هنوز خورشید طلوع نکرده و سرمای هوا تا مغز استخوان را میسوزاند. پیش از رسیدن پدر و مادر غزاله، والدین آرمان خودشان را به آنجا رساندهاند و چشم انتظار خانواده غزالهاند
شفاآنلاین>سلامت> پرونده جنجالی قتل غزاله بهدست آرمان، سحرگاه دیروز درحالی با قصاص قاتل بسته شد که تا آخرین ثانیهها قبل از اجرای حکم تلاشها برای جلب رضایت از اولیای دم ادامه داشت.
به گزارش شفاآنلاین: حتی رئیس زندان رجاییشهر و جمعی از خادمین حرم امام رضا(ع) نیز با پادرمیانی سعی داشتند اولیای دم را راضی به گذشت کنند اما همه این تلاشها به نتیجه نرسید و در نهایت حکم اجرا شد. این گزارش روایتی از ماجرایی است که سحرگاه دیروز در زندان رجاییشهر رخ داد.
زندان رجاییشهر، ساعت 4صبح
هنوز خورشید طلوع نکرده و سرمای هوا تا مغز استخوان را میسوزاند. پیش از رسیدن پدر و مادر غزاله، والدین آرمان خودشان را به آنجا رساندهاند و چشم انتظار خانواده غزالهاند. زمان زیادی تا ساعتی که برای اجرای حکم اعلامشده نمانده و آنها خوب میدانند که سرنوشت پسرشان در گرو تصمیم پدر و مادر غزاله است.
پدر و مادر غزاله راس ساعت4 به مقابل زندان میرسند. والدین آرمان با دیدن آنها به سمتشان میروند و التماس میکنند که حکم قصاص را اجرا نکنند. آنها اما همچنان در تصمیمشان برای اجرای حکم مصمم هستند و لحظاتی بعد از گفتوگوی کوتاهی میان آنها، همگی وارد زندان رجاییشهر میشوند.
قرار است تا ساعاتی دیگر آرمان پای چوبه دار برود. محمد شهریاری، سرپرست دادسرای جنایی تهران، به همراه کمیته صلح و سازش دادسرا و جمعی از خادمین حرم امام رضا(ع) در زندان حاضر میشوند. همه امیدشان این است که شاید بتوانند در آخرین لحظات رضایت خانواده مقتول را جلب کنند.
نیم ساعت بعد، در داخل زندان
جلسه صلح وسازش ساعت4:30 شروع میشود؛ آخرین جلسه برای نجات
آرمان از چوبه دار. در این جلسه علاوه بر سرپرست دادسرای جنایی و خادمین حرم امام رضا(ع)، رئیس زندان و خانواده غزاله و آرمان، خود آرمان نیز حضور دارد.
قاضی محمد شهریاری، جلسه را شروع میکند و میگوید: پیش از این 20جلسه صلح و سازش برای رضایت در این پرونده برگزار کردیم. در تمام این سالها افراد مختلفی ازجمله تعداد زیادی از چهرههای فرهنگی و اجتماعی، بهصورت مستقیم و غیرمستقیم برای جلب رضایت خانواده غزاله وساطت کردند و قوه قضاییه هم در این زمینه تلاشهای بسیاری انجام داده است. وی رو به خانواده غزاله ادامه میدهد: تصمیمگیرنده در نهایت شما هستید اما در پرونده آرمان مواردی مطرح شد که مورد بررسی قضات قرار گرفت و به همین دلیل پرونده این همه سال طول کشید تا به مرحله اجرا برسد. خواسته شما پیدا شدن جسد دخترتان بود و صلح و بخشش را منوط به تحویل گرفتن جسد غزاله کردید درحالیکه آرمان در همه بازجوییها گفته که جسد را در سطل زبالهای رها کرده است. هرچند شما معتقدید که آرمان همه حقایق را نمیگوید اما این را هم بدانید که پروندههایی وجود داشته که قاتل جسد را داخل سطل زباله رها کرده و جسد هیچ وقت پیدا نشده است. بهعنوان نمونه پرونده خرمدین که بخشی از بقایای اجساد مقتولان هیچ وقت پیدا نشد. شهریاری در ادامه میگوید: ما در پروسه این پرونده صحبتهای زیادی با شما انجام دادیم و اکنون تصمیمگیرنده شما هستید. ما نمیخواهیم حقتان را از شما بگیریم چراکه اجرای قصاص حق طبیعی و قانونی شماست، اما میخواهیم دقیقتر فکر کنید.
قتل دخترمان یک اتفاق نبود
بعد از حرفهای شهریاری، پدر غزاله شکور میگوید: اگر این قتل ناشی از یک اتفاق یا حادثه بود به همان قرآن قسم که میبخشیدم، اما این موضوع حاصل یک اتفاق نبوده است و ما میخواهیم که حکم اجرا شود. در جلسه دیروز باز هم به خانواده غزاله پیشنهاد شد که به نام غزاله خیریه یا مدرسه و... تاسیس شود و حتی درصورت درخواست آنها آرمان و خانوادهاش برای همیشه از تهران بروند و آنها رضایت دهند اما اولیای دم قبول نکردند. در ادامه پدر آرمان با چشمانی اشکبار خطاب به خانواده غزاله شکور، میگوید: ما میدانیم این حق شماست، ما هربار در زندگی به مشکلی برخورد میکنیم به رحمت خدا دل میبندیم. پدر آرمان، رو به فرزندش ادامه میدهد: 8سال است که بهخاطر اشتباهت، 2خانواده نابود شدند، ما چه زمانی به تو یاد دادیم که چنین کاری انجام دهی؟
در ادامه آرمان به پای خانواده
غزاله میافتد و با التماس از آنها میخواهد او را ببخشند و از قصاص وی صرفنظر کنند. او با گریه به آنها میگوید که میداند اشتباه بزرگی مرتکب شده اما به جوانیاش رحم کنند و فرصت زندگی به او بدهند تا گذشته را جبران کند.«درست است که بچه شما از بین رفته اما من هم در همه این سالها عذاب کشیدم و زندگی سختی داشتم.»
حرفهای آرمان را رئیس زندان تأیید میکند و میگوید: آرمان در همه این سالها در زندان از اشتباهی که مرتکب شده پشیمان است و توبه کرده. او در این سالها خطایی مرتکب نشده و همه او را دوست دارند. زندانیان دیگر امید دارند که او بخشیده میشود و همه آنها برای نجات او دعا میکنند و حالا هم در بندهای خود بیصبرانه منتظر شنیدن یک خبر امیدوارکننده هستند. بعد از این گفتوگوها، قاضی شهریاری از 2خانواده میخواهد تا زمان نماز صبح، در حیاط زندان با آرامش با یکدیگر صحبت کنند تا شاید نتیجه رضایت بخشی حاصل شود.
ساعت 5:30، سالن اجرای حکم
تلاشها برای جلب رضایت پدر و مادر غزاله تا ساعت 5:30ادامه پیدا میکند اما هنوز هیچ نتیجهای که باعث امیدواری آرمان و خانوادهاش شود، بهدست نیامده است. زمان به سرعت میگذرد و آرمان به سمت سالن اجرای حکم هدایت میشود.
پیش از آن اما خدام حرم مطهر امام رضا(ع) که پرچم متبرک گنبد حضرت امام رضا(ع) را به همراه دارند، نزد آنها میروند و از خانواده غزاله درخواست میکنند آرمان را ببخشند اما تلاش آنها نیز در آخرین لحظات بینتیجه میماند. حالا ترس و دلهره نه در چشمان آرمان که پدر و مادرش هم موج میزند. آیا هنوز امیدی به بخشش آرمان وجود دارد؟
آخرین روزنه امید، بیشک پای چوبه دار است. شاید وقتی طناب دار به گردن آرمان افتاد و او به مرز مرگ و زندگی رسید، خانواده غزاله از قصاص صرفنظر کنند. درست مثل دهها اتفاقی که پیش از این و در همین زندان رجاییشهر رخ داده و قاتلان زیادی بودند که درست در ثانیه آخر و زمانی که طناب دار به گردنشان افتاده بود، از سوی خانواده مقتول بخشیده شدند.
ساعت حدود 6، پای چوبه دار
زمان همچنان به سرعت میگذرد. آخرین حرفها زده شده، آخرین پادرمیانیها و آخرین تلاشها انجام شده اما تصمیم خانواده مقتول هنوز تغییر نکرده است.
عقربههای ساعت به 6صبح نزدیک شده. آرمان با پاهای لرزان وارد سالن اجرای حکم میشود. به غیراز او فقط یک نفر دیگر اجازه ورود دارد. پدر غزاله. او قرار است حکم قصاص قاتل دخترش را اجرا کند. بقیه دور از سالن اجرای حکم منتظر میمانند و حالا دل توی دل پدر و مادر آرمان نیست.
در سالن اجرا اما، شرایط طور دیگری است. مأموران آرمان را بهسمت چوبه دار هدایت میکنند و طناب دار بر گردنش قرار میگیرد. همان اتفاقی که 2سال قبل هم رخ داد اما در آخرین لحظات پدر و مادر غزاله به او مهلت یک ماهه دادند و حکم را اجرا نکردند. شاید همه امید آرمان به تکرار این اتفاق است. او در هفتههای گذشته چندین بار به قرنطینه منتقل شده اما هر بار خبر رسید که اجرای حکم متوقف شده و دوباره به بند برگشته بود اما این بار ماجرا فرق دارد. او پای چوبه دار قرار گرفته و سردی طناب دار را روی گردنش حس میکند.
گریه امان آرمان را میبرد. اشکریزان از پدر غزاله میخواهد تا به او فرصت یک هفتهای بدهد. میگوید:«تنها خواستهام این است که یکبار دیگر برادر کوچکم را ببینم. خواهش میکنم یک هفته اجرای حکم را به تعویق بیندازید تا برای آخرینبار برادرم را ببینم.» اما پدر غزاله میگوید: 2سال قبل وقتی برای نخستین بار پای چوبه دار قرار گرفتی، مهلت یک ماهه دادیم که محل جسد دخترمان را بگویی اما پس از آن مهلت، 2سال طول کشید تا بار دیگر حکم به مرحله اجرا برسد.
این آخرین جمله پدر غزاله به آرمان بود و بعد اهرم را کشید و به این ترتیب پرونده زندگی قاتل غزاله برای همیشه بسته شد.
مکث
پرونده جنجالی
آرمان 14اسفند سال 92، دختر موردعلاقهاش غزاله را در خانهشان به قتل رساند و پس از دستگیری هر چند در ابتدا مدعی بود که غزاله بهدلیل سقوط از پلهها جانش را از دست داده اما در نهایت اعتراف کرد که او را به قتل رسانده است. «من و غزاله با هم دوست بودیم و قصد ازدواج داشتیم اما روز حادثه که به خانه ما آمد، گفت که قصد دارد مرا فراموش کند. عصبانی شدم، بحثمان شد و او را هل دادم. بعد با ضربه میله بارفیکس او را به قتل رساندم و جسد را داخل چمدانی گذاشتم و به بیرون از خانه بردم. بعد جسد را داخل سطل زباله انداختم و به خانه برگشتم.» او با همین اعتراف به قصاص محکوم شد اما یکی از دلایلی که باعث طولانی و جنجالی شدن پرونده شد پیدا نشدن جسد غزاله بود که شبهاتی همچون زنده بودن وی را در پی داشت اما با انجام تحقیقات ویژه و بررسیهای صورت گرفته از سوی تیم جنایی مشخص شد که غزاله بهدست آرمان به قتل رسیده است. آرمان دوبار در دادگاه محاکمه و هر دو بار به قصاص محکوم شد که با تأیید حکم قصاص، از مدتی قبل تلاشها برای نجات وی و جلب رضایت اولیایدم آغاز شد. بهدستور محمد شهریاری، سرپرست دادسرای جنایی تهران جلسه صلح و سازش در دادسرا با حضور خانواده غزاله، آرمان و خانوادهاش برگزار شد اما التماسهای آرمان و خانوادهاش و افتادن آنها به پای خانواده غزاله بینتیجه ماند. در دوماه اخیر آرمان چندین بار به قرنطینه، اتاق مخصوص مجرمانی که قرار است بهزودی حکم قصاصشان اجرا شود منتقل شده بود اما هربار بهدلایلی حکم اجرا نشد و یک شب قبل از اجرا آرمان به بند زندانیان بازمیگشت. اما آخرین تاریخی که برای اجرای حکم قصاص آرمان درنظر گرفته شد چهارشنبه سوم آذر 1400بود که به خانوادهها نیز ابلاغ شد. از طرفی آرمان از چند روز قبل نیز بار دیگر به قرنطینه منتقل شد و درحالیکه او و خانوادهاش امیدوار به رضایت پدر و مادر غزاله بودند اما این اتفاق هرگز رخ نداد.
مکث
بعد از 8 سال به حقمان رسیدیم
با پدر غزاله چند ساعت پس از اجرای حکم به گفتوگو نشستیم. او با گفتن این جمله که «بعد از 8سال به حقمان رسیدیم و حالا احساس سبکی و آرامش میکنیم» ادامه داد: 8سال بود که انگار یکبار سنگین روی دوشمان بود. حالا با اجرای حکم قصاص و رسیدن به حق قانونیمان به آرامش رسیدیم و احساس سبکی میکنیم. در این مدت چندین بار تاریخ اجرای حکم به ما ابلاغ شد.هر بار به ما گفتند که حکم به تعویق افتاده است. دلیلشان هم این بود که آرمان قرار بوده به همراه زندانیان دیگر پای چوبه دار برود، اما پرونده زندانیان دیگر مشکلاتی داشته و دلیل تعویق حکم، پرونده آرمان نبوده است. آخرین تاریخی که به ما اعلام شد، چهارشنبه سوم آذر بود. حتی شنیدیم که آرمان از چند روز قبل (فکر میکنم روز یکشنبه) به قرنطینه منتقل شده بود. دیگر خسته شده بودیم؛ هم من و هم همسرم. دلمان میخواست هرچه زودتر حکم اجرا شود. ساعت حدود 4صبح بود که به زندان رجاییشهر رسیدیم. خانواده آرمان هم حضور داشتند و حتی آخرین جلسه صلح و سازش در زندان برگزار شد. اما حق ما بود که قاتل جگرگوشه و تنها فرزندمان را مجازات کنیم. آرمان با بیرحمی تنها دخترمان را از ما گرفت. همانطور که بارها گفتهام، حتی از دخترمان قبری هم وجود ندارد که به آنجا برویم، گریه کنیم و آرام شویم.
پدر غزاله گفت: باید جای ما باشید تا درد و رنجی را که این همه سال کشیدیم، درک کنید. حق ما این نبود که سالها دختری را با هزار امید و آرزو بزرگ کنیم و روزی برسد که یک نفر از راه برسد و به اسم عشق دستهگل ما را پرپر کند. او باید تاوان اشتباهش را میداد که بعد از 8سال داد. وی ادامه داد: من نماینده او در این دنیا بودم. دخترم دستانش از دنیا کوتاه شده و من باید به جای او حقش را میگرفتم. دخترم زمانی که زنده بود همیشه حقش را میگرفت. مطمئنم روح او امروز در آرامش است؛ چرا که 8سال قبل قاتلش، جوانی او را گرفت، حق زندگی را از او گرفت. پدر غزاله درباره اینکه آرمان در واپسین لحظات درخواستش از او چه بوده است، گفت: از من حلالیت طلبید و خواست تا او را ببخشم. البته که همه زندانیان حلالیت میطلبند، آنها اگر به عاقبت اشتباهشان فکر میکردند، شاید هرگز دست به اشتباه نمیزدند. هر اشتباهی تاوان دارد. آن هم اشتباه بزرگی مثل جنایت.
پدر غزاله گفت: از دست دادن فرزندم از یک طرف و صحبتهایی که در شبکههای اجتماعی مطرح میشد، از سوی دیگر بیشتر به حال بدمان دامن میزد. صحبتهایی مانند اینکه دخترمان زنده است و آرمان قاتل نیست. باید جای ما قرار بگیرید تا ببینید این شایعات چه عذابی دارند. وی درباره واکنش مردم درباره بعد از اجرای حکم گفت: همه کسانی که با ما تماس گرفتند از اینکه بعد از 8سال حقمان را گرفتیم ابراز همدردی کردند. من و همسرم واقعا خسته شده بودیم. در همه این سالها مدام در دادسرا رفتوآمد داشتیم و حالا از این بلاتکلیفی خارج شدیم.روزنامه همشهری