آب برای ما همان خودروی پرکارکرد انگاشته شده است و این مدل نگاه به آب که از مدیریت منابع داخلی آغاز در آبهای بینالمللی هم بازتکرار گردیده است. در حالیکه بر اساس برخی منابع حدود ۱۳ میلیارد مترمکعب (در فصول خشک ۹ میلیارد مترمکعب) از منابع موردنیاز آبهای مرزی تامین میشود و بسیاری از حوضهها و استانهای ما شدیدا وابسته به این منابع آبی و فی الواقع جریان خون بخشهایی از سرزمین به این آب وابسته است
شفا آنلاین>به گمانم همه این گزاره را شنیدهاید که ایران سرزمینی خشک و کم آب است و
از این رو ایرانیان همواره با این عنصر حیاتی دست به عصا رفتار کرده و
تدابیر و فنون ستایش برانگیزی را برگزیده اند. ستایش نیاکان در زمانی
دلانگیز مینمود و یا مرهمی بر زخم بود که این زخم چنین ناسور نگشته بود.
اما امروز جراحت آنچنان عمق و عفونت یافته که حتی دیگر حوصله شنیدن آن
گذشته غروربرانگیز هم نیست. باری، آب این ماده شگفتانگیز و اطواری هزار
نقش و نگار در تمام اشکال خود در سرزمین مبدل به مسئله و کمبود و یا نابود
شده است.
سری به ستیغ کوهها بزنید و محو شدن سریع یخچالها را نظارهگر
باشید. رودهایمان کمرمق، فصلی و حتی خشکیدهاند. وضعیت آب زیرزمینی و
خمیدگی دشتها بسی دلآشوبتر از چهره خشکیده ارومیه و هامون و پریشان و
چشمه ساران کورگشته است. آسمان روی برگردانده یا نمیبارد و یا خشمگینانه
سیلاب بر سر سرزمین فرو میریزد. آنچه از آن مدیریت پرطمطراق و فربه مانده
است دیوارههای بلند بر رودها و شهرهایی تشنه کام و طبیعتی ورشکسته و از
عطش در حال احتضار.
چرا روزگارمان چنین شد؟ چرا آب نه تنها در اقلیم تنگ دست ایران مرکزی که در شمال و غرب نسبتا پرآب هم سرنوشت مشابهی
پیدا
کرد؟ و چرا نه تنها آبهای داخلی که فعل حاضر آبهای مرزی چنین شرایط تلخی
را تجربه میکند و یا در لبه پرتگاه خروج از تعادل قرار گرفته است؟ ممکن
است پاسخهای گوناگونی به این پرسش داد که هر کدام بخشی از واقعیت را حمل
میکنند اما در ایننوشتار صرفا به یک دلیل بسنده میکنم:
> نادیده انگاشتن مولفه آب
در یک سیستم شبکهای و پیچیدهبگذارید توضیح خود را با یک مثال
ساده شروع کنم، اتومبیلی دارید که هر روز به طور مداوم از آن استفاده
میکنید اما کمترین توجهی به سرویسهای لازمه آن ندارید. خودرو علایمی از
بدکارکردی و یا مشکلات درونی سیستم را از خود به نمایش میگذارد اما اینها
نیز تاثیری در تغییر رویه شما نخواهد داشت. این ویژگی بسیاری سیستمهاست که
اگر برای رفع اشکالات جزئی پیش آمده اقدامی صورت نگرفته و یا در مورد برخی
سیستمهای خود سامانده به آنها فرصتی جهت خود ترمیمی داده نشود، سیستم به
مرور زمان رو به بینظمی و تخریب بیشتر و حتی تا مرزهای از همپاشیدگی گام
برمیدارد.
آب برای ما همان خودروی پرکارکرد انگاشته شده است و این مدل
نگاه به آب که از مدیریت منابع داخلی آغاز در آبهای بینالمللی هم
بازتکرار گردیده است. در حالیکه بر اساس برخی منابع حدود ۱۳ میلیارد
مترمکعب (در فصول خشک ۹ میلیارد مترمکعب) از منابع موردنیاز آبهای مرزی
تامین میشود و بسیاری از حوضهها و استانهای ما شدیدا وابسته به این منابع
آبی و فی الواقع جریان خون بخشهایی از سرزمین به این آب وابسته است، این
منابع چه نقشی در مناسبات بینالمللی و منطقهای ما داشته است؟ آیا آب با
توجه به اهمیت یاد شده موقعیت مرکزی و محوری و یا حتی گرانیگاهی در شبکه
روابط جهانی و همسایگانی دارا بوده است؟ چه میزان سیاستها از هدف برقراری
جریان دائمی آب پیروی کرده و با بالعکس آب تابعی نه چندان مهم انگاشته از
سایر اولویتها بوده است؟ از قرار فراموش کردهایم یکی از دلایل طولانی
ترینهای جنگ معاصر بین ایران و کشور همسایه بر سر یک رودخانه مرزی و منابع
و منافع آن بوده است. فراموش کردهایم وضعیت دشوار هیرمند چه بر سر هامون و
مردم سیستان آورده است. مداخلات سازهای ترکیه و سایر کشورهای بالادست در
حوضه اروند علاوه بر تاثیرات منفی در تعادلات منابع آبی منطقهای چگونه با
خشکاندن تالابهای بین النهرین بزرگترین فاجعه زیست محیطی قرن بیستم پس از
نابودی جنگلهای آمازون آفرید و بسیاری از استانهای ما را درگیر پدیده
نامطلوب گرد و غبار و عوارض بیشمار آن نموده است. شاید نیاز به یادآوری
نیست، که رود ارس چه اهمیت حیاتی برای استانهای شمال غرب کشور ما دارد.
سرنوشت شهر مشهد به ادامه جریان هریررود و سد دوستی پیوستگی تام دارد. هر
آنچه که گفته شد و بسیار ناگفتههای دیگر مبین وضعیت و اهمیت آب مرزی و
تاثیرات فراگیر آنهاست. با این تفاصیل آیا به اهمیت آب در حوزه دیپلماسی
میتوان دل بست؟ ممکن است دیپلماسی خارجی جزئیات از این اقدامات برای ارائه
به افکار مطالبه گران و ذینفعان ارائه دهد و از برنامههایی برای مذاکره و
یا اقدام بگوید. اما وضعیت ناتراز و ناهژمون در مورد منابع آب و دست بالای
شرکای آبی و انفعال و پس رفت در دریافت حقابههای حقوقی، تاریخی و
جغرافیایی خبر از وضعیت بسیار ناامیدکننده و قصور و تقصیر در پس ماجرا
میدهد. همانطور که گفته شد آب نه تنها موقعیت گرانیگاهی و شایسته خود را
در شبکه ارتباطات بینالمللی به دست نمیآورد بلکه به نظر میرسد نوعی
وجهالمصالحه و قربانی برای موضوعات دیگر است.
به بیانی واضحتر اقدامات
غیردوستانه و غیر حقوقی همسایگان آبی در تعرض به ماهیت یکپارچه رودخانه و
نیز حقوقی آبی کشورمان در موعد وقوع مورد رصد و اعتراض و اقدامات متناسب و
فراخور قرار نگرفته و لذا با نوعی انباشتگی مسئله و عقب افتادگی از آن
مواجه شدهایم. به نظر میرسد این تاخیر ورود به مسئله خود بخشی از شاکله
مسئله است اما چارهای هم جز سیاستعدم اتلاف بیشتر و نجات فرصتهای
باقیمانده و زمانهای ارزشمند نیست.
در حوزه آبهای داخلی چند گزاره بدیهی و ساده به فراموشی سپرده شده است:
-پیکرههای آبی بخشی از یک اکوسیستم هستند، جنگل سالم، خاک سالم، کوه سالم، آبخوان سالم پیش نیاز چرخه سالم و مداوم آب هستند.
- رودخانه به عنوان منبع مهم آب سطحی خود نیاز به آب دارد.
- پیکرههای مختلف آبی به هم اتصال دارند، فشار و یا تخریب یکی بر دیگری اثر خواهد گذاشت.
- آبی که به دریا و یا تالاب میریزد زائد نبوده و تلف نمیشود.
- سیستم اجتماعی متصل به منابع آبی در مقابل تصمیمات بعضا ساده و تک خطی مدیریت آب، واکنشهای پیچیده نشان خواهند داد.
-
اقلیم تغییر یافته، میزان بارش، الگوی بارش و دما متفاوت شده است و جهان،
جهان دیگری است، اما سیاستها و نحوه برخورد خشن و خشک با طبیعت همچنان بر
همان پاشنه
سابق میچرخد.