مطالعاتی که در رابطه با ورزش و نورونزایی انجام شده بودند بر دویدن در مسافتهای زیاد تمرکز داشتند. موشهای آزمایشگاهی دویدن را خوب بلدند. اما اینکه آیا دیگر انواع ورزشها هم به همین شکل در تولید عصبها و سلولهای جدید در مغز تأثیر میگذارند، همچنان ناشناخته بودند و با توجه به محبوبیت ورزشهایی مانند تمرین با وزنه و تمرینات وقفهدارِ با شدت بالا، این موضوع این روزها توجه خیلی از دانشمندان را به خود جلب کرده است.
بنابراین، در مطالعهی جدیدی که این ماه در مجلهی تخصصی فیزیولوژی (Journal of Physiology) به چاپ رسید، محققان دانشگاه «ییواسکیلا» در فنلاند، گروه بزرگی از موشهای بالغِ نر را مورد مطالعه قرار دادند. محققان مادهای به موشها تزریق کردند که سلولهای جدید مغزی را نشانهگذاری میکرد و گروههایی از آنها را به انجام ورزشهای مختلف واداشتند، در حالی که یکی از آن گروهها را ساکن و نشسته نگه داشتند.
در قفس تعدادی از این موشها، دستگاهی مانند تردمیل قرار دادند تا هر زمان که خواستند روی آن بدوند. بیشتر آنها هر روز چند مایل به صورت آرام روی آنها میدویدند، البته مسافتی که موشها میدویدند با هم تفاوت داشت. بعضی از موشها هم تمرینهای مقاومتی را شروع کردند، یعنی با وزنههای کوچکی که به دُمشان بسته شده بود از دیوارها بالا میرفتند.
در حالی که دیگر موشها تمریناتی را که شبیه تمرینات وقفهدارِ با شدت بالا بود، انجام دادند. این دسته موشها روی تردمیلهای کوچک قرار داده شدند و برای سه دقیقه با سرعت زیاد میدویدند، سپس دو دقیقه به صورت آرام بر روی دستگاه راه میرفتند و بعد کُل این مراحل دو بار تکرار میشد تا در نهایت به ۱۵ دقیقه دویدن میرسید.
این روند هفت هفته ادامه داشت و بعد از آن دانشمندان بافتهای هیپوکامپ در تمامی این حیوانات را با دقت بررسی کردند. آنها به نسبت ورزشی که هر کدام از این حیوانات انجام داده بودند، سطوح مختلفی از نورونزایی را مشاهده کردند.
موشهایی که بر روی تردمیل به آرامی دویده بودند، میزان زیادی از نورونهای جدید در مغزشان تشکیل شده بود. در این موشها بافتهای هیپوکامپ با نورونهای جدید پر شده بودند، و تعداد نورونها در مقایسه با مغز حیواناتی که نشسته بودند بسیار بیشتر بود. هر چه مسافتی که موشها در طول آزمایش دویده بودند بیشتر بود، سلولهای جدید بیشتری هم در مغزشان بهوجود آمده بود.
تعداد نورونهای بهوجود آمده در مغز حیواناتی که تمرینات وقفهدارِ با شدت بالا انجام داده بودند، بسیار کمتر بودند. البته تعدادشان نسبت به حیوانات نشسته بیشتر بود ولی در مقایسه با حیوانات دونده بسیار کمتر بود.
و موشهایی که تمرینات با وزنه انجام داده بودند، با اینکه در انتهای دورهی آزمایشی قویتر شده بودند، ولی تغییر زیادی در شکلگیری نورونهای جدید در مغز آنها دیده نشده بود و بافت هیپوکامپ آنها دقیقا مشابه حیواناتی بود که اصلا ورزش نکرده بودند.
البته، مسلم است که موشها با انسانها تفاوت دارند. اما یافتههای این مطالعه اغواکننده هستند. «میریم نوکیا»، محققی از دانشگاه «ییواسکیلا» در فنلاند که مدیریت این تحقیق را برعهده داشت میگوید: «این مطالعات نشان میدهند که تمرینات ایروبیک میتوانند برای مغز انسان در مقایسه با بقیهی تمرینات مفیدتر باشند.»
هنوز دلیل اینکه چرا دویدن در مسافتهای طولانی در تولید عصبهای جدید در مغز از دیگر ورزشها مؤثرتر هستند به وضوح مشخص نشده است، اما دکتر نوکیا و همکارانش حدس میزنند که دویدن باعث آزاد شدن مادهی خاصی در مغز میشود که به «فاکتور نورونزایی مشتق شده از مغز» معروف است که میتواند باعث زایش نورونهای جدید شود و هرچه مسافتی که دویده شود بیشتر باشد، تعداد نورونهای تولید شده بیشتر خواهد بود.
از طرف دیگر، با اینکه تمرین با وزنه برای سلامت عضلانی مغز بسیار مفید است، اما یافتههای این مطالعه نشان میدهند که تأثیر خیلی کمی در سطح نورونزایی در مغز دارد.
در حالی که فواید تمرینات وقفهدارِ با شدت بالا تحت شعاع شدت این تمرینات قرار دارد، دکتر نوکیا میگوید: «این نوع تمرینات سطح استرس را بالا میبرند و استرس میزان نورونزایی در هیپوکامپ مغز بالغ را کاهش میدهد.»
البته این نتایج بدین معنی نیستند که فقط دویدن و تمرینات ورزشیِ مقاومتیِ شبیه به آن مغز را تقویت میکنند. به نظر میرسد این نوع فعالیتها باعث بیشترین حد نورونزایی در هیپوکامپ میشوند، اما احتمالا تمرین با وزنه و تمرینات وقفهدار، تغییرات دیگری در مغز به وجود میآورند. احتمالا این نوع ورزشها در تولید رگهای خونی جدید و تشکیل ارتباطات جدید بین سلولهای مغزی یا بین قسمتهای مختلف مغز، مؤثر هستند.
پس اگر در حال حاضر با وزنه تمرین میکنید یا فقط تمرینات وقفهدارِ با شدت بالا انجام میدهید، به این کار ادامه دهید ولی بد نیست هر از گاهی برای سلامت هیپوکامپتان هم شده، دویدن یا دوچرخه سواری را نیز امتحان کنید.