به گزارش شفاآنلاین:این روایت تلخی است از یک قتل، قتلی که به دست پدر رقم خورد، "خندان" دختر جوانی روزی که توسط پدرش به قتل رسید، در خانه احساس نا امنی می کرد، به دوستش زنگ زد تا شاید راهی پیدا کند، مکالمه آن ها که حدود ساعت ۱۹ انجام شد، دقایقی بعد پایان یافت، حدود ساعت ۲۰ قتل اتفاق افتاد و دختر به دست پدرش با بیش از ۲۰ ضربه چاقو در خون خود غوطه ور شد. مدت ها بود که خندان با پدرش اختلاف داشت و این اختلاف حل نشده به این جا ختم شد و دختر جوان، ناامنی های خود در خانه پدری را به گور برد، به راستی در چنین شرایطی چه باید کرد؟ آیا حامی وجود دارد که پناهت دهد؟
رد این وضعیت را می شود در میان برخی از پرونده های موسوم به اورژانسی در کلانتری هم دید.زن جوانی که حدود ساعت ۲ نیمه شب سراسیمه و با چشمانی گریان به کلانتری مراجعه می کند و مدعی می شود، همسرش او را کتک زده و از خانه بیرون کرده است آن هم جلوی چشمان معصوم ۲ فرزندش، پلیس مداخله می کند اما مداخله پلیس هم با وجود با مراجعه به خانه این زن کارساز نبود، همسر آن زن حتی در خانه را به روی پلیس باز نکرد تا وارد گفت و گو شود، فقط از پشت آیفون (زنگ در خانه) می گفت، حق ندارد وارد خانه ام شود. مدام می گفت طلاقش می دهم و از همین الان برود پی کارش .اینجا دیگر خانه او نیست. این زن در تهران کسی را نداشت ودر نهایت به کلانتری بازگردانده شد.
هستند زنان و دخترانی که این گونه احساس خطر کرده اند و نمی دانستند باید چه اقدامی انجام دهند یا برای انجام اقدام هوشمندانه و به موقع دیر شده بود. پرونده های بسیاری به این شکل در کلانتری و مراجع قضائی تشکیل می شود و برخی از آن ها به سرانجام خوبی می رسد و برخی نه. درباره اینکه تعامل بهزیستی و نیروی انتظامی در این شرایط به چه صورت است و اصلا در چنین شرایطی چه باید کرد و ایا "خانه امن" بهزیستی همیشه و در همه حال از زنان بی پناه استقبال می کند یا نه، با سرهنگ "سید مهدی موسوی راد" که دارای مدرک دکتری تخصصی روانشناسی و مدیرکل مشاوره و مددکاری معاونت فرهنگی اجتماعی فرماندهی نیروی انتظامی است به گفت و گو نشستیم.
تکرار خشونت را مستند کنید
مدیر کل مشاوره و مدد کاری معاونت فرهنگی و اجتماعی ناجا پیش از هر چیز می گوید پلیس هرگز منکر این نوع از خشنونت های خانگی نیست و آن را به عنوان یک آسیب جدی خانوادگی و اجتماعی همواره مد نظر دارد:« این گونه مشکلات و آسیب های روانی و اجتماعی در سطح جامعه وجود دارد که باید به صورت جدی مورد رسیدگی قرار گرفته و برای پیشگیری از وقوع هر گونه آسیب و در نهایت جرم، آموزش های لازم به افراد جامعه ارائه شود.»
وقتی از سرهنگ موسوی راد می پرسیم چه زمانی این تلقی وجود دارد که زنی در خانه اش احساس امنیت نمی کند و ممکن است خطری جدی او را تهدید کند. در واقع آیا برای وجود چنین احساسی باید پیشینه و تجربه زیستی وجود داشته باشد و خانم بداند که اگر در خانه بماند حتما مورد آسیب جدی قرار می گیرد؟ سرهنگ راد در این پاسخ به این سوال می گوید: «احساس خطر کردن برای هر شخصی ممکن است متفاوت باشد.اگر فرد در این موضوع به اثبات یقینی رسیده باشد که متفاوت است با اینکه صرفا احساس این را داشته باشد که شخصی می خواهد به من آسیب برساند یا امنیت جانی ندارم. بسیاری از افراد سطوح مختلفی از خشونت را در خانه تجربه می کنند. اگر مستنداتی وجود داشته باشد مثلا فرد به پزشکی قانونی مراجعه کرده باشد و حتی برای چندمین بار این اتفاق بیفتد در این زمینه قانون می تواند ورود داشته باشد. افراد خشونت دیده باید این رفتار را مستند کنند. یعنی برای اثبات این ادعا بهتر است به پزشکی قانونی مراجعه داشته باشند. افرادی که این خشونت ها را بروز می دهند ممکن است بیماری زمینه ای روانی داشته باشند و پیشنهاد ما حتما این است که به پزشکان و روانشناسان مجرب مراجعه کنند و درمان شوند. یعنی این درخواست در همان پرونده انجام می شود و نتیجه آن نیز را باید ارجاع بدهند و تعهد داده می شود که دیگر چنین اتفاقاتی رخ ندهد.»
با ۱۱۰ تماس بگیرید
داستان "خندان" را مثال می زنم و می گویم، جناب سرهنگ در آن لحظه ای که اتفاق بدی در کمین است و جان فردی در خطر است و فرصتی وجود ندارد تا اقدامات قضائی و انتظامی انجام شود، چه؟ جوابش این است، تماس های فوری ۱۱۰ برای چنین روزهایی است:« در شرایط بحران زا و این که فردی چنین احساسی داشته و احساسش هم درست بوده که جانش در خطر است باید در ابتدا با ۱۱۰ تماس گرفته و در عین حال از رفتارهایی که باعث تشدید شرایط می شود پرهیز کند به عنوان مثال اگر بفهمد که فرد مقابل رفتار متعادل ندارد باید در این شرایط از بگو مگوهای جدی و تشدید شرایط به شدت پرهیز کرده و نسبت به آرام سازی شرایط اقدام کند حتی اگر می داند که فرد مقابل مقصر است. وقتی می دانیم یک آسیب برای ما متصور است در این شرایط آرام سازی شرایط به هر روشی که ممکن است ضروری تلقی می شود.
آیا فرد خشونت دیده مورد حمایت پلیس قرار می گیرد؟
مدیر کل مشاوره و مددکاری معاونت فرهنگی و اجتماعی ناجا در پاسخ به این سوال می گوید پلیس ضابط قضایی است نه مرجع آن .این به این معنی است که برای چنین موضوعی نمی تواند حکم و رای قضایی صادر کند.ممکن است کسی خود زنی کند و به پلیس بگوید که مورد خشونت قرار گرفته است. در واقع اثبات این موضوع کار پلیس نیست و در این حیطه این مراجع قضایی هستند که به درستی یا نادرستی این ادعا رای می دهند. اما این طور هم نیست که پلیس در زمینه پیشگیری یا کاهش خشونت های خانگی و خانوادگی هیچ اقدامی نکرده باشد. در هر کلانتری همکاران ما در بخش مشاوره به صورت رایگان و دلسوزانه در خدمت شهروندان هستند و با همکاری نهادهای حمایتی دیگر می توانند مشاوران بسیار امینی در این شرایط باشند.
با ۱۲۳ در ارتباط هستیم
مدیرکل مشاوره و مددکاری معاونت فرهنگی اجتماعی فرماندهی نیروی انتظامی در نهایت در مورد حمایت از زنانی که به هر دلیلی مورد خشونت و آزار قرار گرفته اند، می گوید: «نیروی انتظامی با سازمان بهزیستی در ارتباط است و در این رابطه سیستم ارجاع داریم و از ۱۲۳ یا همان فوریت های اجتماعی سازمان بهزیستی استفاده می کنیم. به عنوان مثال به این سامانه از طریق پلیس اعلام می شود که فلان فرد در معرض خطر است و برای پیگیری قانونی از مرجع قضائی دستور می گیریم. لازم است در اینجا ذکر شود که بارها خانم هایی با این شرایط به ما مراجعه کرده اند و ما با همین ارتباط مستمر که بین نهاد ها وجود دارد آن ها را به بهزیستی ارجاع داده و از مرجع قضائیی نیز دستورپیگیری گرفتیم.» سرهنگ موسوی راد می گوید روسای کلانتری ها ارتباط مستقیم با مشاور و مددکار اجتماعی کمیته امداد و بهزیستی دارند تا این گونه اتفاقات را اعلام کنند: «این مساله به عنوان یک اصل پذیرفته شده است، در بازبینی هایی که دایره اجتماعی دارد این مساله دیده می شود که آیا فلان کلانتری تعاملاتش با حوزه برون سازمانی در این گونه حوزه ها انجام شده، آیا همکاری برقرار شده است؟ در واقع باید گزارش های موثری در این زمینه وجود داشته باشد تا این پرونده ها که منهی به جرائم خشن و سنگین می شوند به حداقل برسند.»
پلیس ضابط قضایی است
اگر خانمی در محیط خانه و در ساعات شب احساس ناامنی داشت و به کلانتری مراجعه کرد چه اقداماتی برای او صورت می گیرد؟"سرهنگ موسوی راد در پاسخ به این سوال می گوید: «باید برای این گونه موارد از قاضی کشیک شب دستور گرفته شود و با هماهنگی این افراد تحویل بهزیستی می شوند. از آن جایی که پلیس ضابط قضائی است باید این نوع اقدامات که از حساسیت های ویژه ای برخوردار هستند با دستور مقام قضائی انجام شود. خیلی اتفاقات ممکن است در این حین بیفتد چه کسی می خواهد پاسخگو باشد؟ این به دستور قاضی کشیک شب است و قاضی هم آگاه می شود که این فرد تحویل بهزیستی شده است. در چنین مواردی که یک خانم مورد آزار و اذیت از سوی همسر ، پدر یا برادرش قرار گرفته باشد در ابتدا همسر فرد فراخوانده و موضوع بررسی و تشکیل پرونده می شود.این موضوع هم به قاضی کشیک اعلام می شود که همسر این خانم را فراخواندیم و داستان از این قرار است، حالا دستور چیست؟ همه این مراحل برای این است که ما در این نوع پرونده ها فقط ضابط قضائی هستیم و فرآیندهای قانونی برای ما تعریف شده است.
پیشگیری به ازدیاد خانههای امن اولویت دارد
مدیر کل مشاوره و مدد کاری معاونت فرهنگی و اجتماعی ناجا این باور را دارد که همچنان پیشگیری از خشونت های خانگی و آموزش در این زمینه باید در راس مداخله ها قرار بگیرد: «در این زمنیه شاهد نوعی موازی کاری بوده ایم. نمی توانیم به جایی برسیم که از همه نهاد ها بخواهیم هر کدام برای خودشان خانه امن تاسیس کنند. این حل کردن صورت مسئله است و کمکی به سلامت جامعه و خانواده نمی کند.» سرهنگ موسوی راد می گوید البته باید به موارد اورژانسی هم توجه داشت و تا آنجا که ممکن است ترتیبی داد تا پرونده های قتل یا ضرب و شتم شدید در خانواده ها اتفاق نیفتد: «ما منکر این نوع از خشونت ها نیستیم اما توجه داشته باشید که هر کسی هم نمی تواند با هر نیتی برود و اقدام به تاسیس خانه امن بکند.در پرونده های اینچنینی حساسیت های ویژه ای مطرح است که حتما مقام قضایی باید ورود کند. در موارد اورژانسی ما این بانوان محترم را با دستور قاضی به بهزیستی معرفی می کنیم اما با این رویه پیشگیری اتفاق نمی افتد. در حالی که امروزه در تمام دنیا پیشگیری در این موضوع را اصل قرار داده اند.»
سرهنگ موسوی راد می گوید نباید از آموزش های پیشگیرانه در مدارس، صدا و سیما و رسانه ها و اماکن عمومی غافل شویم: «در بسیاری از این پرونده ها که فردی خشونت شدید از خود بروز می دهد می بینیم که اصلا این فرد از حداقل آموزش ها در زمینه همسر داری، مدارا کردن و صبوری و همچنین فهم نیاز های طرف مقابل برخودار نیست. خب این ها چه زمانی باید اتفاق بیفتد. به زعم ما این موارد باید در مدارس کلید زده شود. این که ما مهارت کنترل خشم داشته باشیم و به همسر و اعضای خانواده مان احترام بگذاریم و نسبت به آن ها عشق و مسئولیت داشته باشیم باید در مدارس و خانواده ها و صدا و سیمای ما آموزش داده شود تا هنگامی که جوانان وارد زندگی مشترک می شوند یک فهمی از این مسائل داشته باشد. این ها باید به عنوان اصل در نظر گرفته شود نه این که برویم و در زیر مجموعه هر نهاد حمایتی اقدام به تاسیس خانه امن کنیم و با موازی کاری تبدیل به جزیره شویم. این خانه ها تا چه زمانی می توانند برای این افراد امن باشند؟ چطور می توانیم کاری کنیم که جمعیت این خانه ها بیشتر نشود و پرونده این خشونت ها بسته شود؟ باید به این موضوعات بپردازیم و صورت مسئله را با یک اقدام موقتی پاک نکنیم.»