هیچ دونفری شبیه یکدیگر نیستند. حتی فرزندان یک خانواده که تحت شرایط یکسانی بزرگ شدهاند باهم تفاوت دارند. فرزندان یک خانواده برداشتهای متفاوتی از رفتار یکسان والدینشان دارند و همین موضوع باعث میشود که آنها به شخصیتهای کاملا متفاوتی تبدیل شوند
شفاآنلاین>سلامت>خیلی اوقات در اطرافمان با افرادی روبهرو میشویم که مدام در حال بدگویی از دیگران هستند. اینطور بهنظرمیرسد که انگار ذرهبینی در دست گرفتهاند و دنبال عیب و ایراد میگردند و گاهی اوقات از اتفاقهایی ایراد میگیرند که اصلا ایراد نیستند.
در واقع بهتر است بگوییم دیگران به هر شکلی رفتار کنند، باز هم این افراد اسم آن را ایراد میگذارند و بزرگش میکنند. چرا بعضیها مدام بهدنبال پیدا کردن عیب و ایراد در رفتار دیگران هستند؟
انسانها باهم متفاوتند
هیچ دونفری شبیه یکدیگر نیستند. حتی فرزندان یک خانواده که تحت شرایط یکسانی بزرگ شدهاند باهم تفاوت دارند. فرزندان یک خانواده برداشتهای متفاوتی از رفتار یکسان والدینشان دارند و همین موضوع باعث میشود که آنها به شخصیتهای کاملا متفاوتی تبدیل شوند. مثلا ممکن است در یک خانواده، 2 برادر باشند که یکی از آنها بسیار منظم و دیگری بسیار بینظم است. ممکن است پدر یا مادر آنها فردی بوده که بسیار به نظم اهمیت میداده و مثلا تأکید داشته که شبها تا تمامی وسایل را سر جای خودشان قرار ندهد به رختخواب نرود. یکی از این 2 برادر با دیدن این رفتار در ضمیر ناخودآگاه خود تصمیم میگیرد که دقیقا مثل والد رفتار کند و برای خودش والد درونی میسازد که مدام به کودک درونش میگوید «منظم باش و همهچیز را سر جای خودش قرار بده» ولی برادر دیگر کاملا برعکس عمل میکند و چون از نظم زیاد خسته شده، تصمیم میگیرد هیچچیزی را سر جای خودش قرار ندهد و کودک درونش را آزاد و رها بگذارد. این موضوع نشان میدهد، وقتی 2 نفر که تحت شرایط یکسانی بزرگ شدهاند هم میتوانند باهم متفاوت باشند، پس تفاوت انسانهایی که در فرهنگهای مختلف بزرگ شدهاند نباید عجیب باشد و ایراد تلقی شود.
متفاوت بودن بد نیست
مشکل از جایی شروع میشود که بعضی از خانوادهها به کودکانشان - که آینده جامعه را میسازند - آموزش نمیدهند و به آنها نمیگویند که انسانها باهم متفاوتند و این تفاوت نشانه خوب یا بد بودن آنها نیست. این درست نیست که فکر کنیم هرکسی که ظاهرش با ما متفاوت است یا شبیه ما رفتار نمیکند انسان بدی است.
به آنها
آموزش نمیدهند که ما میتوانیم فارغ از تفاوتهایی که با یکدیگر داریم، همدیگر را دوست داشته باشیم، به عقاید یکدیگر احترام بگذاریم و تفاوتها را بپذیریم. اگر انسانها با این شیوه تربیت شوند، علاوه براینکه در زندگیشان آرامش دارند، میتوانند از یکدیگر چیزهای جدیدی بیاموزند و این مسئله باعث باز شدن ذهن آنها میشود و در نهایت جامعهای پر از عشق و دوستی شکل میگیرد.
دردسرهای نپذیرفتن افراد متفاوت
وقتی پذیرش در جامعه وجود نداشته باشد، نتیجهاش این میشود که افراد مدام با کسانی که با آنها متفاوتند – چه از نظر ظاهری و چه از نظر رفتاری - درگیر میشوند. آنها یادگرفتهاند افراد متفاوت با خود را دوست نداشته باشند، حضور آنها را خطری برای خود بدانند و نسبت به آنها پر از خشم و کینه و نفرت باشند. درنتیجه مدام با آنها در حال مشاجره هستند و حتی همین موضوع علت خیلی از دعواهاست. این مسئله هیچ انتهایی ندارد و در نهایت این خشم و کینهها روزی منجر به وقوع اتفاقی تلخ میشود؛ از انواع بیماریهای روانی و جسمی تا وقایع تلخ اجتماعی. بیدلیل نیست که محققان میگویند منشأ خیلی از بیماریهای کشنده نفرت است. آنها میگویند احتمال ابتلا به بیماریهای سخت در کسانی که دائما در حال جمعکردن کینه و نفرت از دیگران هستند بیشتر است.
اعتماد به نفس پذیرش ندارند
خیلی از افرادی که نمیتوانند انسانهای متفاوت از خودشان را بپذیرند، ممکن است دچار کمبود اعتماد به نفس باشند و خودکمبینی داشته باشند. این افراد همیشه دیگران را از خودشان بالاتر میبینند. آنها چون این موضوع را پذیرفتهاند که تفاوتها نشانه خوبی و بدی انسانها هستند، در نتیجه حضور دیگران را تهدیدی برای خود میدانند و نمیتوانند شاهد موفقیتهای دیگران باشند. این افراد مدام سعی میکنند با روشهای مختلف دیگران را پایین بکشند تا در نهایت خودشان احساس برتری کنند.
کلام آخر
اگر همه انسانها با عمق جان این موضوع را بپذیرند که «من خوب هستم و توهم خوب هستی» دیگر هیچیک از این مشکلات بهوجود نمیآید و همه یکدیگر را همانگونه که هستند دوست دارند و به یکدیگر احترام میگذارند. در این شرایط از دیدن موفقیتهای یکدیگر لذت میبرند و حضور دیگران را تهدیدی برای موفقیت خودشان نمیدانند و این اتفاقی است که به آن «عشق بیقید و شرط» میگویند. این اتفاق خوشایند تنها زمانی در جامعه رخ میدهد که تلاش کنیم که از ابتدا با کودکانمان بهگونهای رفتار کنیم که احساس کنند تحت هر شرایطی هم خودشان خوب هستند و هم اطرافیانشان. آنها باید بیاموزند که باید دیگران را همانطور که هستند بپذیریم و دوست داشته باشیم. زهرا شمس- کارشناس ارشد روانشناسی/ همشهری