کد خبر: ۳۳۰۵۵۱
تاریخ انتشار: ۰۹:۰۰ - ۲۴ مرداد ۱۴۰۲ - 2023August 15
علي كيافر
حراج آثار هنري و تورم قيمت به خودي خود به يك اقتصاد تبديل شده است -اقتصاد هنر- كه عده‌اي در آن درآمد غير برابر با ارزش واقعي در يك بازار بدون برنامه‌ريزي شده كسب مي‌كنند.
شفا آنلاین>ديري نيست كه به دنبال تعداد قابل‌توجهي حراج‌هاي موفق از ديدگاه قيمت‌ها و فروش در دوبي و جلب هنرمندان و خريداران ثروتمند از ايران و شهروندان كشورهاي حاشيه خليج‌فارس و منطقه غرب آسيا، دست‌اندركاران عرضه و فروش آثار هنري در ايران به فكر بهره‌برداري از چنين دريچه‌اي براي به نمايش گذاشتن آثار هنرمندان ايراني و فروش آنها در بازار داخلي افتادند. در اين راستا در چندين سال گذشته «حراج تهران» سرآمد اين فعاليت‌ها بوده است. بنا بر بيان خود گردانندگان «حراج تهران ابتكاري است فرهنگي-اقتصادي در پاسخ به استقبال فزاينده از آفرينش‌هاي هنري و يك فرصت منحصر به فرد براي دستيابي به شاخص‌ترين آثار هنر مدرن و معاصر.» مجموعه حراج تهران كه فعاليت خود را به‌طور رسمي از بهار ۱۳۹۱ در تهران آغاز كرد و به استثناي سال گذشته كه در مواجهه با اعتراضات خياباني و التهاب جامعه، حراج برگزار نشد، هر سال دو بار اقدام به برگزاري نمايشگاه و حراج آثار هنري كرده است. در اين حراج‌ها آثار بسياري از بزرگان نقاشي و مجسمه‌سازي و عكاسي در ايران عرضه شده و به فروش رسيده‌اند؛ هر حراج با قيمت‌هاي بالاتر از حراج قبلي و عمدتا به افراد داراي توان مالي بسيار.
هفدهمين حراج تهران در ماه گذشته از ۲۸ تا ۳۰ تير ۱۴۰۲ در هتل پارسيان آزادي تهران برگزار شد. در اين رويداد سه روزه كه به «هنر مدرن و معاصر» اختصاص داشت، ۱۱۰ اثر هنري شامل ۸۶ نقاشي، ۹ مجسمه‌، ۴ تصوير و ۱۱ خط-نقاشي به نمايش درآمد. براساس اطلاعات ارايه شده آثار چند هنرمند برجسته ايراني مانند آيدين آغداشلو، هوشنگ پزشك‌نيا، فرح ابوالقاسم، منير فرمانفرماييان، فريده لاشايي، سهراب سپهري، محمد احصايي، نصرالله افجه‌اي، حسين زنده‌رودي، ماركو گريگوريان، توكل اسماعيلي، احمدرضا احمدي، عباس كيارستمي، رضا بانگيز، صادق تبريزي، محمدعلي ترقي‌جاه، كوروش شيشه‌گران، پرويز تناولي، كاظم چليپا، پرويز كلانتري، سعيد صادقي و همچنين هنرمندان كمتر شناخته شده با قيمت‌هاي بسيار بالا در قلمرو ارزش‌هاي هنري برتر در ايران براي فروش/خريد عرضه شد. 
همانند سال‌هاي گذشته و حراج‌هاي پيش از آن، اين جديدترين نمايش هنري، ركورد ديگري را شكست: در مجموع صد قطعه به قيمت ۲۱۱ ميليارد و ۲۱۰ ميليون تومان فروخته شد. بالاترين پيشنهاد پذيرفته شده مربوط به اثري بدون عنوان از شاعر و نقاش فقيد سهراب سپهري بود كه با قيمتي ركوردشكن به ۲۱ ميليارد و ۳۰۰ ميليون تومان به فروش رسيد.
درحالي كه اين روزها يك آپارتمان لوكس در تهران 4۰۰ - 3۰۰ ميليارد تومان و حتي بيشتر به فروش مي‌رود و دست به دست شدن مبالغي بين ۲ تا ۱۰ هزار ميليارد تومان در معاملات تجاري ايران امري غيرمتعارف نيست، شايد فروش يك تابلوي نقاشي بالاي ۲۰ ميليارد تومان چندان غيرمعقول به نظر نيايد. با اين وجود دست‌كم دو نكته درباره حراج تهران، ماهيت آن و قيمت‌گذاري بر آثار هنري ارايه شده كه اكثرا با قيمت تك تا دو رقمي ميليارد توماني قبل از شروع حراج برچسب خورده بودند، قابل اشاره هستند.
چند زماني است كه در محافل گوناگون حراج تهران به عنوان روشي آسان براي پولشويي و مبادله پول‌هايي كه به‌طور نامشخص كسب شده‌اند، شناخته مي‌شود. مانند بسياري از معاملات از طريق و توسط گالري‌هاي هنري و ساير حراج‌هاي متداول، حتي معاملات تجاري در سايه و غيرشفاف اين روزها در ايران، حراج تهران كه اكنون بسيار شناخته شده است، اجازه مي‌دهد تا قيمت‌ها در هر حراجي بيش از حراج قبل افزايش يابند و صاحبان مجموعه‌ها (كلكسيونرها)، دلال‌ها و كساني كه مي‌خواهند ثروت مشكوك خود را در محل‌هاي امن نگه دارند، درآمدزايي كنند. شايد برخي از آثار عرضه شده برمبناي قيمت‌هاي قانوني و منطبق بر خواست بازار در حراج تهران وجود داشته باشند. اما منطق رايج و بيان بسياري از ناظران، به‌ويژه افراد آگاه، بر واقعيت تورم‌زايي قيمت‌ها و بالا بردن بي‌تناسب ارزش آثار عرضه شده در آن دلالت دارد. به يك معنا، حراج آثار هنري و تورم قيمت به خودي خود به يك اقتصاد تبديل شده است -اقتصاد هنر- كه عده‌اي در آن درآمد غير برابر با ارزش واقعي در يك بازار بدون برنامه‌ريزي شده كسب مي‌كنند.
هرچه كه حقيقت و اتفاقات پشت پرده هست، واقعيت نگران‌كننده‌، شكاف روزافزون و به نسبت بسيار زياد بين اقليت دارندگان ثروت و اكثريت دور از توان مالي در ايران، به‌ويژه در پايتخت، شهر تهران، است. علاوه بر درآمد كم و دستمزد بسيار پايين بخش بسيار بزرگي از شهروندان، به ويژه در مناطق شهري، امروزه ميليون‌ها نفر در ايران با بحران مسكن دست و پنجه نرم مي‌كنند؛ بحراني دامنه‌دار كه در آن حتي پرداخت اجاره‌بهاي كوچك‌ترين آپارتمان‌ها در محله‌هاي نه چندان مطلوب نيز دور از دسترس بسياران است. توانايي خريد خانه، آپارتمان و هرگونه مكاني براي زندگي براي بخش وسيعي از جامعه آرزويي غيرقابل تصور شده است. حتي فكر ازدواج براي ميليون‌ها جوان به يك آرزوي دست نيافتني تبديل شده است، زيرا آشكار است آنان نمي‌توانند زندگي ساده‌اي را با همسران آينده خود در پيش داشته باشند. اين گروه عظيم اكثرا مجبورند كنار والدين خود بمانند و در خانه‌هاي افراد سالمند خانواده زندگي كنند. حتي در خود حوزه هنرهاي مختلف، شرايط سخت و آزاردهنده زيادي وجود دارد. تنها به عنوان يك نمونه مي‌توان اشاره كرد كه بسياري از سالن‌هاي تئاتر خالي هستند و نمايش‌هاي زيادي روي صحنه نمي‌روند، زيرا هيچ حامي مالي براي توليدات تئاتري وجود ندارد. توانايي پرداخت هزينه‌هاي روزافزون نمايش‌هاي تئاتر براي مديران هنري، تهيه‌كنندگان و حتي گروه بازيگران به‌طور دسته جمعي امري دست نيافتني شده است. دشواري دريافت مجوزهاي لازم، يافتن امكان برنامه‌گزاري در سالن‌هاي كمياب، و پس از آن لغو كنسرت‌ها در آخرين لحظه‌ها نمونه ديگري از ديگر موانع 
پيش روي هنر، هنرمندان و مخاطبان آنها ست.
از منظري ديگر، عرضه آثار هنري با قيمت‌هاي بسيار بالا و فروش نهايي آنها به تعدادي اندك و بس ثروتمند را مي‌توان در مقايسه با شرايط اقتصادي ميليون‌ها نفر در كشور بررسي كرد. در اين راستا تعداد افرادي كه زير خط فقر قرار دارند، نمود بارز دوگانگي زندگي و امكانات موجود و در دسترس براي زيستن است. 
[...]
بايد تاكيد شود كه نگارنده مخالف هنر، نمايشگاه‌هاي هنري و گالري‌هاي هنري نيست. كاملا برعكس، من حامي سرسخت هنر معنادار و در دسترس بودن آن براي هر چه بيشتر مردم، به ويژه از طريق موزه‌ها و اماكن عمومي هستم. من از وجود و رفاه هرچه بيشتر هنرمندان (زندگي، شرايط اقتصادي، حتي روحيات آنها) به همان اندازه اگر نه بيشتر از هر فردي كه طرفدار هنر است، حمايت مي‌كنم. اگر هنرمندان زادگاه من از توجه به آثارشان و ارزش‌هاي بالاتر (قدرداني مالي و اخلاقي) بهره‌مند بشوند، من براي همه آنان شادمان مي‌شوم و جز آن نمي‌خواهم. آنچه من عميقا مخالف آن هستم، استفاده /سوءاستفاده از هنر و آثار هنري براي اهداف نامشروع و از راه مكانيسم‌هاي غيراخلاقي است ؛ مسيري كه نه الزاما هنرمندان و خود هنر، بلكه تعداد بسيار كمي از ديگران، عمدتا دارندگان ثروت كلان، به دستاوردهاي مالي باد آورده و متورم شده مي‌رسند. متاسفانه چنين واقعيتي، به ويژه در موارد اخير، اتفاق افتاده و مي‌افتد، آن‌هم در چشم‌انداز ميليون‌ها نفري كه امكان داشتن يك زندگي ساده را ندارند.
* معمار، شهرساز، پژوهشگر و استاد دانشگاه
نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: