شفا آنلاین-رد پای صداقت در پیچ و خم زندگیهای امروزی کمرنگ شده است. به اطرافمان که دقیقتر میشویم افراد زیادی را میبینیم که در مواجهه با شرایط ناخوشایند، دروغ گفتن را طبیعیترین واکنشی میدانند که آنها را از پذیرش شرایط دشوار میرهاند.
برخی افراد هم برای فریب دادن دیگران، رسیدن به مقاصد شخصی و کسب سود و
منفعت به سمت این رفتار ناپسند گرایش پیدا میکنند، در حالی که برخی کشورها
بالاترین آمار صداقت را در خود جای دادهاند و شهروندان آن کشورها، هیچ
دلیلی برای دروغگویی یا توجیه کار خود با این روش نمیبینند حتی اگر این
صداقت به قیمت انتقاد از آنها باشد؛ چراکه انسانیت و اخلاقمداری را در
راستگویی جست وجو میکنند.
به گزارش
شفا آنلاین،طی یک گزارش میدانی از 22
شهروند، به زوایای مختلف دروغگویی را از نظر اقشار و سنین مختلف جامعه
پرداختیم. بیشتر این افراد علت دروغگویی خود را مشکلات اقتصادی، منفعت طلبی و
حفظ ظاهر عنوان کرده بودند و بر همین اساس با دکتر محمد زاهدی اصل مددکار
اجتماعی و عضو هیأت علمی دانشگاه گفتوگویی را ترتیب دادیم.
پدیده دروغگویی در کشور ایران در مقایسه با سایر جوامع و کشورها در چه وضعیتی قرار دارد؟
پدیده دروغگویی در کشور ما در مقایسه با کشورهای دنیا رایج شده است اما به
این معنا نیست که ایرانیها دروغگوتر از سایر مردم جهان هستند. با این حال
اشاره به این نکته ضروری است که معمولاً دروغگویی در میان جوامع توسعه
نیافته بیشتر موج میزند، اما در مقابل، کشورهای توسعه یافته که اخلاق کاری
را فدای منافع خود نمیکنند کمتر به سراغ دروغگویی میروند. به همین دلیل و
در عصر جدید در میان این دسته از کشورها، میزان سوءظن سیر نزولی دارد و به
همین دلیل اعتماد بیشتری میان افراد چنین جوامعی حکمفرماست.
یعنی وجود اعتماد عمومی در کشورهای توسعه یافته باعث میشود آنها گمان نکنند هر لحظه در حال شنیدن دروغ هستند؟
همینطور است. اعتماد عمومی موجود در جوامع توسعه یافته سبب میشود فردی با
شنیدن قیمت یک کالا یا اجناس متفاوت دچار این شک و شبهه نشود که قیمتی
بالاتر از آنچه واقعیت دارد را شنیده باشد. در واقع نبود اعتماد در کشورهای
توسعه نیافته است که ریشه سوءظن و بیاعتمادی را در این جوامع میدواند.
چرا افراد با وجود اینکه دروغگویی را ناپسند میدانند، به سراغ آن می روند؟
انتظار معمول این است که بیشتر حرفها از سر صداقت و راستگویی باشد و
دروغگویی تنها در مواقع استثنا به میان آید، اما واقعیت این است که خلاف
این قضیه حاکم و دروغگویی امری عادی محسوب شده است و کسی که صداقت به خرج
میدهد آنچنان مورد مذمت قرار میگیرد که راست گفتن او نفی خواهد شد و ممکن
است به این نتیجه دست پیدا کند که دروغگوها عاقبت و سرانجام بهتری
داشتهاند.
علت اصلی روی آوردن افراد به دروغگویی را چه میدانید؟
تقریباً میتوان این را به تمام افراد تعمیم داد که با قرار گرفتن در موضع
ضعف دست به مکر و حیله و زیر و زبر کردن حرفها میزنند و سخنی را بر زبان
میراند که واقعیت ندارد، اما از آنجا که سود و منفعت آنها را تأمین
میکند عمل و رفتار درست را در دروغگویی میبینند.
عمدهترین دلیل سودجویی افراد چیست؟
سودجویی از خودخواهی و توجه نکردن به منافع دیگران نشأت میگیرد.
آیا میتوان گفت افعال و اعمال ناپسند متعددی که برخی افراد به سراغ آن میروند زاییده دروغ است؟
دقیقاً همینطور است. دروغگویی طیف وسیعی از مفاهیم و اصطلاحات ناپسند را
با خود به همراه دارد که در رفتار افراد دروغگو جلوهگری میکنند. به عنوان
نمونه افرادی که دائم دروغ میگویند به راحتی غلو میکنند، گزافهگویی
دارند، همواره مکر، حیله و بلوف به کار میبرند و تظاهر به چیزهایی میکنند
که واقعیت ندارد. این افراد برای دست پیدا کردن به منافع شخصی و پنهان
کردن حقیقت بهترین گزینه را دروغگویی میدانند؛ چرا که معمولاً کار غلطی
انجام دادهاند و سعی میکنند از زیر بار حقیقت شانه خالی کنند.
ضمن اینکه میتوان دزدی، اختلاس، ریاکاری و شاخههای گستردهای از
دروغگویی را که در لایههای مختلف جامعه نفوذ میکند، از دیگر مصادیق
دروغگویی معرفی کرد.
نفی دروغگویی در ادبیات یا آموزههای مختلف تا چه حد کارساز است؟
گزافهگویی و البته نقد آن در اشعار و ادبیات ایران هم بسیار به چشم
میخورد. به عنوان مثال در اشعار آغازین بوستان سعدی به ابیاتی در همین
راستا برمیخوریم.
تو منزل شناسی و شه راهرو
تو حقگوی و خسرو حقایق شنو
چه حاجت که نه کرسی آسمان
نهی زیر پای قزل ارسلان
در واقع این اشعار برای نهیب زدن و گوشزد نسبت به مجازات دروغگویی سروده
شدهاند، اما با وجود ناپسند شمردن دروغگویی در ادبیات و اشعار کهن،
متأسفانه باز هم در زندگیمان بهوفور با دروغگویی در خرید و فروشها،
اتفاقات روزمره و مسائل مختلف روبهرو میشویم و روحمان آزرده میشود،
اما بدتر از همه آن است که گوشمان به شنیدن دروغ و زبانمان به گفتن دروغ
عادت کند.
عادی شدن دروغگویی در میان افراد یک جامعه چه نگرانیهایی به همراه دارد؟
به شکل عادت درآمدن این پدیده، باعث میشود تا روابط اجتماعی افراد دچار
اختلال شده و جامعه روال صحیح خود را طی نکند. در این صورت افراد با خیال
راحت و آسوده زندگی نمیکنند، همواره براساس حدس و گمان عمل میکنند،
اعتماد از سطح جامعه رخت میبندد و سوءظن جای حسن ظن و بیاعتمادی جای
اعتماد را میگیرد.
دیدگاه جامعهشناختی در خصوص دروغگویی چیست؟
از لحاظ جامعهشناختی پایه اصلی دروغ براساس یک مکانیسم دفاعی چیده شده
است و مادامی که افراد خود را درمانده و عاجز میپندارند، به دروغگویی
متوسل میشوند و به نوعی کار خود را توجیه و از عمل اشتباهشان دفاع
میکنند.
اشاره به این نکته مهم لازم است که گاهی اوقات تصور میشود گفتن دروغهای
کوچک نتیجه بهتری نسبت به بیان واقعیت دارد، چرا که ممکن است راستگویی
عواقب ناخوشایندی داشته باشد و فرد را به این نتیجه برساند که چه بهتر بود
واقعیت را نمیگفتم، اما بدیهی است پیروی از این دیدگاه عواقب ناخوشایندتری
به همراه دارد و ممکن است از لحاظ منطقی پسندیده نباشد، اما احساس و اخلاق
را درگیر خود خواهد کرد و افراد اخلاقگرا نمیتوانند خود را با چنین
توجیهاتی قانع کنند. شاید بر همین اساس در ادبیات اشاره شده است که
عیب درویش و توانگر به کم و بیش بد است
کار بد مصلحت آن است که مطلق نکنیم
پیشینه تاریخی تا چه حد در افزایش امواج دروغگویی در یک جامعه مؤثر است؟
این مسأله قابل چشمپوشی نیست. جامعه ایران در طول تاریخ جلوههای متعددی
از دروغگویی را تجربه کرده است و به این ترتیب جای راستگویی و دروغگویی طی
فتوحات و حملهها بسیار عوض شده است.
در مسیر حوادث قرار گرفتن ایران و تلاش برای نشان دادن بهترین واکنش در
برابر انواع تهاجمات، متوسل شدن به دروغگویی و پنهان کردن واقعیت را در
میان افراد شدت بخشید.
از سوی دیگر از لحاظ مذهبی نخستین درسی که افراد از همان سنین طفولیت
میپذیرند، این است که فرد دروغگو برابر است با دشمن خداوند. آموزهای که
با وجدان و انسانیت افراد سر و کار دارد و آنقدر مهم و اساسی است که در
میان فلاسفه و ادیان مختلف هم رسوخ کرده و همه آنها دروغگویی را نفی و
راستگویی را تشویق میکنند.
حتی لوحهای به جای مانده از دوران هخامنشی هم تأیید کننده این ادعاست. از
قول داریوش هخامنشی بیان شده که خداوندا ما را از دروغگویی و خشکسالی در
امان دار، این موضوع آن قدر برایشان مهم بوده است که فرصت زنده بودن خود
را در گرو آن میدیدند.
اما متأسفانه آمار دروغگویی در دوران قاجار شدت گرفت و رفتار و اعمال
وارونه زمامداران و فریبکاری و کتمان حقایق از سوی آنها مسبب اصلی این
مشکل شده بود.
با این حال هیچ تحقیق جامعی وجود ندارد که میزان دروغگویی را در میان
جوامع بسنجد چرا که موضوعی نسبی است و افراد به فراخور موقعیت و آنچه
برایشان نهادینه شده است دست به این رفتار میزنند و نمیتوان با اطمینان
گفت فرد و یا جامعهای وجود دارد که به هیچ عنوان دروغ نمیگویند.
نهاد خانواده تا چه میزان تعیینکننده است؟
دروغگویی عمومیت دارد به این معنا که کودک از همان آغاز زندگی و با
هوشیاری نسبت به مسائل پیرامون، راستگویی یا دروغگویی را از والدین خود
آموزش میبیند و اگر آنها در مواقع مختلف دروغگویی را برگزینند هر چه که
فرزند خود را به راستگویی و صداقت دعوت کنند، به دلیل اینکه خودشان به این
اصول پایبند نبودهاند در گوش فرزندشان هم فرو نمیرود و در همان آغاز
کودکی، کارهای نادرست خود را با دروغگویی توجیه میکند.
بدیهی است این رفتار در وجود کودک کمرنگ نخواهد شد مگر اینکه والدین این
نقیصه را از وجود خود پاک کنند تا به این ترتیب آینده فرزندشان به شکل
بهتری رقم بخورد.
پای صحبت قدیمیترها که مینشینیم میگویند در گذشته دروغگویی تا این حد چشمگیر نبود آیا این موضوع صحت دارد؟
خیر. ما ایرانیها با این عبارت بخوبی آشنا هستیم که هر سال دریغ از
پارسال و بر همین اساس مدام احساس میکنیم روزهایی که گذشت بهتر از
امروزمان بوده است در حالی که همیشه این طور نیست. در مورد شدت دروغگویی هم
نسبت به گذشته باید به این نکته اشاره کرد که امروزه البته پایبندی به
اخلاقیات کمتر شده است از این رو دروغگویی که با حیلهگری، دزدی و رقابت
ناسالم ارتباط دارد در ابعاد زندگی افراد نمود بیشتری پیدا کرده است.
در
جامعه فعلی اخلاقیات از ارزش افتاده و پول ملاک عمل شده است و راههای به
دست آوردن آن هم اکثراً بیراهه است در حالی که لازم است ارزشها را ارزیابی
کرد و به این ترتیب به ارزشهای والا، درستی، صداقت، راستگویی، نبود سوءظن
و استفاده نکردن از موقعیتها به نفع خود امتیاز بالاتری داد. متأسفانه
بیشتر ایرانیان شرایط را مناسب نمیبینند به همین دلیل به خودشان اجازه
میدهند خارج از قاعده و قانون عمل کنند، به قولشان پایبند نباشند، با
بدقولیهای اداری ارباب رجوع را سرگردان نگه دارند و سایر مصادیق دروغگویی
را به کار ببرند.
فشارهای اقتصادی چه اندازه بر افزایش دروغگویی نقش دارد؟
استکبار و زورگویی شیوه و راهکاری است که توسط افراد بسیاری در اقصی نقاط
دنیا به کار برده میشود و بسیاری از مردم گمان میکنند تنها پدیدهای که
موجب تعدیل آن خواهد شد دروغگویی است. فشارهای اقتصادی که بر بسیاری از
جوامع حاکم میشود از کبر و غرور نشأت میگیرد و خود عاملی برای سوق پیدا
کردن افراد به سمت دروغگویی خواهد بود.باید پذیرفت فردی که از لحاظ اقتصادی
در وضعیت نابسامانی به سر میبرد اخلاقیات را نیز به طور مطلوب رعایت
نخواهد کرد.
همه روز اتفاق میسازم
که شبی با خدای پردازم
شب چو عقد نماز میبندم
چه خورد بامداد فرزندم؟