کد خبر: ۳۲۹۱۱۷
تاریخ انتشار: ۱۷:۰۵ - ۲۹ تير ۱۴۰۲ - 2023July 20
رفتار‌های پدرم تاثیر بدی بر روح و روانم گذاشته بود به طوری که برای رهایی از این وضعیت به سمت انواع ناهنجاری‌ های اجتماعی کشیده شدم

شفا آنلاین>سلامت>بخشی از اظهارات دختر ۲۳ ساله‌ای که برای رهایی از چنگ جوان شیاد و جلوگیری از رسوایی انتشار تصاویر خصوصی اش وارد مرکز انتظامی شده بود را در این خبر بخوانید.

به گزارش شفا آنلاین:رفتار‌های پدرم تاثیر بدی بر روح و روانم گذاشته بود به طوری که برای رهایی از این وضعیت به سمت انواع ناهنجاری‌ های اجتماعی کشیده شدم و در نهایت با پسر جوانی دوست شدم که ۵ سال از خودم کوچک‌تر بود، اما وقتی سرگذشتم را برای او بازگو کردم تازه فهمیدم که در دام یک شیاد گرفتار شده ام و ...

 این‌ها بخشی از اظهارات دختر ۲۳ ساله‌ای است که برای رهایی از چنگ جوان شیاد و جلوگیری از رسوایی انتشار تصاویر خصوصی اش وارد مرکز انتظامی شده بود. 

این دختر جوان با بیان این که دیگر به آخر خط رسیده است و گاهی افکار وحشتناکی برای انتقام از آن جوان در ذهنش مرور می‌شود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری آبکوه مشهد توضیح داد: در خانواده‌ای مرفه بزرگ شدم و تنها فرزند خانواده بودم باآن که در رشته تربیت بدنی دانش آموخته شدم، اما به قول معروف ظاهرم از سر درونم خبر می‌دهد چرا که به مصرف سیگار آلوده هستم و روزی ۲ پاکت سیگار را دود می‌کنم! من همه ناهنجاری‌ها و مسیر‌های خلاف را از همان دوران نوجوانی تجربه کرده و اکنون به آخر خط رسیده ام، ولی من تنها مقصر این گونه رفتار‌های زشت و زننده نیستم چرا که از همان دوران کودکی، پدرم را در همین مسیر دیدم به گونه‌ای که رفتار‌های او تاثیر بدی بر روح و روانم گذاشت.

آن زمان وقتی مادرم به سرکار می‌رفت، پدرم نیز مرا با خود به مهمانی‌ها و پارتی‌های مختلط می‌برد و من از همان زمان شاهد هنجارشکنی‌های اجتماعی بودم و پدرم را می‌دیدم که چگونه در مسیر خلاف و خیانت قدم برمی دارد جالب آن که مادرم نیز این ماجرا‌ها را می‌دانست، اما هیچ گاه دم برنمی آورد و سکوت می‌کرد تا این که وقتی به سن نوجوانی رسیدم، افکار شیطانی و رفتار‌های پدرم را تجربه کردم. متاسفانه من برای فرار از این آسیب‌های روحی به مصرف سیگار روی آوردم و بعد هم با شرکت در دورهمی‌های دوستانه به نوشیدن مشروبات الکلی آلوده شدم و ... دیگر انواع خلاف‌های اجتماعی برایم عادی شده بود و با پول‌هایی که از پدرم می‌گرفتم در مسیر غلط زندگی گام برمی داشتم و خودم را با کلمه «انتقام از دیگران» توجیه می‌کردم.

بالاخره مدتی قبل با پسر جوانی دوست شدم که ۵ سال از خودم کوچک‌تر بود. تصور می‌کردم از این طریق می‌توانم عقده‌های درونی ام را بگشایم و از این مشکلات رها شوم، ولی اوضاع بدتر شد چرا که «مهرداد» مدام مرا اذیت می‌کند و نه تنها حمایت‌های مالی می‌خواهد بلکه مرا تهدید می‌کند که تصاویر و فیلم‌هایی را که از این ارتباط خیابانی دارد در فضا‌های مجازی منتشر می‌کند.

من نمی‌دانستم او یک شیاد حرفه‌ای است و از سرگذشت تلخ من سوء استفاده می‌کند. به همین دلیل هم ماجرای خیانت‌های پدرم را در قرار‌های خیابانی برایش بازگو کردم و او هم از همه این موارد فیلم تهیه کرده است و اکنون ادعا می‌کند که آن فیلم‌ها را در اختیار پدرم می‌گذارد. وقتی ماجرا به این جا رسید افکار شیطانی انتقام دوباره در وجودم شعله ور شد و تصمیم گرفتم از این پسر تازه به دوران رسیده انتقام وحشتناکی بگیرم تا آرام شوم، اما باز هم ترسیدم که خودم در گرداب بدبختی دیگری بیفتم و ...

 با صدور دستوری توسط سرگرد جعفر عامری (رئیس کلانتری آبکوه مشهد) اقدامات روان شناختی و کارشناسی برای این دختر جوان درحالی توسط مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری آغاز شد که ماجرای شیادی‌های «مهرداد» نیز در مسیر برخورد‌های قانونی قرار گرفت.


نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: