کد خبر: ۳۰۱۶۰۹
تاریخ انتشار: ۱۷:۴۰ - ۰۸ فروردين ۱۴۰۱ - 2022March 28
کمالگرایی در کل به وضعیتی اشاره دارد که در آن فرد انتظارات به شدت سخت گیرانه‌ای از خود دارد و دغدغه فراوانی برای رسیدن به آن انتظارات دارد. در چنین وضعیتی، فرد بیش از حد از خود انتقاد می‌کند.
شفاآنلاین>اجتماعی>بیشتر ما کمالگرایی را صفت خوبی می‌دانیم. با وجود این، نشخوار کردن درباره کاستی‌های خود و تلاش بی¬وقفه برای اصلاح آن‌ها می‌تواند سلامت روان را تهدید کند و به اضطراب و نارضایتی از خود بینجامد.

به گزارش شفاآنلاینکمالگرایی در کل به وضعیتی اشاره دارد که در آن فرد انتظارات به شدت سخت گیرانه‌ای از خود دارد و دغدغه فراوانی برای رسیدن به آن انتظارات دارد. در چنین وضعیتی، فرد بیش از حد از خود انتقاد می‌کند. به زبان ساده، کمالگرایی وضعیتی است که در آن فرد با چیزی جز حالت کامل راضی نمی‌شود. افرادی که اینگونه در جستجوی کمال هستند معمولا بیش از حد به شکست تمرکز می‌کنند، عموما دستاوردهایشان را نادیده می‌گیرند و به جای آن، بیشتر به اشتباهاتشان توجه می‌کنند. از این رو، این افراد احساس‌هایی منفی درباره خود دارند.

برای همین است که کمالگرایی می‌تواند، روابط اجتماعی، زندگی شغلی و دانشگاهی وی را تحت الشعاع قرار دهد.
«ندا بال»، روانشناس بالینی از ترکیه، می‌گوید تفکر همه یا هیچ که در عملگرایی شاهدش هستیم، زمینه ساز بسیاری از آسیب‌های روانی است.

این روانشناس بالینی می‌گوید برخی از الگو‌های فکری شخصیت‌های عملگرا عبارتند از: الگوی فکری همه یا هیچ، علاقه پیوسته به ناتمام رها کردن مسئولیت‌ها با این انگیزه که آنطور که باید کامل نبوده، علاقه به کنترل دیگران، نگرانی بیش از حد نسبت به ظاهر خود، احساس ناکارآمدی، مشکل داشتن در شروع فعالیت، دست کشیدن از انجام فعالیت با این نگاه که بی عیب و نقص انجام نشده، وسوسه رها کردن کارها، احساس ناکافی بودن و غم. ندا بال می‌گوید «عواملی که باعث شکل گیری شالوده کمالگرایی می‌شوند، در طرح واره‌های فرد نهفته هستند.

کمالگرایی بر می‌گردد به نخستین افکار ناخودآگاهی که در مواجهه با رخداد‌ها به ذهنمان متبادر می‌شود. افرادی که در کودکی مان نقش برجسته‌ای داشته اند، مانند والدین، مربی‌ها و معلمان و به طور خلاصه عوامل محیطی که در دوران کودکی تجربه می‌کنیم، شالوده ذهنیت ما را می‌سازند؛ الگو‌ها و طرح واره‌های ذهنیت ما را بنا می‌کنند. سپس در مراحل بعدی زندگی خود، رخداد‌ها را از دریچه این الگو‌های ذهنی می‌بینیم و حس می‌کنیم؛ احساس‌هایی که به نوبه خود، رفتارمان را شکل می‌دهند.

اگر افراد بتوانند این طرح واره‌ها و الگو‌های فکری را کشف کنند، می‌توانند با آگاهی از افکار خود، رفتارشان را مدیریت کنند.»

از منظر روش «رفتار درمانی شناختی» (CBT)، افکار ما نقش تعیین کننده‌ای در عواطف و رفتار‌های ما دارند. می‌توان با کمک تکنیک‌های رفتاری و شناختی که روان درمانگر‌ها ارائه می‌دهند، جلوی نشخوار‌های ذهنی کمالگرایانه را گرفت.
نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: