کارنامه هیچکدام از مدیران دیروز و امروز با توجه به آرشیو خبرهای موجود در اینترنت قابل کتمان نیست، خصوصا کارنامه سیاسیون اقتصادی دولت سیزدهم که یا از سابقه بااهمیتی برخوردار نبودند یا مانند آخرین چهره مستعفی دولت کارنامه درخشانی در دوران وزارت ندارند.
شفا آنلاین>سلامت>اینبار قرعه برکناری، استعفا و رفتن از دولت سیزدهم به نام مسعود میرکاظمی معاون رییسجمهوری و ریاست سازمان برنامهوبودجه و طراح اصلی برنامههای اقتصادی «دولت مردمی، ایران قوی» رقم خورد.
جدا شدن میرکاظمی از دولت حاوی پیامهایی است که قبل از رسیدن به شرایط امروز، برخی دلسوزان نسبت به آن هشدارهایی داده بودند اما همانند همیشه آنان که باید نسبت به صحتسنجی آن برای معرفی و انتصاب مدیران ارشد حساسیت ویژه نشان بدهند، چشمهای خود را به دلیل فشارهای سیاسی و در نظر گرفتن مصلحتهای بیپایان بستند.
کارنامه هیچکدام از مدیران دیروز و امروز با توجه به آرشیو خبرهای موجود در اینترنت قابل کتمان نیست، خصوصا کارنامه سیاسیون اقتصادی
دولت سیزدهم که یا از سابقه بااهمیتی برخوردار نبودند یا مانند آخرین چهره مستعفی دولت کارنامه درخشانی در دوران وزارت ندارند. کافی است در میان خبرهای مربوط به سالهای ۸۸ تا ۹۰ کارنامه میرکاظمی در حوزههای نفت، گاز، تولید بنزین بدون کیفیت، سوآپ نفت، برکناری مدیران باسابقه و ارشد نفت، گاز و پتروشیمی و انتصاب افراد ناآگاه، بدون تجربه و ناکارآمد در صنعتیترین وزارتخانه کشور مورد بازخوانی قرار بگیرد؛ وزیری که قرار بود حرف اول در بخش اقتصاد کشور را از وزارت نفت بزند، خود به ویرانی و افول جایگاه آن کمک کرد. بدون تردید چنین فردی توانایی لازم برای به خدمت گرفتن پتانسیلهای اقتصادی و برنامهمحور کشور را در سایر جایگاههای مدیریتی نخواهد داشت.
جایگاه سازمان برنامهوبودجه برای پیشبرد ظرفیتهای کشور مهم بوده و هست، اما تجربه فاجعهبار تبدیل کردن این سازمان در دوران احمدینژاد به ادارهای گوش به فرمان و کماهمیت که با کوچ خودخواسته و ناخواسته مدیران باتجربه این نهاد به سازمانهای دیگر مواجه شد، جایگاه نهاد برنامهریزی در کشورمان را فروکاست. در دوران جدید و پس از بازگشت اعتبار به این نهاد در دولتهای یازدهم و دوازدهم، تکیه زدن چهرهای کمتجربه در بخش برنامهریزی که کارنامه مدیریتی آن در وزارت بازرگانی و نفت بسیار هزینهساز بوده است و اتکای دولت به برنامههای اقتصادی آن، بیش از آنکه ایجاد ارزشافزودهای باشد، زیانآور بوده است. البته به این مهم باید افزود در شرایطی که فروش نفت کاهش یافته، تاثیر غیرقابل کتمان تحریمها در اقتصاد کشور پابرجاست، تورم خطرناک گریبان اقتصاد را به دست گرفته و مدیران اقتصادی دولت به جای سخن گفتن از آمار ترجیح میدهند در توئیتر مشغول باشند یا درباره مهمترین سوالات اقتصادی سکوت اختیار کنند، حتی حضور مدیران باسواد و باتجربه توفیق چندانی در گشودن گرههای فروبسته به ارمغان نمیآورد.
رفتن و آمدن چهرههای سیاسی- اقتصادی در دولت سیزدهم که بعضا در فهم مسائل جاری کشور، سختیها، دشواریها و خصوصا وضعیت اقتصادی کشور با نگرشی سادهسازی به سراغ حل مشکلات میروند، تا امروز نهتنها موفق به ترمیم ریلگذاری اقتصادی نشده است، بلکه همچنان تاکید دارد که با برکناری، استعفا و رفتن چهرهها و تزریق مدیران جدید امکان مرتفع کردن مشکلات اقتصادی و بخشهای دیگر را به دست خواهد آورد. در آینده نهچندان دور همانند رفتن ریاست بانک مرکزی و آمدن چهرهای جدید در این سازمان بهتر از امروز نمایان خواهد کرد که با رفتن و آمدن و جابهجایی مدیران اتفاقی قابل لمس در زندگی روزمره شهروندان نخواهد افتاد. در شرایطی که یکی از مهمترین طراحان برنامه اقتصادی دولت سیزدهم از میدان سیاستگذاری و تصمیمگیری کنار میرود، احتمالا چهره بعدی که بر چنین مستندی خواهد نشست کمتجربهتر خواهد بود.
رضا صادقیان / کارشناس اقتصادی/ جهان صنعت