شاید اطرافیان با مشاهده این موضوع نگران کودک شوند اما این مسئله جزئی از روند رشد کودک، طبیعی و لازمه ورود به دنیای حقیقی است.
مینا ارجمند پور، دکتری تخصصی روانشناسی بالینی کودک و نوجوان، به تبیین این موضوع پرداخت و گفت: بدیهیست که انسانها ۵ حس بینایی، چشایی، لامسه، بویایی و شنوایی را دارا هستند که بعضی از آنها در رحم مادر ایجاد میشوند و بعضی مثل حس بینایی بعد از خروج از رحم مادر شروع به دریافت میکند. در روند رشد و تقریبا در زمان ۴ ماهگی هوش به این معنا که درک میکند مراقبین اصلی او چه کسانی هستند و چه کسانی با او غریبه اند، شکل میگیرد.
کودک با داشتن این دو مورد، یعنی شکل گیری حواس ۵ گانه و هوش، میتواند تقلید کند. پژوهشهای بسیاری در زمینه تقلید انجام شده، حتی نوزادی که ۱۰ دقیقه از تولد او میگذرد، میتواند تقلید را انجام دهد. مثلا اگر جلوی نوزاد چندبار زبان را بیرون بیاوریم او هم بعد از دیدن چندباره این حرکت، قادر به انجام آن میشود.
ارجمندپور افزود: کودک تا ۱۸ ماهگی کار تقلید را انجام میدهد، بسیار از والدین میشنویم که کودک با وجود اینکه اتاق و اسباب بازیهای زیادی دارد، باز هم به آشپزخانه میآید و تمایل دارد با ابزارهای آشپزی بازی کند، یا نسبت به وسیله که دست والدین میبیند مثل کتاب یا گوشی کنجکاو است و این رفتارها را از پدر و مادرش تقلید میکند.این روانشناس به دوران قبل از ۱۸ ماهگی کودک پرداخت و گفت: در این زمان، کودک در مرحله برابری روانی قرار دارد، یعنی هیچ فرقی بین خودش و محیط بیرون نمیداند. اما بعد از ۱۸ ماهگی کودک وارد مرحله بازیهای وانمودی میشود که رفتارهای طبیعی این دوران از زندگی است.در مرحله بازیهای وانمودی کودک به ظرفیت تخیل کردن دست پیدا میکند. میتواند بازیهای نمادین را با استفاده از اشیاء انجام دهد و مصداق سازی کند. مثلا با یک چوب اسب سواری کند. این بازیها به کودک کمک میکند قبل از اینکه وارد دنیای واقعیت شود، به بازیهای مشابه آن ورود کند.وی افزود: در مرحله ۱۸ ماهگی و پس از آن کودک از واقعیت درونی جدا میشود و به سمتی که دلش میخواهد وجود داشته باشد میرود.این رفتار در این مرحله از سن بسیار طبیعی است، گاهی مشاهده میشود که فرد بزرگسال هم چنین رفتاری را از خود نشان میدهد و به دوران رشد قبل ۱۸ ماهگی باز میگردند. در بزرگسالی این موضوع با مسائل مثبت هم دیده میشود، نمونه آن استفاده از تخیل برای خلق آثار هنری است.این روانشناس بیان کرد: این اتفاق برای کودکی که رشد روانی سالمی دارد طبیعی است، زمانی باید برای کودک نگران شد که این تخیلات فراتر از حد طبیعی خودش بروند و ارتباط کودک را با محیط زندگی و واقعیت دچار مشکل کند. مثلا کودکی که میداند پدر و مادرش از هم جدا شده شده اند، اما وقتی نقاشی میکشد خودش را بین پدر و مادر و آنها را نزدیک به هم نقاشی میکند که برگرفته از عالم خیال، تصورات او و انکار واقعیت است.ارجمندپور به بیان راهکاری پرداخت و گفت: خوب است گاهی پدر و مادر روزانه، بازیهایی را انجام دهند که کودک نقش اول آن است، چرا که در زندگی عادی والدین منبع قدرت هستند، اما وقتی پدر و مادر وارد بازی کودکانه و خیالی فرزندشان میشوند برای ارتباط او با محیط و زندگی بسیار مفید است.وقتی کودک انسانی قرار است به رشد روانی سالم برسد و ارتباطش با دنیای بیرون را شکل دهد، باید از دنیای درون خودش بیرون بیاید که در این حال با دیواری به نام خیال رو به رو میشود. کودک باید با خیال رو به رو شود و ارتباط برقرار کند تا بتواند ارتباط درستی با دنیای واقعی داشته باشد.yjc