شفاآنلاین :پدربزرگم میگفت از دیوار کسی بالا نرو تا از دیوارت بالا نروند. از همان زمان بود که گوش نمیایستادم تا کسی زیرآبم را نزند. الان هم مادرم میگوید ببین! تمام مشکلات و مفاسد ترکیه از گوش ایستادن آدمهای ریز و درشت در سریال حریم سلطان آغاز شده است.
اما لابد میپرسید اینها چه ربطی به موضوع داوطلبی
دارد؟ نکند گوش ایستادن ما سبب گوش ایستادن دیگران شده است؟ نکند موضوع
شنود بار دیگر توسط آن هشتادودو نماینده در دستور کار مجلس قرار گرفته؟
نکند فضای مجازی درحال شنود است و برای همین هم واتسآپ و وایبر را فیلتر
نکردهاند؟ نکند آنطور که وزیر ارتباطات دولت قبل میگفت باطری موبایل را
هم در بیاوریم، باز هم شنود میشویم؟ اصلا موضوع شنود است؟ داخلی است؟
خارجی است؟ چیست؟
به حضورتان عرض کنم که در اینکه هر کار اخلاقی را باید به صورت داوطلبانه
بسط و گسترش داد هیچ شکی نیست. ازجمله نشنودن! یادتان میآید در دوره
پیامکهای موبایلی، فیلترینگمان چطور بود؟ شبکه تلفنهمراه مانع از ارسال
پیامکهایی که حاوی کلماتی مانند «نماینده مجلس»، «استانداری» یا «تاریخ» و
برخی واژههای دیگر که از حساسیت برخوردار بودند، میشد؛ بهطوری که
علیاکبر اولیاء (نماینده مجلس شورای اسلامی) اظهار کرده بود: در ارسال
پیامک نقص وجود دارد، نمیخواهم نام آن را سانسور بگذارم؛ اما بعضا برخی
کلمات که در پیامک وجود دارد، باعث میشود آن پیامک ارسال نشود. وی همچنین
گفته بود: «مثلا اگر کلمه «جلسه» در پیامک وجود داشته باشد آن پیامک ارسال
نمیشود، من این موضوع را با وزیر ارتباطات مطرح کردم و وزیر اعلام کرده که
موضوع دست ما نیست.» اما خودمانیم، آن روند سانسور باعث شد که ما
داوطلبانه مفاد پیامکهایمان را اصلاح کنیم. حالا اما موضوع مورد نظر من
شنود داخلی نیست! بلکه شنودی است که آمریکاییها برای ما کار گذاشتهاند.
روزهای گذشته تصاویر جعبههای سفید مشکوک سفارتهای آمریکا در سراسر جهان
منتشر شد. جعبههایی که به نقل از اشپیگل جز برای استراقسمع مردم و
دولتها نیست! جای شکرش باقی است که آمریکا در ایران سفارت ندارد. یعنی
ساختمانش را دارند اما خودشان را راه نمیدهیم... درخصوص چرایی شنود توسط
آمریکاییها، کتابی میخواندم که به شما نیز توصیه میکنم آن را بخوانید.
شاید نگاهتان به شنود عوض شد. امیدوارم اما داوطلب شنود نشوید! بلکه داوطلب
حفظ اطلاعاتی شوید که تکثیرشان غیرضروری است. کتاب «خانواده نفرینشده
کندی» را کلاید تولسون روایت میکند. مردی که ۳۰سال دستیار ادگار هوور و
مرد شماره ۲ FBI بوده. قصه از سال ۱۹۳۲ و دوران ریاستجمهوری روزولت شروع
میشود و بعد همینطور میرسد به ترومن و آیزنهاور و حمله اتمی به ژاپن و
مک کارتیسم و جان اف کندی و کوبا و تهدیدهای اتمی شوروی و مافیا و کمونیسم
و رابرت کندی و ریچارد نیکسون و واترگیت و ماجراهای عجیب و غریبی که در
دوران هرکدام از این رئیسجمهوریها رخ داده... کار ادگار هوور
پروندهسازی است. کسی که ریگان از او بهعنوان مفیدترین آمریکایی قرن بیستم
یاد کرد و جانسون درباره قدرتش گفت: «ترجیح میدهم ادگار توی چادرم باشد و
رو به بیرون ادرار کند تا اینکه بیرون باشد و به چادر من ادرار کند.»
خودش معتقد بود قدرت یعنی هرچه بهتر انجام دادن آنچه به سود کشور است. هوور
در طی دههها ریاست بر FBI پا را از محدوده قوانین اطلاعاتی فراتر گذاشته
بود و به سازمان تحت امرش اجازه داد تقریبا برای هرکس که بالقوه احتمال
میرفت دردسرساز شود به شنود و پروندهسازی بپردازد تا به موقع از این کارت
برنده استفاده شود. شنودهایی از رئیسجمهوری گرفته تا سناتورها و وزرا و
هنرپیشههای هالیوود و اعضای مافیا. او معتقد بود، شنود یک علم است و در
عالم سیاست دیدن برگهای پوکر حریف، تقلب محسوب نمیشود. هوور در انتخابات
١٩٤٤ برای روزولت دموکرات در اردوگاه جمهوریخواهان شنود کار میگذارد،
پروژهای که بعدها نیکسون مشابهش را با دور زدن FBI در مورد دموکراتها
انجام داد و افتضاح معروفش را به بار آورد.... شنود و تجاوز به حریم خصوصی
در قانون آمریکا ممنوع است. اما شنود و تجاوز به حریم خصوصی یکی از
اصلیترین منابع اطلاعاتی ادگار هوور و کلاید تولسون بوده: «برای اینکه
آدم در این کار دست بالا را داشته باشد، باید از مخفیانه پشت آینه
دوطرفهای ایستادن خوشش بیاید و بلد باشد از کشف پنهانیترین و مبهمترین
ویژگیهای چهره فرد زیر نظر گرفته شده لذت ببرد. من و ادگار بهندرت فقط
به خواندن گزارشهای شنود اکتفا میکردیم. لذتمان در این بود که در خلوت
محرمانه افراد به دلایلی مشروع رخنه کنیم و بهرغم اختلافنظرمان در این
مورد، در تجاوز به حریم خصوصی آنها شرکت داشته باشیم. شنود مانند پرتوهای
ایکس کوچکترین لکه مشکوکی را آشکار میکند. با درهم شکستن این سد دروغینی
که هرکس دوست دارد دور و بر زندگیاش بکشد تا محدوده خصوصیاش را به ثبت
برساند احساس قدرت عجیبی میکردیم...» آمریکاییها عملکرد بدی دارند. تجربه
بدی دارند و رفتارشان باید مورد توجه ما و دولتمردانمان قرار گیرد. خوب
است که سفارتشان در ایران را اشغال کردیم. خیالمان از بابت شنود آنها راحت
است. اما آیا ما چیزی برای شنودشدن داریم؟؟؟
سعید اصغرزاده