پسر جوان تصور نمی‌کرد نقشه‌اش برای انتقام، جنایتی هولناک را رقم بزند. حالا در برابر اتهامی سنگین قرار گرفته است. او در جریان تحقیقات جزئیات کامل این آتش‌افروزی را تشریح کرد.
چند سال داری؟
۲۸ سال.
مجردی؟
بله.
سابقه کیفری داری؟
به اتهام ولگردی یک‌بار دستگیر شدم.
چطور سر از این کمپ درآوردی؟
این کمپ ماده۱۵ است و خانواده‌ها معتادان را برای ترک به آنجا می‌آورند. من
هم به زور خانواده‌ام حدود دو ماه قبل به آنجا رفتم. دو هفته قبل از حادثه
هم از کمپ بیرون آمدم.
چرا آنجا را به آتش کشیدی؟
می‌خواستم از مدیر کمپ انتقام بگیرم.
چه اختلافی با او داشتی؟
در مدتی که در آنجا بودم رفتار خوبی با ما نداشتند و همین باعث شد از او کینه به دل بگیرم.
فکر نمی‌کردی این انتقام جان افراد را بگیرد؟
قرار نبود کسی بمیرد. با یکی از دوستانم در داخل کمپ هماهنگ کرده بودم که
آنجا را به آتش بکشیم و باعث فرار افرادی شویم که آنجا بودند. با فرار آنها
از مدیر کمپ انتقام می‌گرفتم. ساعت ۵ صبح با دو بطری بنزین و گازوئیل از
دیوار پشتی وارد شدم و آنها را از طریق یکی از پنجره‌ها داخل ریختم و
آتش‌زدم. بعد هم از همان مسیری که آمدم فرار کردم. کلیددار نتوانسته بود در
را باز کند و همه گرفتار آتش شدند. می‌خواستم به آنها کمک کنم تا از کمپ
رها شوند اما… .
از دوستت خبر داری؟
او هم در این آتش‌سوزی جان‌باخت.
آن روز مواد کشیده بودی؟
نه.
در این مدت کجا بودی؟
مخفیانه زندگی می‌کردم. فکر نمی‌کردم ماموران متوجه عمدی‌بودن آتش‌سوزی شده باشند. چهارشنبه قصد داشتم به تهران بروم که
دستگیر شدم.
