به گزارش شفا آنلاین ،بخشهایی از گفتوگوی حجتالاسلام والمسلمین علی یونسی به این شرح است:
-بقول
لسان الغیب، ما را به رندی افسانه کردند ... نه! درد سر و حاشیه را من
ایجاد نکردم، بلکه مخالفان دولت سعی در ایجاد دردسر و حاشیه و جوسازی
دارند. هدف اصلی، دولت و شخص رئیس جمهور است.
-چون من کار اجرایی ندارم و عمده وظیفه ام، ارتباط، پیگیری و گفتوگو در حوزه اقوام و اقلیت های دینی و مذهبی بوده، طبعاً علیه من جوسازی بیشتر صورت گرفته است.
-البته من منکر این نیستم که انسان جایزالخطاست و هر کسی زیاد صحبت کند، احتمال اینکه اشتباه کند بیشتر است، ولی نقد منتقدان و مخالفان بیشتر متوجه نقاط قوت است نه ضعف؛ در حالی که نقد علمی و منصفانه و اخلاق مدار غیر از ایراد و اشکال و مچ گیری است.
-به نظر خودم مهمترین نقطه قوت، جلب اعتماد اقوام و اقلیت های مذهبی و دینی است، البته به طور نسبی. مهمترین نقطه ضعف هم، دست کم گرفتن مخالفتهای مخالفان.
-مخالفان وحدت شیعه و سنی در هشت سال گذشته خیلی قوی شدهاند و خیلی در ارگان ها و نهادهای دولتی و حکومتی نفوذ کرده اند. با اینکه امر وحدت ملی و وحدت شیعه و سنی بیش از هر مهم دیگری مورد تاکید حضرت امام و مقام معظم رهبری بوده، با این حال متاسفانه بشدت مورد بیتوجهی واقع شده و آسیب دیده است. یعنی گفتمان شیعه و سنی ستیزی که برخلاف مصالح نظام جمهوری اسلامی است در منطقه و در داخل کشور رسوخ کرده است و هر روز امنیت کشورهای اسلامی و امت اسلامی را بیش از پیش تهدید میکند. آنچه امروز در عراق و سوریه و سایر بلاد اسلامی میگذرد سیاست تفرقه افکنی غرب علیه اسلام و مسلمانان است.
-نصیب ما در تقسیم مناصب تاکنون اینطور بوده که در بدترین وضعیت که شاید هیچ کس قبول مسئولیت نکرده و یا هیچ عاقلی زیر بار اینگونه مسئولیت ها نرفته قرعه فال بنام من افتاد و آنچه امر را مشتبه و راه را پر پیچ و خم و پیچیده تر کرده است اختلاط دوست با دشمن و خودی با غیر خودی است.
-دلیل طرح این گونه مسائل لزوم تاکید بر فرهنگ مشترک ایرانیان است که شامل همه اقوام و اقلیت ها می شود.این درست است که اکثریت ملت ایران شیعه دوازده امامی هستند و این ویژگی اساس وحدت ملی ایران زمین است و هیچ مولفه وحدت بخشی به پای آن نمی رسد ولی میلیونها ایرانی غیر شیعه و غیر مسلمان هم در ایران زندگی می کنند و علاوه بر آن، کشور از تنوع زیاد قومی برخوردار است. برای پیوند همه تنوعات قومی و مذهبی و دینی و فرقه ای راهی جز بهره گیری از مشترکات تاریخی و فرهنگی و مذهبی وجود ندارد؛ خوشبختانه هویت ملی ایرانیان مرکب و متشکل از عناصر مشترک فرهنگی اسلامی و ایرانی است و این چیزی است که هر ایرانی به آن افتخار می کند.
-طرح ارزش ها و آداب و رسوم مشترک همه ایرانیان مثل زبان و ادبیات فارسی، نوروز و تاریخ مشترک و مفاخر ملی و افسانه های الهام بخش و افتخار آمیز مانند کوروش،کاوه، داریوش، رستم و.... جهت حفظ مشترکات و پیوند همه اقوام و اقلیت های قومی و مذهبی و دینی است. هر جا که نفوذ فرهنگ عید نوروز است آنجا ایران است.
-(پرداختن به این گونه موضوعات از سوی یک روحانی) معمول نیست، ولی من که آنها را در منبر و محراب نگفتهام . برای پیوند همه ایرانیان با تنوع قومی و زبانی و مذهبی و برای حفظ وحدت و انسجام راهی جز طرح و تقویت فرهنگ مشترک نیست.
-در مورد کوروش باید تاکید کنم که کوروش خوشنام ترین فاتح و جهان گشاست؛ دوستان و دشمنانش او را ستوده اند و وی را واجد فضایل ارزشمند انسانی معرفی کردهاند و حتی بزرگانی چون علامه طباطبائی و آیت الله مکارم شیرازی در تفاسیرشان المیزان و نمونه قویا احتمال داده اند که منظور قرآن مجید از ذوالقرنین همان کوروش هخامنشی است. همچنین بسیاری از محققان مسلمان هندی و اروپایی و ایرانی مانند استاد فتح الله مجتبایی و ابوالکلام آزاد هندی و... بطور قطع گفته اند ذوالقرنین جز کوروش کس دیگری نمیتواند باشد؛ اما در مورد بدنامی شاهان، باید بگویم که این گونه نیست که همه شاهان علی الاطلاق بدنام و بدکردار باشند؛ بلکه بعضی از سلاطین، پیامبر هم بودهاند مانند حضرت سلیمان(ع) و حضرت داوود(ع) و قطعاً در میان شاهان ایرانی تعداد اندکی صالح و خوب هم بودهاند. مانند شاه عباس صفوی یا کریمخان زند که این دومی اگرچه خود را پادشاه اعلام نکرد ولی درمسند شاهی نشست. در عین حال اکثریت شاهان ایرانی بویژه شاهان قاجار و پهلوی نالایق و فاسد و ستمگر بودند و همین باعث شده که اغلبیت حکم مطلق پیدا کند.
-متاسفانه مخالفین و افراطیون در بهرهگیری از حربه شبیه سازی بصورت غیر اخلاقی عمل میکنند، درحالی که مدعی ارزشمداری و دفاع از ارزشهای اسلامی هستند و با شبیه سازی ها طرف مقابل را متهم میکنند. آقای مشائی اشکالاتی داشت مانند خیلی های دیگر، ولی در زیر ضربات سنگین حملات سیاسی، خوب و بد با هم مخلوط و مشتبه شد.
-(اتهام تشابه شما با مشائی یک حربه سیاسی است؟) یونسی:بله قطعا
-یک قاعده و اصل ساری و جاری در تمام سرودها و علائم و نمادهای ملی وجود دارد و آن حضور ارزش های مشترک در آنها است. مثلا پرچم جمهوری اسلامی سه رنگ از سابق بوده که در زمان شاه نماد سلطنت که تاج بود در آن نقش بسته بود و بعد از انقراض رژیم شاهی پرچم سه رنگ که ریشه در فرهنگ و تاریخ ایران داشت باقی ماند و نماد جمهوری اسلامی که الله باشد در آن نقش بست. درست همانند سرود جمهوری اسلامی که ترکیبی از عناصر و ارزشهای ایرانی اسلامی است.نماد و علامت شیر و خورشید هم مثل خیلی از نمادهای دیگر دارای چنین وضعیتی است که در فرصت مناسبی به تفصیل در این باره صحبت خواهم کرد.
-اقوام ایرانی با تمام ویژگی قومی وجود داشت باز هم تجزیه طلب نبودند و همه آنها در فکر حاکمیت همه ایران بودند امروز که اقوام ایرانی خلاصه شده در زبان و آداب و رسوم و خورده فرهنگ قومی هرگز برای کشور تهدید نیستند ما مدعی هستیم که تنوع فرهنگی و زبانی و قومی در ایران تهدید نیست، بلکه فرصت است و با مدیریت درست و با داشتن اهداف ملی و استراتژیک همه تنوعات فرهنگی و قومی و زبانی در خدمت فرهنگ و هویت ملی قرار خواهد گرفت.
-در ایران دو گروه وجود دارند که مخالف مطالب ذکر شده اند؛ گروه اول قوم گرایان که تحت عناوینی چون پان ترکسیم - پان کردی - پان عربی - پان بلوچی...برخلاف مصالح ملی و مصالح قوم مورد نظر حرکت می کنند. این گروه ها بعضاً تجزیه طلب هم هستند و با ترفند و تزویر سعی دارند که مطالبات جزئی و غیر مهم را عمده کنند و کمبود های محلی و برخی محرومیتها را به پای قومیت بگذارند و مدام دم از سلطه فارس ها بر غیر فارس ها می زنند و تلاش میکنند دشمنی و کینه قومی را تشدید کنند و احساسات قومی را علیه دولت ها بر انگیزانند در مقابل آنان گروه دوم : شدیداً نسبت به اقوام ایرانی بدبین و نگران هستند و هرگونه اظهار نظر درباره اقوام و فرهنگ و زبان قومی را بر نمی تابند و مدام از کابوس تحرکات قومی رنج می برند. وجود تعلقات و مناسبات و زبان قومی را تهدید میدانند و راه کار مقابله با آن را انکار وجود اقوام ایرانی میدانند و در عمل از سیاست های انکار قومی و یکسان سازی قومی حمایت میکنند. گروه های ناسیونالسیت و یا سلطنت طلب از این جماعت می باشند . علاوه بر گروه های اول و دوم اشخاص و شخصیتهای مستقل و بعضاً دانشمند و محقق و صاحب نظر در علوم نظری هم وجود دارند که مانند گروههای اول و دوم می اندیشند گروه های اول و دوم سیاسی و بعضاً وابسته به خارج هستند اما اشخاص و شخصیت های مستقل هم سو و هم جهت با آنان بعضاً مغرض و بعضاً با حسن نیت و از سر ایران دوستی حرف می زنند.
-اقوام و تنوعات فرهنگی و زبانی در ایران مخالف فرهنگ و هویت ملی نیست، بلکه در خدمت فرهنگ ملی است و دولت باید مطالبات آنان را به رسمیت شناخته و قبول کند و در جهت تحقق آن قدم بر دارد و اجازه ندهد گروه ها و اشخاص قوم گرا بجای ایشان سخن بگویند و دولت در پاسخ به انتظارات و توقعات اقوام ایرانی پیش قدم شود و بهانه را از دست مغرضان و تجزیه طلبان و ضد انقلاب و تروریست ها بگیرد و راه کار هم اعتماد به آنان احترام به فرهنگ و آداب و رسوم محلی و قومی و آموزش زبان محلی و احترام به مفاخر آنان و مشارکت ایشان در امور کشور و اجرای عدالت در استخدام و مدیریت و رفع محرومیت ها و عقب ماندگی ها است. همه اینها در قانون اساسی کشور منظور شده است. درباره اقلیت های دینی مانند مسیحی ها و یهودیها و زرتشتی ها و صابئین کمترین مشکل وجود دارد؛ البته مشکلات قانونی هست که حل آن زمان بر است و نیازمند تصویب قانون است، ولی در مقایسه با اکثر کشور ها اقلیت های دینی در ایران از شرایط بهتری برخوردارند. هم مردم به آنها حساسیتی ندارند هم انها خود را نسبت به مردم تطبیق داده اند و حاکمیت هم نسبتاً خوب عمل کرده است.
-اهل سنت در جهان روی هم رفته اکثریت هستند و شیعیان در اقلیت. ولی در کشور های ایران و عراق و آذربایجان و بحرین و تقریباً لبنان شیعیان،دراکثریت هستند. شیعیان در کشورهای حوزه خلیج فارس و پاکستان و هندوستان و افغانستان نیز اقلیتهای قابل توجهی هستند. اهل سنت ایرانی اقلیتی مهم و تاثیر گذار هستند و عمده آنها در استانهای مرزی سکونت دارند و هم چنین در تهران و اکثر استانهای کشور حضور دارند.
-اهل سنت ایرانی عاشق اسلام و اهل بیت پیامبر(ص) و عجین شده فرهنگ ایرانی و خود را تابع جمهوری اسلامی و مطیع ولایت فقیه و قانون اساسی میداند. اهل سنت ایران مخصوصاً غرب کشور که عمده شافعی مذهب می باشند در عشق و علاقه به امامان شیعه همانند شیعیان در زیارتها و توسل ها و عزاداریها و مداحی ها عمل می کنند.
-علما و ائمه جمعه و جماعات اهل سنت در خطبه های نماز صلوات بر حضرت محمد مخصوصاً امام علی و فاطمه زهرا و امام حسن و امام حسین(ع) را لازم میدانند و همچنین ضرورت اطاعت از ولایت فقیه را مکرراً در نمازهای جمعه یاد آوری مینمایند. اکثریت روحانیون اهل سنت خود را تابع و مطیع جمهوری اسلامی و خود را تقریبی میدانند و با وهابیت و گروه های سلفی و افراطی مخالف هستند.
-با ملاحظه ٦ نکته وحدت شیعه و سنی را لازم و ضروری میدانم:
١) پیروی از سیره اهل بیت و امامان معصوم علیه سلام :
امامان شیعه سلام الله علیهم اگرچه با خلفای بنی عباسی و بنی امیه و حکام، مخالف و درگیر بودند و هرگونه مماشات و همکاری با آنها را همکاری با طاغوت میدانستند ولی با جامعه اهل سنت و علما و نخبگان اهل سنت از سیاست های جذب و مماشات پیروی میکردند
2) پیروی از سیره سلف صالح و بسیاری از علما بزرگ شیعه در قرون قدیم و پیروی از علمای بزرگی چون آیت الله میرزای شیرازی، آیت الله بروجردی و حضرت امام خمینی و رهبر معظم انقلاب اسلامی.
٣) از زاویه الزامات حکومتی همه اهل سنت و اقلیت هائی که در سایه حکومت اسلامی از حقوق شهروندی برخوردار هستند باید بدون تبعیض از همه حقوق قانونی برخوردار شوند و همه مردم ایران از این جهت شهروند درجه یک هستند.
٤) اقلیت اهل سنت ایران جزو اکثریت اهل سنت خارج از کشور هستند که جمهوری اسلامی از بدو ظهورش همواره تاکید بر حمایت همه جانبه از آنان را شعار خود کرده است و برای این هدف جمهوری اسلامی سنگین ترین هزینه ها را هم تحمل کرده است.حمایت از مردم ستمدیده فلسطین دلیل و نمونه روشن آن است.
٥) ضرورت های امنیت ملی که بر تمام ضرورتهای دیگر هم حاکم است اقتضا میکند که همه روش ها و سیاستهای شیعه ستیزی و سنی ستیزی را حذف کنیم وبجای آن استراتژی وحدت جهان اسلام و اهل سنت و شیعه را نصب العین خود نماییم. حفظ و تقویت امنیت داخل کشور بدون وحدت شیعه و اهل سنت مقدور نمی باشد و همچنین حفظ امنیت و اقتدار جهان اسلام در مقابل جهان سلطه و استکبار بدون وحدت شیعه و سنی امکان ندارد.
٦)مقابله با افراطیون مذهبی که خود را منتسب به اهل سنت می دانند مانند القاعده، داعش و سلفیهای تکفیری و وهابیون فقط از طریق تقریب و جذب اهل سنت عملی میباشد.
-نه سکوت و نه عقب نشینی کرده ام، به اقتضای شرایط زمانی تصمیم می گیرم و سخن می گویم.
-کمیسیون فرهنگی جامعه مدرسین مرا دعوت کردند و دوازده نفر از ایشان نگرانی های خود را اعلام کردند. اعتراض کردند و آیت الله یزدی هم عصبانی شد.
-آن جلسه به جامعه مدرسین مربوط است اگر خودشان منتشر نمایند من مشکلی ندارم. گرچه گمان نمی کنم چنین کاری بکنند! البته با اشتیاق آمادگی دارم و گاهی نیز سفرهایی کرده، دیدارهایی می کنم.
-من سطح مطالبات و عمق آنها (اقلیتها) را خوب میدانم و در چارچوب قانون اساسی و دیدگاه های حضرت امام و مقام معظم رهبری در مورد اقلیتها اظهار نظر می کنم. در حدی که مطرح میکنم لازمه همکاری و کسب اعتماد اقلیت ها و اقوام است. میدانم که این بر خلاف میل و نظر انکار گرایان قومی و مذهبی است. با انکار واقعیت های موجود هیچ مشکلی حل نخواهد شد.
-من بار ها تکرار کرده ام که اقوام و اقلیت های مذهبی و دینی و فرقه ای در ایران نه اصل مشکل هستند و نه جزء مشکل بلکه راه حل مشکل هستند آنها تهدید نیستند و با درک درست آنها و مدیریت درست آنها زمینه های آسیب از بین خواهد رفت و همه آنها در جهت توسعه و امنیت پایدار کشور قرار خواهند گرفت.
-(در کنیسیه یهودیان شیراز شما ظاهراً گفتید نسل جدید اسرائیل به اصلاح طلبان نزدیک اند؟ یعنی چه؟)
یونسی:این
یک مطلب مهمی بود که ناقص گفته شده و ناقص تر هم منتشر شده است. من
میخواستم بگویم نسل جدید ساکن در سرزمین های اشغالی رویکرد ضد صهیونیستی
دارند. آنها نه به دولت اسرائیل و نه صهیونیزم و سیاستهای جنگ طلبانه اش
اعتقادی ندارند. نسل جدید دنبال صلح و رفاه و امنیت است و صلح و رفاه و
امنیت پایدار با سیاست های توسعه طلبانه حاکمان فعلی این رژیم قابل جمع
نیست.من اعتقاد دارم اسرائیل برای ادامه حیات خود از درون مشکل اساسی دارد و
بالاخره روزی اساس دولت جعلی اسرائیل بوسیله فرزندان نوظهور متلاشی خواهد
شد. دولتی که هم در درون مردم خود و هم در خارج از مرزهایش با موانع جدی
روبروست ادامه نخواهد یافت. این مطلب را من بارها از زبان رهبران فلسطینی
شنیده ام. به هرحال منظور من آن بوده و هست که نسل جدید ساکنان اسرائیل،
اندیشه های اصلاحی دارند. این مساله چه ربطی به اصلاح طلبان ایرانی دارد،
که کیهانیان علمش کرده؟ خدا می داند!
-( چرا گفتید اگر من آخوند و اون خاخام یهودی بگذاریم، مردم با هم زندگی میکنند و مشکل ندارند؟)
یونسی:این
یک تمثیل است، منظور من علما و بزرگان نبود. منظورم اینست که مردم ایران
اعم از هر دین و مذهب و قوم با داشتن فرهنگ عمیق و تاریخی «زندگی مسالمت
جویانه » با هم مشکل ندارند مگر آنکه افراد و یا گروه های افراطی و تندرو
دخالت کنند. از این سخن من نه مردم ایران ناراحت شدند و نه اکثریت روحانیون
عزیز بلکه تعداد محدودی از عناصر تند و خشن و افراطی که بر خلاف سیاستهای
جمهوری اسلامی عمل میکنند ناراحت شدند.
-توجه و پرداختن به مسایل فرهنگی همیشه در اولویت بوده است و همه می دانند مسایل مربوط به اقلیتها و اقوام نوعا از جنس امور فرهنگی است ثانیا عدم توجه به مسایل اقوام و اقلیتها سبب می شود که موضوعات بعضا ساده به سمت بحران امنیتی سوق داده شود و این خواست دشمنان جمهوری اسلامی است که مسایل اقوام و اقلیتها امنیتی شود.
-موضوع اقوام و اقلیت های ایرانی فراتر از انتخابات و موضوعات زود گذر سیاسی هستند من قصد ندارم از آن بعنوان یک حربه سیاسی استفاده کنم.
ایسنا