کد خبر: ۳۳۰۶۰۷
تاریخ انتشار: ۰۹:۴۵ - ۲۵ مرداد ۱۴۰۲ - 2023August 16
علی‌رغم میل برخی مسئولان اما باید اعتراف کرد جانبازان اعصاب و روان امروز دیگر در سن و شرایطی نیستند که بخواهند اضطراب کمبود یا نبود دارو را تاب بیاورند.
شفا آنلاین>سلامت>دیروز که نام و شماره تلفن فرد مرتبط با سوژه امروز را برایم ارسال کردند به سال‌ اول خبرنگاری‌ام رفتم. وقتی که هنوز یک خبرنگار 18 ساله شهرستانی بودم و روز جانباز، همه آن تحریریه کوچک را برای دیدار با جانبازان اعصاب و روان در بیمارستان بوستان اهواز به‌خط کردم. در کمال تعجب، همه هم آمدند و در آن دیدار تنها نبودم. اما دروغ چرا، توانایی این را نداشتم که با جانبازان وارد گفت‌وگو شوم. یعنی نمی‌دانستم چگونه باید در آن موقعیت سر صحبت را با آنها باز کنم تا دلخورشان نکنم یا چه بگویم که حق مطلب را به درستی ادا کنم. برای همین تا دقایقی طولانی ساکت بودم و فقط نگاه می‌کردم. نمی‌دانم تا آن موقع چه چیزی درباره‌شان در ذهنم نقش بسته بود که چنان ترس و شرمی بر من غلبه کرد اما دروغ چرا، دلم می‌خواست وارد جهان‌شان شوم. در همین فکر و خیال‌ها و خوش‌آمد و تشکرها بودم که یکی‌شان از پشت سر آمد و گفت: «خوب کردید آمدید. اینجا هیچ‌کس به ما سر نمی‌زند.»
از یادآوری این غربت و فراموش ‌شدن‌شان دلم گرفت. تا سال‌ها هر سال که روز جانباز می‌رسد یا خودم این جمله را مرور می‌کنم یا یکی از اعضای خانواده‌ام. هنوز که هنوز است ولی نمی‌دانم بازپس گرفتن آرامش شهرهایمان، به قیمت از دست دادن آرامش‌شان چه حسی دارد؟ سال‌هاست که شهر آرام است اما صدای توپ و تانک در گوش‌ها و ذهن‌شان که منعکس می‌شود، به کدام نقطه و خاکریز پرت می‌شوند؟ میان آن بمباران لعنتی که پس ذهن‌شان تکرار می‌شود، دل‌شان می‌خواهد کدام یک همرزم‌هایشان را بیرون بکشند؟
قطعا تجربه هر یک از جانبازان اعصاب و روان با تجربه جانباز اعصاب و روان دیگر متفاوت است و هر کدام‌شان از یک حادثه و موقعیتی تا همین امروز که جنگ تحمیلی تمام شده، رنج می‌برند. شاید آنها هر کدام‌شان در رنج‌های یکدیگر سهیمند اما ما هیچ‌وقت نمی‌توانیم درک کنیم که زندگی آکنده با رنج یک جانباز اعصاب و روان و خانواده‌اش تا چه اندازه سخت است و چقدر خود جانباز و خانواده‌اش تلاش می‌کنند همه‌چیز را عادی جلوه دهند؟ اینها تنها رنج و درد روحی این قشر است. تلاش برای انجام کارهای روزمره، دوندگی برای یافتن داروها و بیم و امید یافتن‌شان برای به‌هم‌نریختن شرایط عادی جانباز اعصاب و روان هم بخشی دیگر از زندگی اوست. بخشی که بهتر است آن را دینی ببینیم بر گردن تک‌تک مایی که امروز در آرامش درحال کار و تلاش برای زندگی‌مان هستیم. 
محمدجواد وفائی متولد سال 45 جانباز 70 درصدی و اهل شهرستان گراش از استان فارس است. او در سال 63 و در منطقه هورالعظیم خوزستان دچار ضربه مغزی می‌شود. مهدی وفایی فرزندش در گفت‌وگو با «فرهیختگان» درباره شرایط دردسر پیدا کردن و کمبود داروی پدرش می‌گوید: «آخرین عمل جراحی پدرم در سال 80 بود. از آن زمان یک داروی خاص مصرف می‌کند که این دارو از ایجاد تشنج برای پدر جلوگیری می‌کرد. البته این دارو را در کنار سایر داروها مصرف می‌کند و این تنها داروی پدر نیست اما این دارو (قرص تگرتول) یک داروی حیاتی است و اگر یک وعده مصرف نکند یا چند ساعت مصرف آن عقب و جلو شود، تشنج می‌کند. می‌توان گفت حدودا از نیمه دوم سال قبل، یعنی تقریبا 10 ماهی می‌شود که ما برای خرید و تهیه این قرص به مشکل برخورده‌ایم. پس از تجویز پزشک وقتی برای تهیه این قرص به داروخانه‌ها مراجعه می‌کنیم، می‌بینیم داروخانه‌ها آن را ندارند. من برای تهیه این دارو شیراز و تهران را رفتم اما پیدا نکردیم. اگر هم پیدا کنیم، به ما می‌گویند نهایتا 10 تا 12 عدد از این قرص‌ها را در اختیارتان قرار می‌دهیم. 12 عدد این قرص فقط برای 6 روز پدرم قابل استفاده است. نهایتا در شهر خودمان بازار سیاه دارو را پیدا کردیم و مجبور شدیم یک عدد قرص را به قیمت 24 هزارتومان بخریم. هیچ‌کس پاسخگوی این وضع نیست. نه بیمه پاسخگوست و نه بنیاد شهید و ایثارگران. شاید جالب باشد این را هم بگویم؛ چند ماه پیش سری به آسایشگاه جانبازان ضربه‌مغزی و قطع نخاع شیراز زدم و متوجه شدم آسایشگاه هم مشکل کمبود دارو و پیدا نکردن دارو برای جانبازان را دارد. درحالی که این دارو دارویی است که اگر پدرم یک الی دو ساعت تاخیر در استفاده‌اش داشته باشد، کاملا به هم می‌ریزد. از طرف دیگر هر جانباز اعصاب و روانی که کم‌کم سنش درحال افزایش است، عوارض پیری را در کنار شرایط ویژه‌اش هم دارد و به‌طور معمول ما یک پایمان بیمارستان است و یک پایمان خانه. من اصلا جانباز اعصاب و روان بالای 40 درصدی ندیده‌ام که شرایط نرمالی داشته باشد و عوارض پیری، شرایطش را تشدید نکرده و مدام در راه دکتر و بیمارستان نباشد. پروسه نوشتن نسخه برای تهیه این دارو نیز دردسرهای خودش را دارد. از آنجایی که هزینه متخصص بالاست و بنیاد جانبازان پاسخگو نیست، مجبور می‌شویم برای تهیه به بیمارستان مراجعه کنیم. برای گرفتن نوبت 7 صبح به بیمارستان می‌رویم. دکتر چه ساعتی برای ویزیت بیمار می‌آید؟ ساعت 11. دوباره چند ساعتی را باید معطل شویم. پس از اینکه نسخه تهیه شد و مثلا دارو در داروخانه گیر آمد، داروخانه از ما می‌خواهد مبلغی را بپردازیم. این درحالی است که دارو برای جانبازان بالای 70 درصد رایگان است. اما داروخانه از ما مبلغی می‌خواهد تا پس از آن بنیاد به ما بازگرداند. بعد باید آن نسخه و فاکتور مهرشده را به بیمه تکمیلی تحت قرارداد بنیاد ببریم و باز هم معلوم نیست پذیرفته می‌شود یا این فاکتور و نسخه‌‌ها اشکال و ایراد دارند. چند ماه می‌گذرد تا ما‌به‌التفاوت دارو به حساب جانباز واریز شود. حرف من این است که پدرم روزانه باید داروهایی مصرف کند و نوع داروها مشخص است. بهتر نیست خود بنیاد میزان داروهای مصرفی هر جانباز را در یک داروخانه تهیه کند تا جانباز درنهایت از خود داروخانه‌ دارویش را بگیرد؟ این پروسه‌ها را باید بنیاد و داروخانه بین یکدیگر حل کنند تا خانواده جانباز و جانباز درگیر نشود. ما باید هر دو ماه الی 3 ماه و نیم این پروسه را طی کنیم. آن هم برای دارویی که سال‌هاست جانباز هر روز درحال مصرف آن است. این دارو نه داروی تقویتی است و نه داروی بیماری موقت. سال‌هاست که جانباز این داروی مشخص را مصرف می‌کند.»
همسر یکی دیگر از جانبازان اعصاب و روان  می‌گوید همسرش از سال 65 درحال مصرف دارو است؛ «همسرم روزانه 35 قرص مصرف می‌کند. توان رفتن به شیراز و گرفتن داروها را دیگر نه خودم دارم و نه همسرم. آن وقت در کنار مشکل تهیه داروها باید همسرم را برای درمان بدن‌درد نزد ارتوپد هم ببرم. چند وقتی می‌شود که ما هم مشکل کمبود دارو داریم و همه اقلام دارویی همسرم کامل پیدا نمی‌شود. داروی تری هگزیفنیدیل و داروی پرفنازین خیلی کم پیدا می‌شود. این داروها را یک سال و دو سال نیست که مصرف می‌کند. سال‌هاست که همسرم این داروهای اعصاب و روان را مصرف می‌کند. پزشک برایش نسخه تهیه 8 ماهه دارو را می‌نویسد اما داروخانه نهایتا داروی مصرفی 2 ماه را در اختیار ما می‌گذارد و باقی را اگر موجود داشته باشد، مجبور می‌شویم آزاد بخریم./فرهیختگان

  درست می‌گویید، تگرتول در بازار نیست
  یک منبع آگاه در بنیاد شهید در رابطه با مشکلات بیمه می‌گوید: «اگر دارو خارجی باشد درنهایت یا به‌صورت چمدانی یا بالاخره از یک شیوه دارو را به جانبازان می‌رسانیم. 60 جانباز داریم که داروی خاص خارجی استفاده می‌کنند. این داروها به‌صورت چمدانی از طرق مختلف وارد و سپس بین آنها توزیع می‌شود. همچنین کل هزینه‌های دارویی از طریق بنیاد پرداخت می‌شود اما اینکه تنها یک داروی یک دوره زمانی معین مثلا 2 ماه تامین می‌شود، مقررات بیمه‌ای است. این که مشکلی نیست. می‌توانند به دکتر بگویند دو نسخه بنویسد تا از هر نسخه، داروی 2 ماه را دریافت کنند! بنیاد شهید و ایثارگران طرح‌های مختلفی برای خدمت‌رسانی به جانبازان دارند تا دارو به آسان‌ترین شکل به دست‌شان برسد. اما درخصوص موردی که می‌گویید داروی تگرتول موجود نیست، درست است! راست می‌گویید. تگرتول اکنون در بازار گیر نمی‌آید. بنیاد هم به‌شدت پیگیر تهیه این دارو برای جانبازان است.»
علی‌رغم میل برخی مسئولان اما باید اعتراف کرد جانبازان اعصاب و روان امروز دیگر در سن و شرایطی نیستند که بخواهند اضطراب کمبود یا نبود دارو را تاب بیاورند. اعتراف یا اذعان مسئولان به نبود دارو در بازار یا وجود آن در بازار سیاه؛ دردی از دردهای چندساله جانبازان اعصاب و روان درمان نمی‌کند. شاید کلیشه به نظر برسد اما به‌هرحال واقعیت انکارناپذیری‌ است که شهدا و جانبازان دین‌شان را به وطن و این ملت ادا کرده‌اند‌ و حالا ما باید دین خودمان را نسبت به ‌آنها ادا کنیم. اگرچه قرص و دارو مرهم و معجزه زخم‌های جسمی و روحی‌شان نیست اما تهیه و تامین راحت داروها، حداقل‌ترین کاری است که می‌توان برایشان انجام داد.

نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: