بسیاری از روانپزشکان، روانشناسان و مشاوران از فقدان پوشش بیمهای موثر برای بسیاری از خدمات مشاوره و رواندرمانی گلایه دارند
شفاآنلاین>سلامت> برخلاف اسناد بالادستی، همچنان پوشش بیمهای خدمات سلامت روان در اولویت قرار ندارد. همچنان بسیاری از خدمات مشاوره و رواندرمانی، تحت پوشش بیمههای درمانی قرار ندارد. مجموع این شرایط موجب شده است که تعداد مراجعان به مراکز مشاوره و رواندرمانی، پایینتر از حد انتظار باشد. یعنی در حالی که بر اساس آمارهای وزارت بهداشت، حدود یک نفر از هر چهار نفر در کشور ما از یک اختلال روانی خفیف تا شدید رنج میبرد، اما آمار مراجعان به مراکز مشاوره و رواندرمانی اصلا تناسبی با وضعیت نامطلوب جامعه در حوزه سلامت روان ندارد.
به گزارش شفاآنلاین: توسعه خدمات بهداشت و سلامت روان، بدون درنظر گرفتن نقش بیمهها امکانپذیر نیست. در همه کشورهای موفق در حوزه سلامت روان، بیمهها کارکرد موثری برای پوشش هزینهها دارند، اما در کشور ما بیمههای درمانی نتوانستهاند نقش پررنگی در پوشش خدمات روان درمانی و مشاوره داشته باشند.
بسیاری از روانپزشکان، روانشناسان و مشاوران از فقدان پوشش بیمهای موثر برای بسیاری از خدمات مشاوره و رواندرمانی گلایه دارند. کممحلی
بیمهها برای پوشش خدمات رواندرمانی موجب شده است که بازار کار نیروهای ارائه دهنده خدمات مشاوره و رواندرمانی نیز در حد مطلوبی نباشد.
اگرچه در اسناد بالادستی نظام سلامت بر توسعه خدمات سلامت روان تاکید شده است، اما در طی چند دهه اخیر شاهد بودهایم که همواره مبحث درمانهای جسمی بر درمان اختلالات روانی در اولویت قرار گرفته است؛ طوری که اهم بودجههای نظام سلامت نیز صرف مقابله با بیماریهای جسمی میشود.
در این بین،
بیمههای درمانی نیز ترجیح دادهاند که اگر قرار است خدماتی را پوشش بدهند، این خدمت در حوزه درمان بیماریهای جسمی باشد. همین نوع نگاه به سلامت روان، موجب شده است که با نوعی کمبود و عقبماندگی در حوزه ارائه خدمات بهداشت روان مواجه باشیم.
در حالی که در طی یک دهه اخیر، تلاش زیادی شده است تا فرهنگ مراجعه به روانپزشک، روانشناس و مشاور در جامعه نهادینه شود، اما فقدان پوشش بیمهای موثر موجب شده است که بسیاری از این تلاشها و فرهنگسازیها بینتیجه بماند. از سوی دیگر، افزایش قابل توجه اجارهبهای دفترها و مطبها نیز باعث شده است که بسیاری از فارغالتحصیلان جوان نتوانند در دفتر خود به ارائه خدمات مشاوره و رواندرمانی بپردازند.
خلاء پوشش بیمهای خدمات مشاوره و رواندرمانی
مریم حبیب، مشاور ازدواج نیز با اشاره به خلاء پوشش بیمهای خدمات مشاوره و رواندرمانی میگوید: «هزینه مشاوره و رواندرمانی برای بسیاری از مراجعان، رقم چشمگیری است. در غیاب پوشش بیمهای، خیلی اوقات شاهد هستیم که ارجاع به مشاوران و روانشناسان شکل نمیگیرد. جلسات مشاوره و رواندرمانی هم اینطور نیست که در یک جلسه جواب دهد و گاهی نیاز است که مراجعه کننده چندین ماه به درمانگرش مراجعه کند. همین موضوع نیز هزینههای مشاوره را افزایش میدهد.»
او با اشاره به ضرورت نظارت بیشتر بر تعرفههای خدمات مشاوره و رواندرمانی، یادآور میشود: «گاهی برخی مشاوران و روانشناسان، یک رویکرد جدید درمانی را به انحصار خود درمیآورند. حتی گاهی دیده شده است که آنها هر ساعت نیز 500 هزار تومان و یا بیشتر از مراجعه کننده دریافت کردهاند. باید نظارتی وجود داشته باشد تا از دریافت تعرفههای اضافی جلوگیری شود. گاهی نیز برخی مشاوران کمتجربه صرفا به واسطه ارتباط با کلینیکها جذب بازار کار میشوند، در حالی که برخی از مشاوران و روانشناسان حاذق ممکن است به دلیل نداشتن چنین ارتباطاتی، نتوانند در بازار کار فعال باشند. متاسفانه در اغلب موارد هم مراجعه کننده نمیداند که مدرک تحصیلی درمانگرش چیست و هر ادعایی که درمانگر مطرح کند، چندان برای بیماران قابل تشخیص نیست.»
این مشاور ازدواج تاکید میکند: «هنوز فرهنگ مراجعه به مشاور و روانشناس، بخصوص در شهرهای کوچکتر نهادینه نشده است. عدهای هنوز فکر میکنند که اگر به مشاور مراجعه کنند، پولشان را دور ریختهاند و از اهمیت این خدمات بیاطلاع هستند. در این زمینه نیاز است که رسانهها در سطح وسیعتری به اهمیت خدمات مشاوره و روانشناسی بپردازند.»
او یادآور میشود: «این روزها خدمات مشاوره کودک، بازار کار خوبی دارد. به همین دلیل در برخی مراکز مشاوره شاهد هستیم که یک اتاق بازی برای کودکان طراحی میکنند و گاهی از مشاورانی بهره میبرند که تخصص آنها مشاوره کودک نیست. همچنین برخی مشاوران نیز صرفا به دلیل بازار کار مطلوب، خدمات مشاوره ازدواج و خانواده را ارائه میدهند، در حالی که در حیطه تخصص آنها نیست. به اینگونه موارد باید نظارت شود تا وجهه خدمات مشاوره و رواندرمانی، خدشهدار نشود.»
کارشناسان نظام سلامت تاکید دارند که پوشش بیمهای خدمات رواندرمانی، در نهایت به نفع خود بیمهها تمام میشود، زیرا با افزایش سلامت روانی جامعه، آمار بسیاری از بیماریهای روانتنی، بستری و هزینههای نظام سلامت، کاهش پیدا خواهد کرد.
اگرچه در برخی مراکز دولتی، برخی خدمات محدود رواندرمانی تحت پوشش بیمه قرار دارد، اما در مراکز خصوصی ارائه دهنده خدمات مشاوره و رواندرمانی، خبری از پوشش بیمهای فراگیر وجود ندارد. بیشترین بار هزینهها در این حوزه درمانی بر دوش مردم است. این مساله هم فشار مالی زیادی به مراجعان وارد میکند و هم بازار کار روانپزشکان، مشاوران و روانشناسان را هم تحت تاثیر قرار داده است.
عوارض تحت پوشش قرار نداشتن خدمات سلامت روان
بسیاری از فعالان حوزه سلامت تاکید دارند که اگر میخواهیم خدمات بهداشت روان توسعه پیدا کند، باید نقش بیمههای درمانی گسترش یابد. تنها در این صورت است که دسترسی مردم به خدمات سلامت روان نیز افزایش پیدا خواهد کرد.
در شرایطی که آمار ابتلا به اختلالات روانی بسیار چشمگیر است، پوشش بیمهای خدمات مشاوره و رواندرمانی، یک ضرورت اجتنابناپذیر است. اینکه سلامت روان را رها کنیم و اهم بودجههای نظام سلامت را به درمان بیماریهای جسمی اختصاص دهیم، سیاست شکست خوردهای است که نمیتواند همه ابعاد سلامت جامعه را تامین کند.
با توجه به ضعف بیمهها برای پوشش خدمات سلامت روان، عمده هزینههای مشاوره و روان درمانی به مردم تحمیل میشود. ناصر یوسفی، مشاوره خانواده هم تاکید میکند: «تحت پوشش بیمه نبودن خدمات مشاورهای و بالا بودن ویزیت پزشکان و هزینههای مرتبط با آن، استقبال مردم برای مراجعه به مراکز مشاوره را کاهش داده است. خدمات مشاورهای هزینههای زیادی برای مراجعهکنندگان به دنبال دارد و بسیاری از مردم توان پرداخت این هزینهها را ندارند.»
او یادآور میشود: «مشاوره یک امر طولانی و هزینهبر است. بسیاری از خانوادهها به لحاظ اقتصادی از عهده پرداخت هزینههای مشاوره بر نمیآیند. در سالهای اخیر، بیمههای تکمیلی هزینه برخی خدمات مشاورهای را متقبل شدهاند که در صورت تداوم آن مردم میتوانند نسبت به دریافت خدمات، استفاده بیشتری داشته باشند. برخی افراد هنوز روانشناسی و مشاوره را به دلیل اینکه اثرش عینی نیست نمیپذیرند و دنبال دارو درمانی میروند که اثرات مخربی برای بدن و ذهن انسان دارد.»
یوسفی تصریح میکند: «مردم اهمیت و اثربخشی مشاوره را در حل مشکلات خانوادگی و دیگر بخشها به خوبی میدانند، اما بالا بودن هزینههای مشاوره، انگیزه آنان را برای مراجعه به پزشکان این بخش کمتر میکند. با وجود این مشکلات، مردم به این نتیجه رسیدهاند که بسیاری از مشکلات را نمیتوانند با دیگران در میان بگذارند و باید برای حل آنها از مرکز مشاوره و متخصص مشورت بگیرند. میزان مراجعه خانوادهها برای دریافت خدمات مشاورهای، متناسب با استانها و فرهنگ افراد متفاوت است.»
تبعات روانی کرونا و جای خالی بیمهها
علاوه بر عوارض و تبعات جسمی هولناک، دوران اپیدمی کرونا با تبعات روانی گستردهای نیز همراه بوده است. بر اساس گفتههای کارشناسان نظام سلامت، اختلال اضطراب و افسردگی در دوران کرونا شتاب گرفته است. به همین دلیل هم نیاز به توسعه خدمات سلامت روان در دوران کرونا، بسیار ضروریتر از گذشته به نظر میرسد.
درواقع، همانطور که پیشگیری از کرونا و درمان عوارض جسمی این بیماری اهمیت دارد، همین شکل از پیشگیری و درمان هم باید در حوزه سلامت روان اجرایی شود. متولیان نظام سلامت میگویند با راهاندازی سامانه 4030 توانستهاند که خدمات سلامت روان را در سطح گستردهای به مردم ارائه بدهند، اما بسیاری از کارشناسان نظام سلامت میگویند این اقدامات کافی نیست.
به باور بسیاری از صاحبنظران سلامت، باید در دوران کرونا از دانش مشاوران و روانشناسان در سطح گستردهتری استفاده کنند و حتی در مراکز درمان کرونا نیز باید خدمات سلامت روان به بیماران و خانوادههایشان ارائه شود.
بسیاری از متخصصان حوزه سلامت روان بر این باورند که همچنان ساختار فعلی نظام سلامت بر درمان عوارض جسمی بیماری کرونا متمرکز شده و بحث مقابله با مخاطرات روانی در دوران کرونا به حاشیه رفته است.
اگرچه متولیان نظام سلامت میگویند تا حد امکان تلاش کردهاند که خدمات سلامت روان را در دوران کرونا گسترش دهند، اما بسیاری از کارشناسان سلامت تاکید دارند که کمیت و کیفیت این خدمات باید ارتقا پیدا کند.
مسلم صمدیاری، روانشناس بالینی هم به همین خلاء و کمبود اشاره میکند و میگوید: «حضور روانشناسان و روانپزشکان در مراکز درمان کرونا هنوز به عنوان یک اولویت ضروری مطرح نشده است، زیرا هنوز این باور وجود دارد که بیماری کرونا یک بیماری جسمی است. واقعیت این است که اگر بیمار مبتلا به کرونا از روحیه خوبی برخوردار باشد و خودش را نبازد، تاثیر درمانهای جسمی نیز افزایش خواهد یافت. این نکته مهمی است که خیلی به آن توجه نمیشود.»
او تاکید میکند: «در بسیاری از بیماریهای صعبالعلاج نیز تجربه نشان داده است که حضور روانشناسان و روانپزشکان میتواند حتی در فرآیند درمان جسمی بیمار هم موثر باشد. اینها یافتههای علمی و اثبات شده است. در بیماری کرونا هم دقیقا چنین شرایطی وجود دارد. یک بیمار مایوس، افسرده و مضطرب که به کرونا مبتلا شده است، قربانی راحتتری خواهد بود تا بیماری که روحیه جنگندگیاش را حفظ کرده و امید به زندگی را در خود تقویت میکند.»
صمدیاری با اشاره به وضعیت نامطلوب کادر درمان از نظر سلامت جسمی و روانی، خاطرنشان میکند: «چندین ماه تلاش طاقتفرسا در مراکز درمان کرونا، قطعا موجب آسیب روانی به کادر درمان شده است. کادر درمان هر روز با بیمارانی روبرو هستند که به دلیل کرونا فوت میشوند. دیدن این میزان بالا از مرگومیر به سلامت روانی کادر درمان آسیب میزند. از سوی دیگر، کادر درمان به دلیل فشار کاری بالا، دچار یک خستگی مفرط جسمی و روانی هم شده است. ترکیب این فشار جسمی و روانی با یکدیگر، توان کادر درمان را تضعیف کرده است. کادر درمان به نسبت سایر شهروندان، روزهای سختتری را میگذرانند و به همین دلایل، حمایت روانی از آنها بسیار واجب است.»
او تصریح میکند: «در اغلب کشورهای موفق در حوزه درمان کرونا، تلاش کردهاند که از توان روانشناسان و روانپزشکان برای مهار تبعات کرونا بهره ببرند، ولی ما هنوز از این تجارب موفق، درس نگرفتهایم. باید پروتکل درمانی مشخصی برای حمایت روانی از کادر درمان و بیماران مبتلا به کرونا وجود داشته باشد و این پروتکل هم به مراکز درمانی ابلاغ شود. نباید به حضور رواندرمانگران در مراکز درمان کرونا به عنوان یک امر فانتزی و غیرضروری نگاه شود، بلکه باید این اقدام را نوعی فرآیند پیشگیرانه و ضروری برای کاهش تبعات کرونا در نظر گرفت.»روزنامه سپید