حملات پانیک گاه یک جرقه کوچک است که انتهای آن انفجار عظیمی است که با واژگان قابل بیان نیست. بعد از فوت پدر دوباره قدمهای رنجکشیده مادرم بارهای بار مرا در مسیر تاریکی قرار میداد.
شفا آنلاین>سلامت>شاید هر فردی در برهه زمانی خاص به مرگ خودخواسته فکر کرده باشد، اما بعد از مدتی، اندکی نور امید در دلش متبلور شده و قید اقدام به آن را زده است، اما گاهی اوقات با پدیدار شدن این نور باز هم افراد از تصمیم خود دست نمیکشند.
به گزارش شفا آنلاین: علی هم این نور را دیده بود، اما درک اینکه در آن لحظه چرا از تصمیم خود بازنگشت و خود را در خانه حلقآویز کرد برای همگان به خصوص خانوادهاش درد عمیقی است. همه چیز از آن روز کذایی شروع شد؛ روزی که علی، پدرش را در بیمارستان گلستان از دست داد، آن شب سیاه و تلخ دیگر تمام نشد. پس از آن علی با حملههای پانیک زندگی را میگذراند، اما کسی رنج او را درک نکرد. تا اینکه یک روز جسم نیمهجان حلقآویزشده علی در خانه پیدا شد. هیچکس سالها رنجی که علی شاد و سرزنده کشیده بود و در حال حاضر خانوادهاش میکشند را درک نمیکند.
البته در هفته گذشته تنها یک روزنامهنگار خوشذوق را از دست ندادیم بلکه هفتهای که گذشت سه خبر خودکشی از اهالی فرهنگ و رسانه منتشر شد. «سارینا امیری» که در رسانههای اجتماعی به عنوان کارگردان تئاتر در بندرعباس فعالیت میکرد، در شبکههای اجتماعی معرفی شده است. او نیز سن زیادی نداشت و تصمیم گرفت مرگ را انتخاب کند. «پانتهآ اقبالزاده» مترجم جوان ادبیات کودک و نوجوان نیز با نوشتن نامهای اعلام کرد «وزن دلایلم برای پایان دادن به زندگیام خیلی بیشتر شده تا اینکه بخواهم ادامه بدهم. در واقع اصلا انگیزهای برای ادامه زندگی ندارم»؛ نامهای که داغ بر دل خانوادهاش نهاد و انتشارش موجی از همدلی و همزمان نگرانی را پدید آورد و ما پنجشنبه بهشتزهرا بودیم، برای تشییع جنازه پانتهآ اقبالزاده؛ دختری جوان و هنرمند. پدرش «شهرام اقبالزاده» غمگین و دلشکسته با کمری خم و خواهر و مادری عزادار که لحظهای چشمانشان از گریستن باز نمیایستاد. شهرام اقبالزاده برای اهالی فرهنگ و اندیشه از جایگاه ویژهای برخوردار است و این بار به عنوان پدر در توصیف نامه «پانتهآ» گفت: «خرد شدم.» انتشار خبر غیرواقعی از دلایل مرگ خودخواسته علی در رسانهها هجمههای زیادی را به خانواده او وارد کرده است. «علی صادقی»، اهل دهدشت، روزنامهنگار بود که در ۳۹سالگی به زندگی خود پایان داد، اما رسانهها به نقل از یکی از اعضای خانوادهاش نوشتند که او با وجود داشتن دو مدرک همواره به دنبال کار بود و نتیجهگیری کرده بودند این خودکشی به دلیل فقر است، اما برادر او اعلام کرد با اینکه علی بیکار بود اما همیشه خندان بود و روز آخر نامهای نوشت و از حملات پانیک که او را مستاصل کرده خبر داده بود، به همین دلیل به مرگ روی آورده است. با این حال خانواده علی به انتخاب او احترام گذاشتند.
حرف آخر
حال این نامه به دست ما رسیده است. متن کامل نامه علی صادقی از این قرار است: «بهنام نادی عشق؛ زندگی، چند صباحی است که قلمم را چنان لبریز از رنج و درد کرده که حتی در توصیف حال خودم با واژهها کلنجار میروم. برادران عزیزم (علیرضا و حسین) و خواهر فرهیخته و فرهنگیام زهرا جان، میدانم مرگ من کامتان را تلخ میکند، اما این مسیری بود که انتخاب کردم تا شاید حملههای پانیک در نیمههای شب بر پیکرم خنجر نزند. سالها پیش در بیمارستان گلستان اهواز بر بالین پدر دچار شدیدترین حملات عصبی شدم. این افسردگی چنان بر سلول به سلول وجودم سایه افکند که این ثانیهها حتی نای گام برداشتن را ندارم. اولینبار در مورد حملات پانیک عصبیام با حسین صحبت کردم و به دکتر مراجعه کردیم ولی هنوز میدانم هیچکس عمق فاجعه حملات پانیک و اعصاب را درک نمیکند.
حملات پانیک گاه یک جرقه کوچک است که انتهای آن انفجار عظیمی است که با واژگان قابل بیان نیست. بعد از فوت پدر دوباره قدمهای رنجکشیده مادرم بارهای بار مرا در مسیر تاریکی قرار میداد. همچنین دیدن که نه، بلکه لمس واقعی این تصاویر که این چه دنیایی است که مادر نازنینم اکنون نای برداشتن یک گام ساده برای نوشیدن آب را ندارد ذهن، روح و روان را چنان لبریز از واژههای ناامیدی کرده که مرگ را انتخاب کردم. میدانم انتخاب من برایتان اندوه است، اما به انتخابم احترام بگذارید شاید آرام شوم. شاید دیگر حملات پانیک عصبی آزارم ندهد.
دایی عزیزم خوب مرا درک میکرد و شاید تنها کسی بود که موقع حملات پانیک آرامبخش بخشی از خاطراتم بود. دوست داشتم در این آخرین ثانیهها به نیکی از محبتها یاد کنم؛ در این ثانیههایی که شاید دیگر هیچگاه رخسار خانواده، دوستان، بستگان آشنایان را نبینم. دلم آشوب است و همه میدانید، پرنیا را چقدر دوست داشتم و او برادرزاده، رفیق و تمام دلخوشیام بود. پرگل من نکند اندوهگین شوی. همچنان بخند و شادزیستن را فریاد بزن تا روحم شاد شود.
در پایان برای همه عزیزان، دوستان و بستگانی که در این دیباچه زندگی در حقم مهرورزی کردند، زیباترین واژههای جهان هستی یعنی عشق را هدیه میکنم. عاشقانه دوستتان دارم و امیدوارم هر روز شادکام باشید. راستی عزیزانم! اگر در جاده پر پیچ و خم روزگار هر شخصی را دیدید که به هر علت دچار پانیک عصبی شده بیتفاوت از کنارش نگذرید، مطمئن باشید دستان هر کدام از شما میتواند از یک فاجعه جلوگیری کند. مسرور باشید و جاودان.»
روشنایی خانهمان رفت
«علیرضا صادقی» یکی از برادران مرحوم علی با بغضی فروخورده گفت: متاسفانه این روزها در تمامی رسانهها فوت برادرم با فقر گره خورده است، اما دلیل اصلی انتخاب مرگ خود خواسته علی مشکلات اقتصادی نبود. علی با اینکه بیکار بود، اما رنجی بیشتر از فقر را به دوش میکشید. او سال ۹۸ پدر را در بیمارستان گلستان از دست داد. دقیقا در همان روز دچار حمله عصبی شد. درباره این موضوع با برادر دیگرش حسین صحبت کرده بود و با یکدیگر نزد یک روانشناس در شیراز میرفتند، اما انگار قرصها روی علی تاثیر نداشت. علی به هیچکس بدهکار مالی نبود، زندگی حداقلی و معمولی داشت، اما برخلاف تصورات همه رسانهها، دوستان و آشنایان انتخاب مرگ خودخواسته علی به خاطر مشکلات اقتصادی نبود.
وی افزود: علی بسیار پسری سرزنده و شادابی بود، او دو تا مدرک لیسانس مهندسی و صنایع غذایی داشت. اما با این حال به صورت حقالتحریر با خبرگزاریها و چندتا از روزنامهها همکاری داشت ولی به صورت تمام وقت و ثابت جایی مشغول نبود. علی در زمینه ورزش، شعر و طنز فعالیت زیادی داشت، اما خب بیکار بود البته در حال حاضر بیکاری دامان همه اقشار جامعه را گرفته و علی هم از این امر مستثنا نبود. با این حال ما هنوز هم در شوک هستیم. علی بارها درخصوص مشکلات روحی و روانی خودش با ما صحبت کرده بود، اما سهلانگاری از خودمان بود. حتی چندین بار به او پیشنهاد ازدواج دادیم، اما به خاطر بیکاریاش نتوانست خانواده تشکیل دهد.
صادقی در پایان از خانوادهها خواست بیشتر حواسشان به جوانان خود باشد و بیان کرد: با وجود اینکه بارها درباره مشکلات پانیک علی با او حرف زدم، اما باز هم سهلانگاری از ما بود. امیدوارم دیگر خانوادهها بیشتر به سخنان جوانان خود گوش دهند و آنها را در مسیر زندگی تنها نگذارند و حملههای عصبی و پانیک جوانان را جدی بگیرند. این روزها تمام خانواده علی از اینکه نتوانستند برایش کاری کنند، ناراحت و پشیمان هستند. امیدوارم دیگر خانوادهها قبل از اینکه دیر شود، جوانان خود را درک کنند.
مرگ خودخواسته فراتر از مساله فردی
این اتفاقهای ناگوار بهویژه مرگ خودخواسته علی باعث شد که یادمان بیاید چقدر نیازمند یکدیگریم. این چند روز در مطبوعات و شبکههای اجتماعی هشدار میدهند و همه را به «همدلی با هم» و «مراقبت از یکدیگر» و بهویژه «جوانان» دعوت میکنند؛ این موضوعی است مهم و این دعوت دعوتی پسندیده. هر جوانی که اینچنین از جان گرامیاش میگذرد، خانواده و بستگان و دوستانی دارد که آسیب شدید میبینند و نیاز به مراقبت دارند. این «داغ» چنان بزرگ است که به راحتی کهنه نمیشود. باید مراقب آنان و مراقب جوانان بود. هنوز بسیاری از ما روزنامهنگاران هر بار یاد رفتن «شیده لالمی» میافتیم، اشکمان سرازیر میشود. بنابراین انتخاب مرگ خودخواسته فراتر از مساله فردی است. گسترش و افزایش تعداد و نوع این اتفاقها به گونهای است که نمیتوان آن را به موضوعهای شخصی یا خانوادگی تقلیل داد. هم رشد مرگهای خودخواسته بین جوانان در چند ماه اخیر و هم بحثهایی که درباره علل و عوامل آن وجود دارد و هم واکنش بخشی از جامعه به آن، نشانههای پدیده جدی اجتماعی دستکم در یک نسل است؛ نسلی که احساس میکند شکستخورده و ناتوان از تغییر شرایط پیرامونی است. این پدیده مسالهای اجتماعی است و راهحل اجتماعی میطلبد.
تاثیر مرگ خودخواسته روی دیگران
دکتر «علیرضا نیکخو» روانپزشک درخصوص تاثیر مرگ خودخواسته روی اطرافیان و به خصوص خانواده گفت: به نظرم بیان نامتعارف مرگ خودخواسته در رسانهها و فضای مجازی بر دیگر افراد جامعه تاثیر منفی خواهد داشت، چراکه اگر افرادی به مرگ خودخواسته فکر میکنند و نسبت به آن تردید دارند، برخی اظهارنظرها مشوق آنها میشود. زیرا طبق تحقیقات مرگ خودخواسته یک نفر میتواند ۱۳۵ نفر از اطرافیانش را تحت تاثیر قرار دهد که یکسوم این افراد به این دلیل در زندگیشان اختلال شدیدی را تجربه خواهند کرد. در علم روانشناسی بحثی داریم به عنوان سرایت خودکشی؛ سرایت آن یعنی قرارگرفتن در معرض خودکشی یا رفتارهای خودکشی در خانواده، گروه همسالان یا از طریق گزارشهای رسانهها درخصوص خودکشی است. چنین موضوعی میتواند منجر به افزایش خودکشی و رفتارهای خودکشی در جامعه یا دایره اطرافیان فرد شود. بنابراین طبق تحقیقات قرار گرفتن غیرمستقیم یا مستقیم در معرض رفتارهای خودکشی موجب افزایش این امر در افراد در معرض آن بهویژه در نوجوانان و جوانان میشود.
وی افزود: اگر در اطراف یک نوجوان فردی خودکشی کرده باشد، افکار یا رفتار خودکشی در آن فرد تا ۲ سال ادامه دارد. در واقع نوجوانانی در معرض خطر بیشتر قرار میگیرند که وقایع منفی از قبل در زندگیاش وجود داشته باشد و خودکشی همکلاسی یا دوستش باعث تشدید آن شود. در هر صورت خصوصیت مشترک افرادی که اقدام به خودکشی میکنند داشتن این باور است که خودکشی تنها راهحل غلبه بر احساسات غیرقابل تحمل است و این کار باعث میشود این احساسات خاتمه یابد. اما به این قضیه که مرگ آنها چقدر میتواند خانواده را تحت تاثیر قرار دهد فکر نمیکنند.
او با این اعتقاد که در تراژدی خودکشی، آشفتگی و مشکلات عاطفی به حدی شدید میشود که فرد را در یافتن راههای مختلف حل مشکل خود ناتوان میسازد، ادامه میدهد: همه ما در طول زندگی احساس تنهایی، افسردگی، بیکسی و ناامیدی را تجربه کردهایم. مثلا مرگ یکی از اعضای خانواده و شکست در برقراری ارتباط از جمله مواردی هستند که عزت نفس ما را تحت تاثیر قرار داده و احساس بیارزشی بهوجود میآورند، اما اگر فردی را که قصد خودکشی دارد میشناسید، لازم است خونسرد باشید. بنشینید و واقعا به صحبتهای فرد گوش کنید و ضمن درک او و به جای نصیحت و راهکار فقط حمایتهای عاطفی به او دهید. سعی نکنید نقش یک مشاور را ایفا کنید، چراکه نه تنها علم آن را ندارید بلکه مسوولیت سنگینی را به دوش خود میگذارید. بهتر است در پی افرادی که بتوانند به شکل تخصصی به فرد کمک کنند برآیید، حتی اگر به قیمت از بین رفتن اعتماد او به شما شود. اجازه دهید او متوجه همدلی در شما شود و بفهمد که شما برایش اهمیت قائل هستید و هر کاری حتی به قیمت خدشهدار شدن رابطه برایش انجام میدهید.
گفتنی است، عمده دلیل انتخاب مرگ خودخواسته در علی و بسیاری از جوانان شاید مشکلات افسردگی ناشی از بیکاری و مشکلات اقتصادی باشد، اما به عقیده بسیاری از روانپزشکان اصولا تمام این موارد دست به دست همدیگر میدهد تا جوان به پوچی میرسد و این مرگ را انتخاب میکند. با این حال اگر خواننده این صفحه به مرگ خودخواسته فکر میکند باید بداند که زندگی ارزش زیستن دارد. در نهایت این نکته ضروری است که اگر کسی را در اطرافیان میشناسیم که بر این باور است آنان که مرگ خودخواسته را انتخاب میکنند، شجاعتر از دیگرانی هستند که زندگی میکنند و همواره آنان را تحسین میکنند، میتوان به آنها پیشنهاد داد با خط تلفن ۱۲۳ اورژانس اجتماعی تماس برقرار کنند یا با یک خط تلفنی دیگر یعنی مشاوره در بهزیستی با شماره ۱۴۸۰ احساسات خود را در میان بگذارند زیرا این نگاه خود نیز خطرناک است.جهان صنعت