کد خبر: ۲۹۰۱۷۴
تاریخ انتشار: ۰۹:۱۲ - ۰۱ مهر ۱۴۰۰ - 2021September 23
براساس گزارش‌ها نیمی از این سالمندان دارای حقوق بازنشستگی و خانه هستند، اما نقش فرزندان بر تغییر زندگی آنها بسیار موثر تلقی شده است

شفاآنلاین>سلامت> طی ۲۰ ماهی که میزبان ویروسی به نام کرونا شده‌ایم؛ سبک زندگی بسیاری از ما تغییر کرده است. طی این دوران به دلیل خطر ابتلای سالمندان کمتر به آنها سر زدیم و درهای خانه سالمندان روی خانواده‌های آنها بسته شد.

به گزارش شفاآنلاین:این در حالی است که بسیاری از سالمندان بدون آنکه برای آخرین بار فرزندنشان را ببینند، به کرونا مبتلا و فوت شده‌اند. سالمندانی که با وجود دارایی، حقوق بازنشستگی و داشتن فرزند، راهی خانه سالمندان شده‌اند و طی یک مدت در سکوت و تنهایی جانشان را از دست داده‌اند. اما طی این ۲۰ ماه چه بر سالمندان گذشت؟!

موضوعی که بیش از همیشه موجب نگرانی روانشناسان شده، افسردگی و انزوای هر چه بیشتر آنها در این بحران است. چراکه سالمندان به دلیل ضعف جسمانی ناگزیرند مسائل بهداشتی را بیشتر رعایت کنند و قرنطینگی خود را ادامه دهند، ممکن است در این دوران دچار بیماری‌های روانشناختی مانند ترس، انزوا، احساس طردشدگی و… شوند. البته هیچگاه آمارهای دقیقی از ابتلا و فوت سالمندان در این مراکز منتشر نشده است. با این تفاسیر موضوعی که در این پاندمی ذهن همگان را درگیر کرده افزایش جمعیت سالمندانی است که راهی مراکز نگهداری سالمندان در نقاط مختلف ایران می‌شوند.

براساس گزارش‌ها نیمی از این سالمندان دارای حقوق بازنشستگی و خانه هستند، اما نقش فرزندان بر تغییر زندگی آنها بسیار موثر تلقی شده است. چراکه فرزندان به بهانه مشغله‌های زندگی، والدین خود را راهی این مراکز می‌کنند، این در حالی است که به گفته روانشناسان کوچ اجباری سالمندان به این مراکز آنها را دچار افسردگی و سرشکستگی می‌کند و بهترین راهکار کنار هم زندگی کردن یا پرستار در اختیار گرفتن است. اگر چه با هزینه‌های سرسام‌آور پرستار خصوصی هر خانواده‌ای توان پرداخت آن را ندارد و همین موضوع خود به معضلی جدی تبدیل شده است. خانواده‌های ایرانی بر سر این دو راهی‌گیر کرده‌اند که آیا سالمندان خود را در سرای سالمندان بگذارند یا نگذارند؟! این دو راهی بر اثر عوامل مختلفی همچون فشارهای روانی، احساسی و عاطفی و همچنین مسائل اقتصادی- اجتماعی، محدودیت جا و نگهداری و گاهی وقت‌ها وجود بیماری‌ها یا مشکلات خانوادگی به وجود می‌آید که در بسیاری از خانواده‌های خارجی این دوراهی‌ها دیده نمی‌شود. اما دیدگاه سالمندان در این باره متفاوت است.

۲۰ سال تنهایی
پروانه که دیروز ۷۶ ساله شده، با کمر خمیده ساعت‌ها در پارک می‌نشیند و به یک نقطه خیره می‌شود، او درباره زندگی تنهایی می‌گوید: ۲۰ سال پیش شوهرم به دلیل سکته قبلی فوت کرد و من در این خانه با حقوق بازنشستگی شوهرم تنها زندگی می‌کنم. پنج فرزند دارم که اوایل فوت شوهرم هر روز به من سر می‌زدند ولی کم‌کم رفت‌وآمد آنها به خانه من کم شد. آنها به بهانه‌های مختلف به دیدنم نمی‌آمدند و من هر روز در تنهایی به پارک نزدیک خانه‌ام می‌رفتم تا حداقل روحیه خود را حفظ کنم. با شیوع کرونا هم علاوه بر اینکه دو سالی هست فرزندانم را ندیده‌ام، ماه‌ها بود از ترس بیماری پایم را بیرون نگذاشته بودم. حالا که وضعیت بهتر شده باز به پارک برگشته‌ام.

این بانوی تنها می‌گوید: تا به امروز پایم به مراکز نگهداری سالمندان باز نشده ولی فکر می‌کنم از تنهایی بهتر است. اما آن هم سختی‌های خودش را دارد. قاعدتا انسان در خانه خودش راحت‌تر است. چون دل کندن از خانه‌ای که سال‌ها در آن زندگی کرده‌ام برای من خیلی سخت است. اما کاش فرزندانم به دیدن من می‌آمدند. سال‌هاست من را فراموش کرده‌اند.

رهسپار خانه سالمندان
یک خانم نویسنده بازنشسته درباره احساساتش در زمان انتقال به خانه سالمندان می‌گوید: دارم به خانه سالمندان می‌رم. مجبورم. وقتی زندگی به نقطه‌ای می‌رسه که دیگه قادر به حمایت از خودت نیستی، بچه‌هات به نگهداری از فرزندان خودشان مشغولند و نمی‌توانند ازت نگهداری کنند، این تنها راه باقی‌مانده است. خانه سالمندان شرایط خوبی داره، اتاقی ساده، همه نوع وسایل سرگرمی داره، غذا خوشمزه است، خدمات هم خوبه، فضا هم بسیار زیباست اما قیمتش ارزان نیست.

این بانوی تنها می‌‌گوید: حقوق بازنشستگی من به سختی می‌تونه این هزینه رو پوشش بده، البته اگه خونه خودم رو بفروشم به راحتی از پس هزینه‌اش برمیام، می‌تونم در بازنشستگی خرجش کنم تازه ارث خوبی هم برای پسرم می‌زارم، پسرم این را خوب می‌فهمه ولی میگه: «پول‌ها و اموالت باید به خودت لذت بده، ناراحت ما نباش.» حالا من باید برای رفتن به خونه سالمندان آماده بشم. به هم ریختن خانه به خیلی چیزها برمی‌گرده. جعبه‌ها، چمدان‌ها، کابینت و کشوها که پر از لوازم زندگیست، لباس‌ها و لوازم خواب برای تمام فصل‌ها. از جمع کردن خوشم میامد. کلکسیون تمبر، صدها نوع قوری دارم. کلکسیون‌های کوچک زیاد، مثل گردنبندهایی از سنگ کهربا و چوب گردو و از این قبیل. عاشق کتابم. کتابخانه‌ام پر از کتابه.

او ادامه می‌دهد: از هر نوع وسایل آشپزخونه چند ست دارم. دیگ و قابلمه و بشقاب و هر چه که میشه در یک آشپزخانه پر فکرش را کرد. ده‌ها آلبوم پر از عکس و… به خانه پر از لوازم نگاه میکنم و نگران می‌شم. خونه سالمندان تنها یک اتاق با یک کابینت، یک میز، یک تخت، یک کاناپه، یک یخچال، یک تلویزیون، یک گاز و ماشین لباسشویی داره. دیگه جایی برای اون همه وسایلی که یک عمر جمع‌اش کردم نداره. یک لحظه فکر می‌کنم مالی که جمع کرده‌ام دیگه متعلق به من نیست. در واقع این مال متعلق به دنیاست. ثروتی هم که در آینده می‌آید تعلق به کسی نداره. قصر چه کسی شهر ممنوعه است؟ امپراطور فکر می‌کرد قصر متعلق به خودشه ولی امروز متعلق به مردم و جامعه است. به اینها نگاه می‌کنید، با آنها بازی می‌کنید، از آنها استفاده می‌کنید ولی نمی‌تونید آنها را با خودتون به گور ببرید. می‌خوام همه اموالم رو ببخشم ولی نمی‌تونم. هضمش برام مشکله. از طرفی بچه‌ها و نوه‌هایی که دارم با این همه چیزی که با سختی جمع کرده‌ام چطور برخورد می‌کنند. این نویسنده در پایان می‌گوید: از بین یک کوه لباسی که جمع کرده بودم چند تکه برداشتم، چند تا وسیله آشپزخونه و چند تا از کتاب‌های مورد علاقه‌ام و چند تا قوری چای. کارت شناسایی و شهروندی و بیمه و سند خونه و البته کارت بانکی. تمام. بعد با همسایه‌ها خداحافظی می‌کنم. سه بار سرم را به طرف در خانه خم می‌کنم و آن را به دنیا می‌سپارم.

سالمندان را آزار ندهید
در همین رابطه مجید ابهری آسیب‌شناس اجتماعی گفت: سالمندان سرمایه اصلی هر جامعه هستند، به ویژه در خانواده‌ها می‌توانند علاوه بر نقش تکیه‌گاه عاطفی، منبع انتقال مهارت‌های زندگی و تجارب مرتبط با آن باشند.

متاسفانه امروزه به علت عوامل محیطی و بالا رفتن سطح خشونت و فاصله گرفتن از ارزش‌های معنوی و دینی طی سال گذشته با موضوع سالمندآزاری در برخی خانواده‌ها و نیز سپردن والدین به خانه‌های سالمندان روبه‌رو شده‌ایم؛ ضمن اینکه بی‌توجهی و بی‌احترامی به آنها و گاهی پرخاشگری و درشت‌گویی از مصادیق بارز سالمندآزاری است.

وی افزود: افراد سالمند اگر نیاز مالی نداشته باشند، توقع احترام، ‌توجه و محبت از سوی فرزندان دارند؛ چراکه عمر و جوانی خود را به پای آنها صرف کرده‌اند. متاسفانه برخی فرزندان مسائل شخصی، گرفتاری‌های شغلی و محیطی را دستاویز و بهانه قرار داده‌اند و از یک سرکشی و احوال‌پرسی ساده نیز طفره می‌روند.

این آسیب‌شناس اجتماعی اظهار کرد:‌ انسان هر چه گرفتار باشد می‌تواند در هفته نیم‌ساعت با والدین خود دیدار داشته باشد و به آنها سرکشی کند و در مورد نیازهای آنها بپرسد؛ به ویژه اگر فرزندان متاهل و دارای فرزندانی نیز باشند، والدین آنها عاشق نوه‌های خود هستند و حداقل باید آنها را از دیدار این ثمره‌های زندگی محروم نکنند.

ابهری گفت: احترام اولین خواسته سالمندان است؛ چراکه در این دوران بیماری‌های جسمی و روحی رشد و سرعت پیدا می‌کند و داروهای مربوط به بخشی از بیماری‌ها در دوره سالمندی گران است، در نتیجه برخی از والدین از اینکه از فرزندان خود کمک بخواهند خجالت می‌کشند.
وی تصریح کرد: فرزندان نباید خود را به بی‌خیالی بزنند و به آنها بی‌توجه باشند، بلکه باید به خواسته‌های عاطفی آنها توجه کرد؛ چراکه بی‌اعتنایی به خواسته‌های عاطفی بدترین شکنجه و مجازات است.

این آسیب‌شناس اجتماعی اظهار داشت: این موضوع یعنی اینکه سپردن سالمندان به خانه سالمندان و خدای ناکرده رها کردن سالمندان در خیابان و محله که موجب خشم خداوند می‌شود و گرفتاری‌هایی را برای فرزندان به بار می‌آورد.

ابهری گفت: متاسفانه سالمندآزاری در ایران آمار مشخصی ندارد، اما با توجه به سپردن سالمندان به خانه‌های سالمندان و افزایش قابل توجه این آمار این‌طور ارزیابی می‌شود که نرخ سالمندآزاری در ایران بالاست.وی ادامه داد: والدین‌کشی که بر اثر اعتیاد یا مسائل دیگر رخ می‌دهد نمایشی از بی‌عاطفگی و کاستی‌های تربیتی و معنوی است؛ البته خوشبختانه به خاطر باورهای دینی در کشورمان، رخداد چنین حوادثی نادر است.

این آسیب‌شناس اجتماعی در پاسخ به این پرسش که «چه راهکاری برای بروز سالمندآزاری ارائه می‌دهید؟»، عنوان کرد: دولت باید بسته‌های حمایتی ویژه سالمندان داشته باشد؛ چراکه فرد در دوره سالمندی بازنشسته شده و حقوقش کاهش چشمگیری پیدا می‌کند و در این دوران نیز رفت و آمد در خانه‌های آنها زیاد است، چراکه اگر فرزندان سالمندان نیز شغل کارمندی داشته باشند خود نیز دارای مشکلات هستند و امکانات کمک به والدین در آنها کم است. دولت باید بسته‌های حمایتی ویژه سالمندان داشته باشد؛ چراکه فرد در دوره سالمندی بازنشسته شده و حقوق‌اش کاهش چشمگیری پیدا می‌کند. موضوع شکاف نسلی است که می‌تواند با واسطه یا بی‌واسطه منجر به بروز پدیده سالمندآزاری به مفهوم عام آن شود؛ این در حالی است که حفظ و انتقال ارزش‌ها و هنجارها و میراث اجتماعی جامعه مدیون سالمندان و کهنسالان برخوردار از سلامت در ابعاد گوناگون آن است.روزنامه جهان صنعت
نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: