسیقی «موتزارت» در ونکوور
کانادا ساخته شد. ما موسیقی را روی کار سوار کردیم و با این موسیقی کار
بارها به شکل بین المللی ارائه شد و مورد استقبال چندین کمپانی لس آنجلسی و
هالیوودی قرار گرفت.» به گفته دالوند موسیقی جهانی است اما گوشه های
ایرانی در آن کاملاً هویداست.
انیمیشن رستم و سهراب برای نخستین بار
در جشنواره کن سال 2012 اکران شد. سردبیر نشریه «انیمیشن مگزین» با دیدن
قطعاتی از اثر مایل شد که تمام آن را ببیند و «رستم و سهراب» را در کنار
بزرگان انیمیشن دنیا به همراه دو انیمیشن دیگر از مسکو و هند معرفی کرد و
حتی دو صفحه از ویژه نامه جشنواره کن به این انیمیشن اختصاص داده شد. در
بازار فیلم کن 2012 حق فروش بین المللی و پخش جهانی آن به یک کمپانی بین
المللی واگذار شد.
هفت خوان رستم!
اکران انیمیشن به همان
اندازه که در جهان شناخته شده است در ایران مهجور است. نکته ای که «علی
سرتیپی» مدیرعامل فیلمیران هم روی آن مهر تأیید می زند. به گفته او صاحبان
سینما هنوز باور ندارند که انیمیشن هم می تواند فروش خوبی داشته باشد. این
تصور پیش می آید که انیمیشن به دلیل اینکه از چهره های سینمایی و گوینده
های مطرح استفاده نمی کند و مثل سینما المان های جذب مخاطب را ندارد نمی
تواند در فروش موفق باشد. دالوند هم اعتقاد دارد سینمای ما مثل همیشه در
بعد تجارت عقب افتاده و کهنه عمل می کند. انیمیشن در تمام دنیا به موتور
سینمایی دنیا تبدیل شده است حتی در کشورهایی مثل هند دولت مستقیماً دخالت
کرده و خواسته است که بعضی از کمپانی های خصوصی به تولید انیمیشن بپردازند.
به
گفته دالوند این اثر فقط چون اسم انیمیشن دارد مورد بی مهری قرار گرفته
است: «انیمیشن چیزی از سینما کم ندارد اما ما حتی در جشنواره هایی مثل فیلم
کودک اصفهان هم آن را به حاشیه می بریم. اینکه تاریخ اکران این انیمیشن هم
جابه جا شد به دلیل وجود همین نگاه است. ما به انیمیشن به عنوان یک اسباب
بازی کودک در سطح بسیار پایین نگاه می کنیم و متوجه نیستیم که دنیا چطور با
انیمیشن تجارت می کند و عقاید خود را به خورد دیگران می دهد. خوشبختانه
رهبر معظم انقلاب هم تأکید داشته اند که از شخصیت های ملی حمایت شود و حالا
با این تأکیدات باید حمایت های بیشتری صورت بگیرد.» طنز ماجرا آنجاست که
تقریباً چشم بادامی ها تنها با قهرمان های افسانه ای خود که با انیمیشن
نگاه بسیاری از کشورهای جهان بویژه ایران را به ساخته های خود میخکوب کرده
اند! اما این ژانرها وقتی رنگ و بوی ملی و بومی می گیرد، پس زده می شود آن
هم در کشوری که هماره به فرهنگ 2500 ساله خود افتخار کرده است! قصه های
بومی که حالا دالوند از استقبال کمپانی های آلمان، ایتالیا، امریکا و
کانادا برای خرید فیلم سخن به میان می آورد و می گوید: «منطقه کانادا و
امریکا پای مذاکره هستند که اثر را خریداری کنند و از طرف ترکیه، کشورهای
قفقاز و منطقه خلیج فارس نیز خرید قطعی صورت گرفته است.»
البته
مقدماتی برای اینکه سهراب و رستم به خورد اروپایی که یک کلمه فارسی بلد
نیستند یا 90 درصد ممکن است که هرگز نام فردوسی را نشنیده اند چیده شده
است. مقدماتی که پایه آن را مشاوران شناخته شده ای چون علی اکبر
صادقی(گرافیک)، کوروش برزگر(فیلمنامه نویس)، مهران کاشانی و چهار مشاور
خارجی ملیسا کارتر، الیزا ایپ، شان استون، اسکارت جی فرانک که سابقه نگارش
چند فیلمنامه شماره یک هالیوود دارند، ریخته اند.
فردوسی و ایرانی ها
فردوسی
را تا همین امروز افغان ها به نام زده اند. وزیر و سفیر افغانستان در
بزرگداشت انتخاب «غزنین» به عنوان پایتخت فرهنگی جهان اسلام در سال 2013،
فردوسی را برخاسته از افغانستان دانسته است. افغانستان تنها کشوری نیست که
چشم به مفاخر و مشاهیر ایران دارد. از سوی دیگر هرچند مخاطبان این فیلم رده
سنی هستند که نام کودک و نوجوان می گیرند اما کلام فردوسی برای بسیاری از
ایرانی ها سخت و صعب است. سخت و صعبی که دبیرستان و دانشگاه هم از پس آن
برنیامده است. باید قبول کرد آنقدر که سینه ها در انتشار کلام فردوسی به
نسل های بعدی موفق بوده اند کرسی درس و دانشگاه موفق نبوده است. ادبیات
فارسی که در 12 سال مدرسه تا دبیرستان پای ثابت کلاس های درس بوده و واحدی
مشترک برای همه رشته های دانشگاهی هم بوده است! اما آنقدر که نسل های مکتب
نشین فردوسی خوان بوده اند، دانشگاهیان علاقه ای به فردوسی نشان نداده اند
تا این سؤال پیش بیاید که سوپراستارهای ادبیات فارسی ایران چند نفرند؟
حافظ، سعدی، مولوی و فردوسی؛ باقی بدون شک ستاره های ادبیات ایرانند. حال
باید دید که فیلم «رستم وسهراب» که بزودی روی پرده سینماها کشور خواهد رفت
می تواند نیم نگاه ایرانی را به سمت فردوسی بکشاند یا فردوسی تنها مجسمه ای
می شود در تهران و یکی هم در مشهد!
روزنامه ایران