کد خبر: ۳۰۷۱۲۶
تاریخ انتشار: ۰۹:۴۹ - ۰۷ تير ۱۴۰۱ - 2022June 28
این واقعیتی تلخ است که براحتی قابل پیش بینی است، دخالت سیستم حاکمیتی با نگاه سود جویانه به بحث تعرفه، کسورات پلکانی و مالیاتهای سنگین باعث خواهد شد که جلوی رشد و بالندگی پزشکان جوان گرفته شود و پزشکان مسن تر نیز کم کم از سیستم درمانی بدلیل خستگی و فرسودگی خارج شوند.

شفاآنلاین>سلامت>شکست طرح نوین سلامت با حمله مستقیم روحانی به پزشکان همراه بود که آنها را تافته جدا بافته نامید، آن هم در مجلس!

خیلی‌ها از درآمدهای بالای پزشکان نالیدند و داد سخن دادند؛ چنانکه گویی این پزشکانند که عامل همه بدبختی‌ها و فقر مردمند!

عامه مردم اما از ماهیت و نیت واقعی طرح نوین سلامت بی‌خبر بودند و آن پر شدن جیب برخی غیرپزشک بود که درصدی از کارانه پزشکان به آنها تعلق می‌گرفت.
از همان ابتدا ایرادات بسیاری در این طرح دیده می‌شد بطوریکه همزمان با شروع طرح، متمم‌های مختلف همراه خود داشت. بعد از مدت کوتاهی کسورات پلکانی با صعود پلکانی! شروع شد. به‌حدی‌که به وضع آشفته امروز منتهی شد.
اما وضع امروز:
در این فوران تورمی، چند نمونه از درآمدهای پزشکان سیستم دولتی را در دانشگاه محل خدمتم، بعنوان مثال بازگو می‌کنم تا شرایط اسفناک طبابت در سیستم دولتی به‌وضوح در پیش چشم خوانندگان ترسیم شود و سپس کمی عمق فاجعه مدیریتی وزارت بهداشت و درمان را واکاوی می‌کنم تا آینده فاجعه‌وار روند درمان حس شود.
۱- درآمدی که یک فوق تخصص ریه تمام وقت بدون‌مطب با دیدن ماهیانه ۲۰۰ بیمار و تفسیر ۶۰ اسپیرومتری که طی سه روز در هفته طی یک ماه و هر بار چهار ساعت کار در کلینیک ویژه بدست می‌آورد چیزی حدود چهار میلیون تومان است!
۲- کارانه ماهیانه تمام پزشکان نورولوژیست دانشگاه محل خدمتم که طی آنکالی‌های خود دو بیمارستان مرکز استان را پوشش می‌دهند و علاوه بر آنها مشاوره‌های دیگر شهرها و درمانگاه‌ها را نیز پوشش می‌دهند، سرجمع چیزی در حدود تنها ۱۵ میلیون تومان است. یعنی هر کدامشان حدودا کمتر از دو میلیون تومان!
۳- فوق تخصص‌های اینترونشنال قلب برای هر بار استنت‌گذاری در کت لب پس از چهار تا شش ماه چیزی حدود هشتاد تا صد هزار تومان دریافت می‌کنند!
۳- جراحان قلب برای هر عمل جراحی قلب باز پس از حدود چهار تا شش ماه چیزی حدود سیصد هزار تومان دربافت می‌کنند!
۴- متخصص فوق بیهوشی قلب برای ۲۵ روز کار از ۸ صبح تا ۳ بعد از ظهر در اتاق عمل قلب پس از چهار تا شش ماه چیزی حدود هفت تا هشت میلیون تومان دریافت می‌کند!
۵- متخصصین داخلی و بیهوشی که بعنوان مقیم در ای‌سی‌یوها مستقر می‌شوند برای هر ۲۴ ساعت مقیمی پس از چهار تا شش ماه چیزی حدود ۲میلیون ششصد تا هشتصد دریافت می‌کنند!
۶- متخصصین داخلی تمام وقت برای یک ماه ویزیت و انکالی تنها ۱۷ تا ۱۸ درصد از کارانه خود را که چیزی حدود بیست میلیون تومان می‌شود، بعد از چهار تا شش ماه دریافت می‌کنند!
۷- متخصص نورولوژی برای شش ماه مشورت دادن به یکی از بیمارستان‌های دانشگاه که بطور متوسط ۱۰ مشورت در ماه بود فقط ۱۳۴هزار تومان دریافت می‌کند!
۸- فوق تخصص جراحی انکولوژی برای ۱۲۰ جراحی فقط چهار میلیون وسیصد هزار تومان دریافت می‌کند!
۹- فوق تخصص هماتو و انکولوژی برای یکصد شیمی درمانی در یک مرکز با فاصله یکصد کیلومتر از محل زندگی وی پس از شش ماه تنها هشتصد هزار تا یک میلیون تومان کارانه دریافت می‌کند!
۱۰- فوق تخصص اینترونشنال اعصاب برای چهل عمل فوق حساس اینترونشنال مغزی دریافتی‌اش حدود چهار میلیون تومان است!.....
می‌توانم ده‌ها مورد دیگر را نیز مثال بزنم که همگی نمونه واضحی از استثمار نوین وزارت بهداشت و درمان از پزشکان است و نکته اسفبار ماجرا این است که با شغل‌های بسیار ساده و بدون مسئولیت در همین مدت زمان می‌توان درآمدهای بیشتری داشت!
چنین شرایطی باعث شده تا هر روز شاهد خروج اساتید و پزشکان مجرب از سیستم دولتی باشیم. اوضاع به‌حدی بغرنج است که این پزشکان علی‌رغم تعرفه‌های پایین بخش خصوصی که افزایش بسیار کمی در مقایسه با تورم بدون مهار کنونی دارد، باز ترجیح می‌دهند وقت خود را در بخش خصوصی بگذرانند چرا که دریافتی آنان در بخش دولتی به‌هیچ‌وجه حتی کفاف مخارج یک زندگی بسیار عادی را نمی‌دهد!
وقتی حقوق و کارانه یک فوق تخصص زنان که سمت ریاست گروه زنان یک دانشگاه علوم پزشکی را نیز دارد کمتر از هیجده میلیون تومان است که در این شرایط اقتصادی در مقایسه با شغل‌های بسیار ساده‌تر نظیر آرایشگری، خیاطی و حتی آشپزی، انصافا دریافتی بسیار کمی است، باعث می‌شود انگیزه باقی ماندن در سیستم دولتی بسیار کم رنگ شود!
بزودی در دانشگاه محل خدمت بنده و در بیمارستان ریفرال مرکز استان چندین روز از ماه آنکال نورولوژی نخواهیم داشت و این در‌حالی است که اغلب بیمارستان‌های شهرهای دیگر استان نیز علیرغم بودن نورولوژیست در آن شهرها، انکال نورولوژی ندارند‌! و یا آنکال زنان و حتی برخی موارد آنکال داخلی!!!
فاجعه وقتی بیشتر خود را نمایان می‌سازد که جراحان حاضر به دست زدن به بیماران برای جراحی‌های ساده اما مهم نیستند چرا که زیر بار مسئولیتی نمی‌روند که هیچ منفعت و درآمد مالی برایشان ندارد و از طرف دیگر همین طفره رفتن‌ها موجب افت آموزش رزیدنتی میشود! اما در حیطه پذیرش دستیاری نیز با توجه به افت درآمد، شاهدیم که رشته‌هایی مثل عفونی، بیهوشی ، اطفال و حتی داخلی و جراحی کم کم فاقد رزیدنت می‌شدند و آهنگ کوچ جوانان به خارج و یا شغل‌های دیگر شدت بیشتر و بیشتری بخود می‌گیرد!
در حال حاضر حتی بازار امور زیباسازی نیز به حد اشباع خود نزدیک می‌شود و بزودی آن نیز کم فروغ خواهد شد. این در حالی است که پزشکان آن عرصه هر آنچه را از پزشکی واقعی آموخته بودند به مرور به فراموشی سپرده‌اند!
نتیجه تلخ این نابسامانی بسیار واضح است. سیستم درمانی دولتی بشدت رو به سقوط است و در مقایسه با ده سال قبل که سختترین و پیچیده ترین بیماران توسط پزشکان مجرب و رزیدنت‌های کوشا و باهوش درمان می‌شدند، بزودی سیستم دولتی دیگر قادر به درمان بیماران نیست و این رنج مضاعف دیگری بر ملت خواهد بود!
مبتلایان به خونریزی‌های گوارشی ، سکته‌های قلبی و مغزی ، آپاندیست‌های سوراخ شده، عود آسم‌های شدید ، ذات الریه‌ها،DKA ها و نظایر آن، زمانی به طرفه العینی درمان می‌شدند، اما بزودی شاید این روند تغییر کند چرا که سیستم دولتی دیگر قادر به ارائه خدماتی مثل قبل نخواهد بود! و با افت آموزش در بیمارستانهای دولتی-آموزشی، قطعا بیمارستانهای خصوصی نیز توانایی خود را در درمان بیماران دشوار از دست خواهند داد.
اما در این‌میان تدبیر دست‌اندرکاران چه بوده؟ "افزایش ظرفیت پزشکی"!
تدبیری ناصحیح و به‌لحاظ تجربی ناکارامد. درواقع متولیان دچار یک خطای فاحش شناختی شدند. آنها تصور کردند که مشکل، انحصارگرایی پزشکی است. بدین دلیل خواستند با افزایش ظرفیت پزشکی، در مقابل انحصارگرایی بایستند و سیستم دولتی را کارامد سازند. اما متوجه نبودند که موضوع ربطی به انحصارگرایی ندارد، بلکه مشکل در ساختار ناکارامد و بدون کارکرد و تفکر دگم در شناخت کار پزشک و برنامه‌ریزی نادرست در استفاده از پزشکان است. ازسوی دیگر ادامه این روند آشفته باعث می‌شود اولا استادی در خور توجه برای تدریس نماند در ثانی جوانان باهوش وارد این رشته نشوند وثالثا آنهایی هم که وارد می‌شوند تداعی کننده پزشکان هندی قدیمی خواهند بود!
این واقعیتی تلخ است که براحتی قابل پیش بینی است، دخالت سیستم حاکمیتی با نگاه سود جویانه به بحث تعرفه، کسورات پلکانی و مالیاتهای سنگین باعث خواهد شد که جلوی رشد و بالندگی پزشکان جوان گرفته شود و پزشکان مسن تر نیز کم کم از سیستم درمانی بدلیل خستگی و فرسودگی خارج شوند. در یک کلام سیستم مدیریت حاکم و افراد تنگ نظر عاملین اصلی این ظلم به مردم ایران خواهند بود.
اما چگونه شد که کار به اینجا کشید؟
قبل از طرح نوین سلامت در بخشهای آموزشی دانشگاهی که شامل قریب به ششصد بیمارستان است روال پرداختها بر اساس طرحی به نام نظام نوین بود. بدین صورت که از دریافتی بیمارستان از بیماران ۶۰ درصد متعلق به پزشک بود و چهل درصد متعلق به بیمارستان و مالیات نیز از سهم پزشک کسر می‌شد.
اما این نحوه پرداخت برای بسیاری از رشته‌های تخصصی بدلیل پایین بودن شدید تعرفه‌ها جذاب نبود و عملا تمام اساتید در بخش خصوصی نیز مشغول بکار بودند و حتی برخی از اساتید در دانشگاههای بزرگ کارانه خود را جهت کمک به فقرا و یا بیمارستان در اختیار بیمارستان میگذاشتند و حتی الان نیز میگذارند! (کاری که هیچ وقت در بوق و کرنا نکرده و نمی‌کنند)
طرح تحول نظام سلامت طرحی برای بهبود سیستم‌های سلامت ایران بود که از ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۳ در دولت یازدهم در بیمارستان‌های وزارت بهداشت آغاز به کار کرد. تحول در نظام سلامت با سه رویکرد حفاظت مالی از مردم ، ایجاد عدالت در دسترسی به خدمات سلامت و نیز ارتقای کیفیت خدمات شروع به کار کرد و دستاوردهایی نیز بخصوص در زمینه فضای درمانی داشت، اما عملا از اسفند ۱۳۹۶ با گذشت چند سال از اجرای این طرح اعلام شد که این طرح با کمبود بودجه رو به روست! و در صورت عدم افزایش اعتبار مجبور به کاهش خدمات خواهد بود! عدم توانایی وزارت بهداشت در تامین مالی پزشکان و نارضایتی آن‌ها از جمله مشکلات طرح اعلام شد.
بعد از پیروزی روحانی در انتخابات دوازدهم، دایره پذیرش دفاتر بیمه سلامت رسماً به بیمارستان‌ها و مراکز درمانی دولتی محدود گردید! و این موضوع رسماً توسط دولت اعلام شد. این سرعت عمل دولت در تغییر دایره شمول بیمه سلامت به فاصله کمی بعد از انتخابات و به همراه چندین سیاست جدید دیگر انجام گردید، وبه عینه نشان داد که دولت روحانی از مدت‌ها قبل تصمیم به حذف این طرح داشت اما با علم به اینکه این موضوع می‌تواند در انتخاب مجدد روحانی تاثیر منفی بگذارد آن را تا پایان انتخابات به تعویق انداخت. اگرچه تا پایان نیز رسماً به شکست طرح تحول سلامت از سوی دولت روحانی اذعان نشده ، اما بارها دولتمردان به صورت تلویحی به این موضوع اشاره کردند.
بسیاری از کارشناسان از همان ابتدای شروع طرح تحول سلامت با توجه به زیر ساخت‌های اداری و اجتماعی و منابع مالی ، آن را شکست خورده میدانستند ولی با توجه به روش‌های سهم بری در وزارتخانه، عامل اصلی اجبار در شروع نسنجیده و شتایزده طرح بهره وری عده ای خاص بود که دریافتی های بالایی در دو سه سال شروع طرح داشتند و قسمت جالب ماجرا این بود که این افراد هیچکدام پزشک نبودند!
در هر حال ظاهر طرح زیبا بود. ببماران با حداقل پرداختی با گرفتن وسایل شخصی نظیر دمپایی و مسواک و .... در بخش ها بستری و چک‌آپ کامل میشدند، لود بیمار بشدت بالا رفت و بودجه‌ها بسرعت تمام شد!
در این بین عده ای از پزشکان مطب‌ها را تعطیل و در بیمارستانها بصورت تمام وقت مشغول بکار شدند و سطح توان علمی و آموزشی بیمارستانهای دانشگاهی تا حدودی بهبود یافت.
اما با اتمام منابع مالی طرح اقدامات دولت نیز در راستای جبران آن شروع شد نظیر ایجاد محدودیت در دستورات پزشکان، قطع بسته‌اای بستری بیماران و کسورات پلکانی تحت عنوان طرح‌های جدید با اسم‌های عجیب و غریب! که با اجرای این طرح‌ها در نهایت امروز شاهدیم که از کارانه پزشکان تمام وقت چیزی حدود ۱۷ تا ۲۰ درصد و از کارانه پزشکان غیرتمام وقت چیزی حدود چهار تا شش درصد به ایشان پرداخت میشود! آن هم با تاخیر چند ماهه! که این عامل اصلی دلسردی پزشکان از ادامه کار در بخشهای دولتی است. فاجعه آنجاست که میبینیم مجموع دریافتی پرستاران لیسانس از فوق متخصصین استاد در رشته‌های مختلف در بیمارستانهای دانشگاهی بیشتر است!
هیچکس منکر لیاقت پرستاران عزیز برای دریافت حقوق و کارانه‌های مکفی نیست چرا که حق آنهاست و در حال حاضر نیز باز با توجه به تورم بی لگام کنونی کافی نیست و باید افزایش یابد اما لجاجت خاصی در کم کردن حق دریافتی پزشکان در سیستم دولتی و دانشگاهی کاملا احساس میشود که نتیجه آن خروج فله‌ای پزشکان از بیمارستان‌های آموزشی است که قبلا بارها گوشزد شده بود و اکنون با شتابی پیشرونده شروع شده است!
با توجه به وضعیت کنونی و گلایه‌مندی تمام پزشکان شاغل در بیمارستانهای دولتی ، وزارت محترم بهداشت و درمان تحت فشار است تا جلوی سیر صعودی درصد کسورات پلکانی را بگیرد و شیبی نزولی بدان دهد اما قطعا علت تاخیر در انجام این تغییر عدم توانایی وزازت خانه در چشم پوشی از این منبع مالی است، بخصوص در اوضاع آشفته کنونی!
بخوبی میتوان حس کرد که وعده‌های مختلف وزارت خانه در کم کردن کسورات پلکانی نیز همچون گذشته پوچ خواهند بود و حتی اگر هم اتفاق بیافتد با تعیین سقف‌های پرداختی جدید و فرمولهای من درآوردی حسابرسان، نهایتا سهم افزایش درآمد پزشکان بسیار ناچیز خواهد بود که جلوی روند فاجعه بار کنونی را نخواهد گرفت...
عاقبتی که موجب شده فوق تخصص انترونشنال اعصاب برای امرار معاش سوپرمارکتی برای خود دست و پا کند و این نتیجه تنگ نظری مدیران و سوء استفاده آنان از پزشکان است!

اورمان نظامی، متخصص داخلی

روزنامه سپید
نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: