طبیعتا داوطلبانی که خواهان تحصیل در رشتههای پزشکی هستند، از
روند آموزشی آن مطلعند و میدانند حتی بعد از فارغالتحصیلی هم باید به
مناطق محروم بروند و دوره طرحشان را آنجا بگذرانند، هرچند این پشتسر
گذراندن طرح از سوی فارغالتحصیلان پزشکی، موضوع جدی نیست اما شرایط مالی و
مشکلات پرداخت دستمزد به پزشکان در مناطق محروم باعث شده جامعه پزشکی روی
خوشی به این بخش از تحصیل نشان ندهد و از طرف دیگر به گفته برخی دانشجویان
پزشکی، حقوق پرداختی به آنها تناسبی با حجم فعالیتهای آنها در مناطق محروم
ندارد. البته این تنها مشکل دانشجویان پزشکی نیست، بلکه با نگاهی به عدم
توزیع درست زیرساختهای درمانی در کشور، عموم دانشجویان خواهان انجام
فعالیتهای پزشکیشان در تهران هستند؛ موضوعی که باعث شده انگیزه این قشر
برای حضور در مناطق محروم از بین برود. سیامک برزیده، دبیرکل سابق شورای
صنفی مرکزی دانشجویان وزارت بهداشت اما عدم پرداخت بهموقع حقوق به برخی
پزشکان حاضر در مناطق محروم را هم علت دیگر عدم استقبال دانشجویان از
رشتههای پزشکی عنوان میکند و میگوید: «ما امروز پزشکانی را داریم که از
دو ماه تا 6 ماه حقوقشان را از سیستم درمانی کشور طلبکار هستند. در چنین
شرایطی میبینیم مسئولان مربوط بهجای اینکه مشکلات این حوزه رفع کنند،
اقدام به افزایش ظرفیت کردهاند، اقدامی که باعث شده هم میل به مهاجرت
افزایش یابد و هم انگیزه برای حضور در دورههای تخصصی ازسوی داوطلبان با
کاهش روبهرو شود.» افزایش ظرفیت پزشکی هرچند اقدامی مثبت در راستای تامین
نیروی انسانی مورد نیاز نظام سلامت بود، اما در مقابل مخالفان این طرح
معتقدند صرف افزایش ظرفیت نمیتوان مشکلات این حوزه را برطرف کرد و بهجای
آن باید روی توزیع درست زیرساختها تمرکز کرد. ارائه بستههای حمایتی ویژه
متناسب با شرایط تحصیل دانشجویان پزشکی هم یکی دیگر از خواستههایی است که
قشر دانشجو آن را دلیلی برای ایجاد انگیزه در میان این قشر میدانند.
تعامل مسئولان معاونت دانشجویی وزارت بهداشت با دانشجویان پزشکی از
راهکارهایی است که میتواند به بهبود وضعیت موجود کمک کند. برزیده با تایید
این مساله عنوان کرد: «بُعد دانشجو بودن در این مسئولان باید به مراتب
پررنگ باشد و راههای ارتباطگیری با بدنه دانشجویی را بهخوبی بدانند،
یعنی نهتنها باید روشهای صحبت کردن با دانشجو را بهخوبی دنبال کنند،
بلکه راههای مطالبهگری را هم باز بگذارند، قطعا در چنین شرایطی مسیر برای
تعامل و انجام کارهای دوسویه باز خواهد ماند.»
یکی از موضوعات
قابلتامل در صحبتهای دانشجویان، پایین آمدن جایگاه پزشکان ازسوی
رسانههای مختلف بهویژه رسانه ملی است، موضوعی که برزیده دربارهاش گفت:
«میبینیم یکی از کارشناسان در هر برنامهای که حضور پیدا میکند بهصورت
مستقیم و غیرمستقیم به اطبا توهین میکند اما هیچ کس نیست که با او برخورد
کند. تصور کنید 20 سال درس بخوانید تا لقب دکتر را پیدا کنید، بعد فردی در
سطح جامعه به پزشکان توهین میکند، در چنین وضعیتی پزشکان نهتنها از لحاظ
مالی تامین نمیشوند، بلکه از نظر معنوی نیز متضرر خواهند شد. از طرف دیگر
در مجلس میگویند پزشکان ما در ترکیه سرمایهگذاری میکنند، درحالیکه این
نوع بیان اشتباه است و باید برای این قبیل حرفها با درصد صحبت کرد، نه
اینکه کل جامعه مربوط به یک قشر را متهم کرد.»
علی خاکشور، رئیس دانشگاه علوم پزشکی دانشگاه آزاد اسلامی واحد مشهد درباره دلایل عدم اقبال جامعه به تحصیل در رشتههای پزشکی بهویژه رشتههایی مانند جراحی قلب و اورژانس گفت: «واقعیت این است که پزشکی رشته سختی است. پزشکی عمومی به تنهایی دورهای هفتساله دارد و برای تخصص چهارسال و برای فوقتخصص دو تا سهسال زمان لازم است و درکنار آن دوسال طرح نیز وجود دارد، یعنی عملا یک پزشک متخصص 13 سال از عمرش را برای دریافت مدرک میگذارد. با یک حساب سرانگشتی میتوان به این نتیجه رسید که در 35 سالگی این پزشک وارد کار حرفهای میشود و در این میان فارغالتحصیلان برخی رشتهها باید کشیشهای بسیار سختی را بگذرانند؛ برای مثال اورژانسها دائما باید در دسترس باشند و بیماران زیادی دارند.»
او با بیان اینکه پزشکان با این درآمد و شرایط سخت، آینده نامعلومی دارند و به همین دلیل امروز دیگر داوطلبان انگیزهای برای تحصیل در این رشتهها ندارند، تصریح کرد: «اگر مشکلی برای بیمار ایجاد شود که در حوزههایی مانند اورژانس و جراحی احتمال این اتفاق بیشتر است، پزشکان درگیر دادگاه میشوند و با توجه به دیههای سنگینی که وجود دارد و برخوردهای بدی که در این حوزه با پزشکان میشود، قطعا اگر پزشکی یک بار به دادگاه برود، برای همیشه طبابت را کنار میگذارد. به همین دلیل پزشکان یا ترجیح میدهند در حد پزشک عمومی باقی بمانند یا اگر بنا به گرفتن تخصص است، در رشتههایی که استرس کمتری دارد، تحصیل کنند.» رئیس دانشگاه علوم پزشکی دانشگاه آزاد واحد مشهد بیان داشت: «بهعنوان مثال درحالحاضر هر فردی که برای رزیدنتی ثبتنام کند، قبول میشود. اما زمانی بود که از هر 10 نفر یک نفر قبول میشد. مساله دیگر اینکه امروز دیگر پزشکان و جراحان با حقوق پایین امکان خدمت در مناطق دورافتاده را ندارند. در چنین شرایطی باید برای جامعه پزشکی کشور هزینه شود که استفاده از ظرفیت بیمهها یکی از آنهاست.» خاکشور تصریح کرد: «قطعا مردم در مباحث پزشکی حق دارند اما از طرفی هم باید به پزشکان حق داد و نمیتوان همیشه از جیب پزشکان در این زمینه هزینه کرد، یعنی دولت نمیتواند از پزشکان بخواهد که پول کمی بگیرند به این دلیل که مردم مشکل دارند، بیمهها و سیستم دولتی باید هزینه کنند. در این صورت حتی اگر در دورترین روستاها درمانگاهی بگذارید، پزشک برای خدمت به آنجا میرود.»
او شیوع بیماری کرونا را بهعنوان یکی از دلایل استقبال کم از رشتههای اورژانس معرفی کرد و اظهار داشت: «بعد از بیماری کرونا، بخش اورژانس اصلا وضعیت خوبی ندارد. شاید یکی از دلایل کم شدن متقاضیان اورژانس، بیمارهای عفونی باشد. عامل مهمتر اما همین مسائل مالی است، اگر به پزشکان پول خوبی بدهند، قطعا میآیند. نگاه کنید امروز همچنان پزشکان برای فعالیت در بخش خصوصی رغبت بیشتری دارند و این نشان میدهد که حمایت ارگانهای دولتی از پزشکان مشکل دارد و به دلیل تعرفههای پایین، شاهد بیاقبالی برای فعالیت در بخش دولتی هستیم.» رئیس دانشگاه علوم پزشکی دانشگاه آزاد واحد مشهد به راهحلهایی تغییر وضعیت موجود اشاره و تصریح کرد: «راهحل این موضوع هزینهکرد از جیب دولت و بیمههاست، قطعا نقاط دورافتاده کشور هم بودجههای خاص به خودشان را دارند و بهتر است این بودجه را ابتدا خرج سلامت و تغذیه مردم نقاط دورافتاده کنند. نباید این مساله را نادیده گرفت که برای مسائل بهداشتی و... باید هزینه کرد. درحالحاضر در شهرهای بزرگ و حتی مشهد و تهران، برخی از پزشکان در شغلهای نامربوط دیگری کار میکنند. اکثر پزشکان یا به فکر مهاجرت هستند یا به فکر اینکه در شغلهای دیگر مشغول به کار شوند، برخی دیگر نیز جذب سیستم دولتی نمیشوند؛ در چنین شرایطی باید به فکر حمایت از پزشکان بود.»
خاکشور اظهار داشت: «یک پزشک بعد از 35 سال نمیتواند به نیازهایی
که یک انسان برای زندگی معمولی نیاز دارد برسد، در چنین شرایطی معتقدم یکی
از راهحلها، استخدام پزشکان است. یعنی نظام سلامت کشور میتواند از ابتدا
پزشکان را استخدام کند و بهعنوان پزشک طب اورژانس به او حقوق دهد، تا از
این طریق دانشجوی این حوزه مطمئن شود بعد از فارغالتحصیلی یکی از کارمندان
دولت بهشمار میرود که سوابق رزیدنتی او حساب شده است و چندین سال سابقه
کار دارد، درحالیکه امروز این دانشجو باید هزینه کرده و سختی بسیاری بکشد و
جالب اینجاست که نظام سلامت انتظار دارد چنین فردی بعد از فارغالتحصیلی
در شرایط سخت به فعالیت بپردازد.»
او یادآور شد: «بخش خصوصی نیز باید هزینه کند. پزشکی که به روستا
میرود، میتواند تعرفه بیشتری بگیرد و اگر بیمهها هزینه کنند، پزشک قطعا
به آنجا میرود. زمانی که حقوق پزشک خانواده افزایش داشت و به 10 میلیون
تومان رسید، از این حوزه استقبال بسیاری صورت گرفت. تمام مراکز درمان پر از
پزشک شد اما در حال حاضر با این حال که تورم بسیاری داریم اما حقوق پزشکان
ثابت مانده است.»
رئیس دانشگاه علوم پزشکی دانشگاه آزاد واحد مشهد
خاطرنشان کرد: «رسانهها اعتبار پزشکی را که وجود داشت، خراب کردند. مردم
را در مقابل پزشکان قرار دادند. برای مثال تنها نقش صداوسیما تخریب پزشکان
است، هیچ نقش دیگری ندارد و تنها دنبال سوژههای منفی است. دو ماه کرونا
کادر درمان و پزشکان را پررنگ کردند اما تنها به دلیل سودجویی بود. پزشکان
نیاز به جایگاه و احترام دارند و اقتصاد بخش کوچکی از مشکلات است. جایگاه
پزشکان در جامعه باید اصلاح شود.»
حسن آقاجانی، استاد دانشگاه علوم پزشکی تهران درباره عوامل کاهش متقاضی رشتههای اورژانش، جراحی قلب و... گفت: «رشته پزشکی از رشتههایی است دوره تحصیل آن بسیار زیاد است و در زمان طولانی افراد فارغالتحصیل میشوند. دانشجویانی که در رشته پزشکی قبول میشوند، غالبا رتبههای بالای کنکور هستند. بحثی که وجود دارد این است که این افراد زمانی که دورههای سخت را میگذرانند و بعد از آن، دوره کاروزی و کارآموزی آنها کشیکهای طولانی دارد، غالبا هزینه زیادی را در طول دوران تحصیل متقبل میشوند. زمانی که این افراد با میزان درآمد خود و ارج اجتماعی شغلشان مواجه میشوند، اگر متناسب با انتظارهایی که دارند نباشد، دچار سرخوردگی میشوند.» وی در همین زمینه افزود: «یکی از مشکلاتی که در حال حاضر در کشور ما وجود دارد، این است که پزشک فارغالتحصیل زمانی که به طرح میرود، میزان درآمدی که دارد در مقایسه با کشورهای همجوار مایوسکننده است. اگر پزشکی برای استادی به دانشگاه برود و تمام حقوق خود را پسانداز کند، شاید پس از چند دهه بتواند آپارتمانی در تهران خریداری کند. در واقع این وضعیتی است که افراد احساس میکنند با سرمایهگذاری علمی و زحماتی که کشیدند، مغایرت دارد. خصوصا در رشتههایی مانند جراحی قلب و اطفال که امسال متقاضی کمی داشتند، این وضعیت فراگیر است و بخشی از آن به این خاطر است که اوضاع و احوال اقتصادی کشور خوب نیست و نتیجه این میشود که قدرت خرید مردم پایین است.»
عضو هیاتعلمی دانشگاه علوم پزشکی تهران با تاکید بر اینکه پاسخگوترین قسمت کشور ما بخش پزشکی است، اظهار داشت: «بهراحتی میتوان نتیجه کار پزشک را دید و درصورتیکه از نتیجه کار او راضی نیستند، پزشک باید پاسخگو باشد و اگر مشکلی داشته باشد مردم میتوانند از پزشک به محاکم قانونی شکایت کنند، درحالیکه بسیاری از ادارات هستند، که حتی پاسخ مردم را نمیدهند. پزشکان به دلیل سوگند و تعهد حرفهای و نیازی حیاتی و اورژانسی به آنها تحت فشار هستند. اگر فرد حس کند، بین سرمایهگذاری که کرده و دستاورد آن تداخل وجود دارد، طبیعتا مدتی تحمل میکنند اما بعد از آن دچار سرخوردگی و یأس میشود.» آقاجانی به پرداخت نامنظم بیمه به پزشکان اشاره و تصریح کرد: «نکته دیگری که وجود دارد این است که بیمهها و پرداختهایی که به پزشکان صورت میگیرد به هنگام نیست. یعنی پزشک کار میکند و یک سال بعد بیمه به او پول پرداخت میکند. باید در نظر گرفت که پزشکی وقت و عمر خود را گذاشته است اما متناسب با آن از سوی دستگاههای متولی، پاسخی دریافت نمیکند. این مجموعه مواردی است که انگیزه افراد را کم کرده و زنگ خطری در این حوزه را به صدا درآورده است. اگر تدبیر درستی اندیشیده نشود، بههیچوجه نمیتوان مطمئن بود که در آینده اوضاع و احوال پزشکی ما مطلوب باشد.» او گفت: «زمانی پزشکان خارجی بنگلادشی و هندی در ایران کار میکردند و امروز هم اگر حواسمان را جمع نکنیم و سیاستمداران به صورت ریشهای و علمی برخورد نکنند، در بحث تامین نیروی انسانی مورد نیاز نظام سلامت با مشکل مواجه میشویم. متاسفانه بحث فرار مغرها در رشتههای پزشکی داغ است و جالب اینکه برخی میگویند برای رفع این مشکل ظرفیت دانشکدههای پزشکی را اضافه کنیم، اما نکته تاسفبار اینکه آنها به دانشگاههایی میروند که سطح کیفی پایینتری از دانشگاههای ما دارند.»