پروندههای جنایی متعددی در چند وقت اخیر تشکیل شده که به برخی از آنها اشاره میشود. حدود ساعت ۱۱ شب پنجشنبه اول اردیبهشت بود که قتل عروس ۱۶ساله خبرساز شد.
شفاآنلاین>سلامت> «اعتراف هولناک مرد آبادانی: غیر از پسر ۱۴سالهام، قبلا نیز همسر و ۲ دخترم را کشتهام» «داماد ٢١ ساله عروس ١۶ ساله را کشت و به مغز خود شلیک کرد». «قتل پسر ۹ ساله توسط پدر معتاد». «مرد عصبانی مادرش را از بالکن به خیابان انداخت». این تیترها مربوط به تعداد اندکی از اخبار قتلهای خانوادگی طی هفته اخیر است که در رسانهها بازتاب داشته است. اما این خبرها برای نخستین بار نیست که رسانهای میشوند.
به گزارش شفاآنلاین: پروندههای جنایی متعددی در چند وقت اخیر تشکیل شده که به برخی از آنها اشاره میشود. حدود ساعت ۱۱ شب پنجشنبه اول اردیبهشت بود که قتل عروس ۱۶ساله خبرساز شد. در آن واقعه تلخ، پسر ۲۱سالهای به نام موسی با کلت کمری به دخترخاله ۱۶سالهاش شیوا که نامزدش هم بوده شلیک کرد و پس از قتل وی در اقدامی هولناک اسلحه را روی سر خودش گذاشت و با شلیک یک گلوله به زندگی خود نیز پایان داد.
چند روز پیش هم در بندرانزلی پسری عصبانی که از مادر میانسال خود نگهداری میکرد، در اقدامی مشابه جنایت هولناک دیگری را رقم زد. عامل جنایت پس از دستگیری گفت: «به همراه خانوادهام در شهر دیگری زندگی میکنم و با برادرم بهصورت شیفتی از مادرم نگهداری میکردیم. پانزده روز بود که به خاطر تعطیلات ایام عید به خانه مادرم آمده و مراقب او بودم. روز حادثه از او خواستم به حمام برود. اما مادرم بهانه آورد و گفت الان حوصله ندارم. بعد هم بحث کردیم. از دست کارهای مادرم خسته شده بودم، اما دلم نمیخواست به او آسیبی بزنم. نمیدانم چه شد که یک دفعه خیلی عصبانی شدم. اصلا متوجه نبودم چکار میکنم، چاقو را برداشتم و به سمت مادرم حمله کردم که دستش زخمی شد. مادرم در حالی که به سمت تراس میرفت تا از مردم کمک بخواهد، دستش را به طاقچه زد که طاقچه کمی خونی شد. مادرم به سمت تراس رفت، از ترس اینکه داد و فریاد کند و همسایهها متوجه شوند او را هل دادم که ناگهان مادرم از تراس به پایین افتاد. من سعی داشتم با این سناریو، مرگ مادرم را خودکشی یا حادثه نشان دهم و راز این قتل را مخفی نگه دارم که…»
اما به راستی چه عامل یا عواملی باعث بروز اینگونه جنایتها میشود. این حد از خشونت و سنگدلی که باعث بروز چنین رفتارهای جنونآمیزی میشود، از کجا سرچشمه میگیرد. آیا این پروندههای جنایی که بارها و بارها در گوشه و کنار شهرها رخ میدهد، نمودی از افزایش خشونت در سطح جامعه است که حالا در بین خانوادهها خود را به عریانترین شکل ممکن نشان میدهد؟ البته با توجه به تحقیقات صورت گرفته از این نمونهها کارشناسان دلیل عمده قتلهای خانوادگی را اختلالات روانی، فقر و اعتیاد میدانند.
مشکلات اقتصادی و کمبود نشاط اجتماعی
مجید ابهری آسیبشناس و رفتارشناس اجتماعی درخصوص علل افزایش
قتلهای خانوادگی در ایران گفت: خشونت به عنوان یکی از واکنشهای رفتاری همواره خود را در پرخاشگری به نمایش میگذارد. به نظرم این پرخاشگری در دو مسیر باعث ایجاد گرفتاریها برای خود و اطرافیان میشود. اولین مسیر، خشونتهای منجر به درگیری لفظی و فیزیکی است. معمولا اینگونه خشونتها به دلیل فشارها و تنشهای عصبی به وجود میآید. دومین مسیر خشونتهای خانوادگی است. این نوع خشونت با تقابل گفتاری شروع و منجر به درگیریهای فیزیکی و قتل میشود.
وی افزود: برخی افراد میپرسند، چگونه یک درگیری لفظی ساده به قتل منتهی میشود؟! به نظرم فشارهای روانی ناشی از مشکلات اقتصادی میتواند بر این امر تاثیرگذار باشد. بنابراین با توجه به افزایش آمار قتلهای خانوادگی شرایط روحی و روانی جامعه کمی نگرانکننده است. خشونتهای خانوادگی که منجر به قتل میشود باعث آزار عاطفی و تنشهای روحی در جامعه نیز میگردد، چرا که علاوه بر بروز خشونت درون خانوادهها، رسانهای شدن این اخبار تلخکامیهایی نیز برای مردم در پی دارد.
این آسیبشناس اظهار کرد: قتلهای خانوادگی به چند علت رخ میدهد. یکی از آنها عوامل رفتاری و دیگری عوامل محیطی است. عوامل رفتاری شامل پرخاشگری، ضعف کنترل رفتار، فقدان کنترل هیجانات رفتاری و ضعف برقراری تفاهم با دیگران میشود. همچنین درخصوص عوامل محیطی میتوان به تورم، گرانی، آلودگیهای صوتی و تنفسی، بیکاری و از همه مهمتر به اعتیاد اشاره کرد. برخی از افراد معتاد در حال خماری دچار عصیانهای رفتاری و حفرههای روحی شدهاند. آنها در چنین حالتی دست به کشتار فرزندان و همسرانشان میزنند. با توجه به افزایش سطح خشونت در جامعه و کاهش سطح نشاط، باید عرض کنم بعد از ۴۰ سال فعالیت در حوزه آسیبشناسی اجتماعی، میدانی و نظری به این نتیجه رسیدهام که متاسفانه کاهش نشاط اجتماعی علاوه بر علل و عوامل گفته شده از علل اصلی بروز خشونتهای خانوادگی است، زیرا معمولا تقابل رفتاری در خانوادهها منجر به درگیریهای لفظی و گفتاری و در نهایت درگیریهای فیزیکی و قتل میشود.
او ادامه داد: البته اعلام خبرهای اینگونه خشونتها در فضای مجازی و تکرار آن در رسانههای مختلف یکی دیگر از علل افزایش خشونت در جامعه است، زیرا خشونت در فضای مجازی بارها نشر و بازگو میشود.
بازنشر خشونت در بین جوامع منجر به تنشهای رفتاری در میان مردم میشود.
متاسفانه هیچ کنترلی روی اخبار عریان وجود ندارد، چرا که اعلان و بیان خشونتها بدون تجزیه، تحلیل و کالبدشکافی یکی از علل رفتاری افزایش خشونت و بالا بردن سطح آن در جامعه است. ضمن بیان علل افزایش خشونت همراه با اعلام دلایل افزایش باید راهکارهای کاهش خشونت در جامعه را نیز بررسی کرد. تنها در این صورت میتوان از میان حوادث تلخ و آزاردهنده از بروز خشونتهای بعدی پیشگیری کرد. اما این روزها همگان تنها به بیان عریان اخبار تلخ اکتفا میکنند. چنین امری نه تنها منجر به کاهش اینگونه قتلها نمیشود، بلکه آنها را افزایش داده و سطح خشونت را بالا و بالاتر میبرد.
بیکاری و فقر یکی از عوامل قتلهای خانوادگی
حسن موسویچلک رییس انجمن مددکاری اجتماعی ایران نیز مشکلات اقتصادی را یکی از عوامل تحریککننده فرد برای قتل عمد اعضای خانواده میداند و میگوید: موضوع خشونت پدیده جدیدی نیست. گاهی مواقع در یک بازه زمانی اطلاعرسانی بیشتری نسبت به قتلهای اینچنینی صورت میگیرد که منجر به جریحهدار شدن افکار عمومی میشود. اما یکی از مهمترین عوامل تاثیرگذار برای بروز قتلهای خانوادگی مشکلات مالی، بیکاری و فقر است. چرا که هرازچندگاهی در اخبار میشنویم که پدری فرزندانش را به دلیل عدم توان تامین معیشت به قتل میرساند. مشکلات اقتصادی همیشه یکی از عواملی است که میتواند فرد را برای قتل تحریک کند. با این حال طی دو سال اخیر هیچ پژوهشی درخصوص ارتباط بیماری کرونا و تورم سرسامآور با افزایش خشونتها انجام نشده است.
وی افزود: یکی از موضوعاتی که در دو دهه اخیر بخشی از مشخصات رفتاری مردم ما را شکل داده، بحث خشونت است. معمولا پروندههای سرقت اول و ضرب و جرح دوم است. البته به نظرم سرقت نیز بخشی از خشونت اجتماعی است. به همین دلیل درصد قابلتوجهی از پرونده قضایی به بحث خشونت اختصاص دارد. در کنار این نوع خشونتها، خشونتهای خانوادگی نیز افزایش پیدا کرده است. خشونتهای خانوادگی در برخی مواقع منجر به قتل نیز میشود. البته در برخی موارد قتلهای خانوادگی غیرعمد است. موسوی چلک اظهار کرد: دلایل متعددی برای قتلهای خانوادگی وجود دارد. قتلهای خانوادگی به دو دسته تقسیم میشود: یکی قتل به دست والدین و دیگری قتل به دست فرزندان. قتل فرزندان به دست والدین ناشی از اعتیاد، اختلالات روانی مزمن، طلاق و مشکلات مالی والدین است. جامعه با مشکلات و بیماریهای روانی زیادی دست و پنجه نرم میکند. واقعیت این است که بسیاری از ایرانیان به یک یا چند اختلال روانی دچار هستند. وزارت بهداشت در چند سال گذشته بارها آمارهایی در این خصوص منتشر کرده است. مرجع رسمی اعلام میکند که حدود ۱۵ میلیون نفر از مردم کشور اختلال روانی دارند.
بارها در این خصوص هشدار داده شده است، اما این آمار در حد گزارش یا اعلام و هشدار باقی مانده است. واقعا برای چند دهم یا صدم درصد از این افراد بیمار روانی برنامهریزی صورت گرفته است! چند نفر از اینها خدمات روان درمانی دریافت کردهاند؟ با این حال هنوز آمارهای رسمی از تعداد قتلهای خانوادگی نداریم. روزنامه جهان صنعت