به گزارش شفا آنلاین،دکتر خلیل علیمحمدزاده با ذکر این مطلب که کمیسیون جمعیت و توسعه سازمان ملل 60 سالگی را به عنوان آستانه سالمندی تعریف کرده است، گفت: یکی از دلایلی که باعث شده مشکلات مربوط به کاهش نرخ باروری و افزایش سالمندی در جامعه به درستی درک نشود و حتی بیمورد به نظر برسد، مسائل مربوط به جوانان نسلی است که در دوره نرخ باروری بالا و سالهای کنترل جمعیت متولد شدهاند.
وی گفت: کشورهای توسعه یافته که اکنون سالمند شدهاند، اگرچه از سالها پیش جهت آمادگی به این مشکل پرداختند، اما پس از گذشت بیش از 5 دهه، هنوز با دشواریهای ناشی از آن دست و پنجه نرم میکنند.
علیمحمدزاده افزود: از چند دهه پیش در فرانسه و ژاپن، راههایی برای کسب آمادگی در مقابل کهنسالی جمعیت اتخاذ شد. در استرالیا و کانادا نیز همینطور، در حالی که در ایران که با سرعت و وسعت غیرمعمول در سه دهه آینده به سمت پیری میرود، هنوز علائم و نشانههایی که حاکی از آمادگیهای لازم در مواجهه با این پدیده باشد به خوبی دیده نمیشود.
این استاد دانشگاه گفت: پیش بینیها حاکی از آن است که پس از سال 1425 جمعیت سالخورده ایران، بیش از 20 میلیون و افزون بر سه برابر میزان کنونی خواهد بود. بر اساس نتایج یک تحقیق، در آن زمان نیاز کشور به تختهای بیمارستانی، مراکز فیزیوتراپی و آزمایشگاهها به ترتیب 3، 5 و 4 برابر خواهد شد.
وی با ذکر این نکته که در آن سالها، ایران نیازمند تربیت چند درصد متخصص طب سالمندی و هزاران میلیارد برای درمان فقط بیماری دیابت سالمندان خواهد بود، گفت: هزینههای مربوط به سالمندی چنان بالاست که جامعه ژاپن که اکنون در آستانه فوق سالمندی است، در سال 1990 طرح طلا را برای افزایش چند برابری خدمات پزشکی برای سالمندی تصویب کرد و تا سال 2000 به مرحله اجرا درآورد. اما خیلی زود متوجه شد که این طرح به تنهایی کفایت نمیکند، بنابراین در سال 2000 طرح طلای 21 را در اصلاح و تکمیل طرح قبلی به مرحله اجرا گذاشت.
علیمحمدزاده با اشاره به این مسئله که متولدین سالهای 55 تا 70 تا سال 1420 به سن سالمندی رسیده و جامعه را با انفجار سالخوردگان روبرو میکنند، افزود: به این معنی که سرعت رشد تعداد سالمندان از رشد کل جمعیت بیشتر خواهد شد. سرعت سالخوردگی جمعیت ایران هم غافلگیر کننده خواهد بود.
وی اظهار داشت: کشورهای جوان از نظر دفتر جمعیت سازمان ملل، کشورهایی هستند که درصد سالمندی آنها زیر 6 درصد و کشورهای سالمند، کشورهایی هستند که نسبت سالمندان آن بیش از 7 درصد باشد. یکی از مشکلات سالمندی، کاهش ابتکار و خلاقیت و عدم پذیرش نوآوری و اصلاحات لازم در جامعه است.
علیمحمدزاده با ذکر این مطلب که در جامعه سالمند، نرخ زاد و ولد چنان کاهش مییابد که مرگ و میرهای جامعه قادر به جبران آن نیست، گفت: این موضوع خود، هم مشکل سالخوردگی را تشدید میکند و هم تجدید نسل را دچار تضعیف میکند.
وی با اشاره به پدیده زنانگی سالمندی گفت: از آنجا که از یک طرف امید به زندگی زنان بیش از مردان است و از طرف دیگر مرگ و میر سالیانه مردان بیش از زنان است، بنابراین هم اکنون که بیش از نیمی از زنان بالای 65 سال کشور بدون همسر هستند، با افزایش تعداد سالمندان، این آمار باز هم بیشتر شده و زنان سالمند بیسرپرست نیز افزایش خواهند یافت.
علیمحمدزاده با اشاره به اینکه فشار ناشی از نگهداری زنانی که کاملا پیر و ناتوان نیستند اما به تنهایی هم قادر به زندگی نیستند، بر عهده سازمانهایی مانند بهزیستی یا دختران و عروسهایی است که اکثرا شاغل و صاحب فرزند هستند و حالا مجبورند از مادر و یا مادر شوهر هم نگهداری کنند، گفت: تمام این موارد به مشکلات اجتماعی در جامعه دامن میزند.
وی یکی دیگر از مشکلات سالمندی را ازدیاد بازنشستگان دانست و گفت: معمولا سهم تولید سالخوردگان صفر است. برخی بررسیها نشان میدهد که در سالهای پس از 1410، جمعیت فعال ایران یعنی گروه سنی 15 تا 64 سال تحت فشار زیادی خواهد بود که بخش بزرگی از این فشارها بخاطر هزینههایی ست که جامعه باید برای حفظ سلامتی سالمندان صرف کند.
این پزشک مشکل دیگر سالمندی در جامعه ایران را، کم رنگ شدن ارزشهای سنتی در خانوادهها و نیز افزایش پدیده شهرنشینی خواند و اظهار داشت: این مساله هم به نوعی تمایل کمتر جوانان برای نگهداری از سالمندان را دامن میزند. یکی از تبعات اصلی سالخوردگی جمعیت، افزایش بار تکفل و هزینههای پزشکی در جامعه است. هزینه بهداشتی و درمانی سالمندان در مقایسه با سایر گروههای سنی جمعیت، 10 تا 15 برابر بیشتر است.
وی گفت: سالخوردگی باعث فرسایش زیستی، پدیده ترکیب بیماریها و تغییر در الگوی بیماریهای معمول و انتقال اپیدمیولوژیک آنها میشود. بنابراین بیماریهای سالمندی مزمن و پرهزینه هستند و این در شرایطی است که معمولا خانوادهها حاضرند برای درمان کودکان خود هزینههای گزافی خرج کنند اما شاید این تمایل در مورد سالمندان کمتر باشد. بنابراین راهی نیست جز اینکه دولتها زمینههای لازم برای تجهیزات، امکانات، آموزشها و مهارتهای مورد نیاز سالمندان را فراهم کنند.
این استاد دانشگاه سالمندی جمعیت را پیامد توسعه خواند و گفت: کهنسالی جمعیت بیشتر در مناطق توسعه یافته دنیا به سرعت شکل میگیرد. این پدیده تحت تاثیر عوامل گوناگون از جمله کاهش نرخ باروری، پیشرفتهای بهداشتی و ارتقای آموزش و تحصیلات و در نتیجه افزایش امید به زندگی به وجود میآید. در صورتی که آثار و عوارض ناشی از سالمندی رصد نشود و به آن پرداخته نشود و مورد بررسی و کنترل قرار نگیرد، در آینده خود مانعی برای توسعه و پیشرفت خواهد بود.
وی افزود: بر اساس تعریف سازمان جهانی بهداشت، عبور از مرز 60 سالگی سالمندی تلقی میشود. اما اغلب در مطالعات جمعیتی ایران، جمعیت سالمند را جمعیت بالای 65 سال در نظر میگیرند. سالمندی جمعیت در یک جامعه یعنی کاهش نسبت افراد زیر 15 سال و افزایش نسبت افراد 60 سال و بالاتر که این پدیده ساختار سنی جمعیت را تغییر میدهد.
این استاد دانشگاه در تعریف کشور جوان گفت: اگر کشوری افراد زیر 15 سالش حداقل 40 درصد کل جمعیت را تشکیل دهند، کشوری با ساخت جوان است. اینها کشورهایی هستند با نرخ باروری بالا. در این کشورها نسبت افراد 60 سال و بالاتر حدود 4 درصد است.
وی همچنین درباره کشور با ساخت سالخورده گفت: کشوری که 12 تا 14 درصد جمعیتش را افراد 60 سال و بالاتر تشکیل میدهند، ساخت سالخورده دارد. در این جوامع باروری عموما در سطح پایینتر از 3 فرزند برای هر زن در کل دوره باروری است.
به گفته وی، پیش بینی میشود پس از سال 2015، رشد جمعیت سالمند نسبت به جمعیت کودکان یا نوجوانان بیشتر شود، در حالی که قبل از سال 1990 در جهان، جمعیت سالمند نسبت به جمعیت کمتر از 15 سال کوچکتر بود و طی دوره 1990 تا 2015، جمعیت زیر 15 سال ثابت و رشد جمعیت سالمندی سرعت خواهد گرفت.
وی گفت: سازمان ملل متحد کشورهای دارای جمعیت بزرگسال را کشورهایی تعریف میکند که نسبت سالمندی بین 4 و 6 دارد. این سازمان همچنین جمعیت سالمند بیش از 21 درصد را کشور فوق سالمند معرفی میکند و نسبت جمعیت سالمندی بین 7 و 14 درصد، در واقع ورود به فاز اول سالمندی است. براساس این تعاریف، ایران در فاز اول سالخوردگی قرار دارد. زیرا جمعیت بالای 60 سال ایران در سال 1390، 8.2 درصد کل جمعیت بوده است. کارشناسان جمعیتی میگویند، در صورتی که نرخ باروری کل ایران در حدود 1.8 فرزند تا سال 1405 ثابت باشد و نسبت جمعیت بالای 60 سال، مبنای سالخوردگی محسوب شود، ایران پس از یک دوره وارد مرحله سالمندی خواهد شد.
علیمحمدزاده ادامه داد: همانطور که گفته شد، از یک طرف سالمندی جمعیت یعنی مسائل و مشکلات در آینده. این مشکلات هم به خود سالمندی بازمیگردد و هم به دولتها که باید آمادگی لازم برای مدیریت پیامدهای متعدد اجتماعی و اقتصادی آن را داشته باشند.
وی تاکید کرد: سالمندی بیماری نیست، اما نیمی از بار بیماریها در جامعه به علت سالمندی است. بیماریهایی نظیر فشار خون بالا، اختلالات قلب و عروق، سکته، دیابت، سرطان، بیماریهای گوارشی، ریوی، بیاختیاری ادرار، کاهش قدرت بینایی و شنوایی، ضعفهای استخوانی، عضلانی و اختلالات روانی از شایعترین بیماریهای دوران سالمندی محسوب میشوند.
علیمحمدزاده اظهار داشت: در دوران سالخوردگی به دلایل مختلف از جمله از دست دادن نزدیکان به ویژه همسر، دوری از فرزندان و خلاءهای عاطفی، فرد در معرض بحرانهای روحی و روانی قرار میگیرد. حتی سالخوردگانی که از پول و پسانداز کافی برخوردارند، به تدریج احساس میکنند در حال از دست رفتن هویت مستقل، خودباوری و سلامت خود هستند.
وی بیان داشت: براین اساس از یک طرف دولتها باید نیازهای جامعه سالمندان را رفع کنند و برای این پدیده برنامهریزی و سیاستگذاری داشته باشند که نیازمند تامین منابع مالی است و از طرف دیگر از آنجا که سالمندی، هرم سنی جمعیت را تغییر داده و نیز حجم جمعیت در سن کار را کاهش میدهد، دولتها باید به این مساله از دریچه رشد اقتصادی در جامعه نیز توجه کنند. همچنین در گذشته معمولا اساس حمایت از سالمندان، مشارکت میان خانواده و جامعه بود، اما اکنون ارائه حمایتهای مورد نیاز سالمندان در همه جای دنیا ضعیف شده است. به عنوان مثال در کشورهای پیشرفته کنونی، مکانیزم حمایت از سالمندان، بیشتر از طریق مراقبتهای بهداشتی دولتی و سازمانهای بازنشستگی خصوصی صورت میگیرد.
علیمحمدزاده ادامه داد: کشوری که به سرعت در حال سالمند شدن است و از سوی دیگر رشد جمعیت پایینی دارد، این مساله بر رشد اقتصادی هم اثر منفی دارد و در واقع وظیفه تامین نیازهای روزافزون جمعیت سالمند نیز سنگینتر میشود. سالمندی، نیروی کار را کاهش میدهد. وقتی نیروی کار کاهش مییابد، اولین اثر آن کاهش تعداد پرداخت کنندگان مالیات در سطح کلان و پرداخت کنندگان حق بیمه در سطح خرد است. این مساله درآمد دولت و صندوقهای بیمه را کاهش میدهد.
وی گفت: سالمندی بار تکفل جامعه را افزایش میدهد. بار تکفل یعنی نسبت سالخوردگی به جمعیت در سن کار. این مسئله منجر به این خواهد شد که از یک سو تعداد افراد مستمری بگیر بازنشسته افزایش یابد و از سوی دیگر تعداد سالمندان نیازمند حمایت بالاتر رود. پیامدهای این دو مساله نیز اولا بحرانهای مالی برای صندوقهای بیمه و ناآرامیهای اجتماعی و سیاسی و ثانیا به دلیل افزایش بار مالی سازمانهای حمایتی و هزینههای مراقبتهای پزشکی، فشار بر بودجه عمومی کشور سنگینتر خواهد شد.
این استاد دانشگاه در عین حال افزود: 55 درصد سالمندان بالای 60 سال کشور به عینک نیاز دارند اما برخی از آنها به این وسیله دسترسی ندارند. این درحالیست که عینک برای سالمند یک وسیله اساسی است. نداشتن عینک موجب زمین خوردن سالمندان و مشکلات بعدی میشود. 42 درصد سالمندان نیازمند دندان مصنوعی و 75 درصدشان نیازمند ویلچر و واکر هستند ولی تعدادی به این وسایل دسترسی ندارند. بیدندانی باعث میشود، بسیاری از سالمندان میوه و سبزیجات را از برنامه غذایی خود حذف کنند و این موضوع باعث تشدید بیماریهای آنها خواهد شد.
وی گفت: یک دیدگاه سنتی در میان مردم کشور است و آن اینکه سالمند باید خانه بماند. در این سبک زندگی نیز باید تجدیدنظر شود، برای این منظور کوچهها و خیابانهای شهرمان باید بهسازی شده، در بوستانها امکانات لازم ایجاد و سالمندان باید به وسایل مورد نیاز تجهیز شوند. آنها باید بتوانند از ورزش، هوای پاک و تحرک و هم صحبتی با دوستان در فضاهای عمومی برخوردار باشند. باید مراقب باشیم، سالمندان احساس بیهودگی نکنند. آنها باید باورشان شود که همچنان مورد توجه هستند، از تجارب آنها باید استفاده شود، نزدیکان باید کارهایی را به آنها واگذار کنند و در غیر این صورت ممکن است به سمت افسردگی پیش روند. مخصوصا که اکثر سالمندان به هر حال روزانه داروهایی را مصرف میکنند که این امر هم میتواند افسردگی را تشدید کند.
این استاد دانشگاه در ارتباط با مسائل جمعیتی گفت: اول اینکه برای افزایش میزان نرخ باروری کل در کشور باید فرهنگ سازی شود. همچنین باید در پنجره جمعیتی تلاش شود، جوانهای امروز از آموزشها، مهارتها و شایستگیهای لازم برخوردار باشند و برای توسعه کشور مفید و مؤثر واقع شوند. برای سه دهه آینده که همین جمعیت به سن پیری خواهد رسید، برای تامین نیازهای حمایتی و بهداشتی- درمانی آنها از هم اکنون باید برنامهریزی کرد. باید به سمت تدوین سیاستهای جامع تامین اجتماعی حرکت شده و زمینههای آن را به خوبی فراهم آوریم تا از فشار مالی بر دولتهای آینده تا حدودی کاسته شود. همچنین باید راههای خوداتکایی، خود اشتغالی و خود مراقبتی و در مجموع سبک زندگی سالم برای سالخوردگان، در دستور کار قرار گیرد تا تواناییها و مهارتهای لازم آنها برای زندگی بهتر مورد استفاده قرار گیرد.
وی با بیان اینکه نگرانی و دغدغههای مقام معظم رهبری طی سالهای اخیر بیدلیل نیست، افزود: هنوز اجماع متخصصان در مساله جمعیت به انجام نرسیده است. برنامهریزی و مدیریت استراتژیک به دنبال آینده پژوهی داخلی و خارجی و ارزیابی و تحلیل محیطی است و معمولا چند دهه آینده را میبیند. باید در این عرصه عمق قضیه را بفهمیم و معضلات حال و آیندهمان را شناخته و به دنبال حل آنها باشیم.
علیمحمدزاده گفت: پیش بینیها حاکی از آن است که اگر نرخ باروری کشور به همین صورت پیش رود، ایران در کمتر از سه دهه به یکی از پیرترین کشورهای دنیا بدل خواهد شد؛ این یعنی توقف و کاهش رشد علمی، صنعتی و اقتصادی کشور. امروزه جوامعی که دچار این مشکل هستند از سیاست مهاجرپذیری استفاده میکنند. تازه اگر ما هم بتوانیم از مهاجران استفاده کنیم، باید هم سرمایههای ملی خود را بدهیم و هم هویت ملی و ساخت جمعیتیمان به شدت تحت تاثیر خواهد بود. نکته مهم دیگر این است که آیا ما هم خواهیم توانست از بین مهاجران نخبهگزینی کنیم؟
وی در تشریح یکی دیگر از عوامل کاهنده جمعیت گفت: یک مسئله دیگر در کشور ما، درصد بالای ناباروری است. این مشکل در 20 تا 25 درصد زوجین ایرانی شناسایی شده است. مطلب مهم آن است که عملا این تعداد تا انجام ساز و کارهای درمانی از دایره رشد جمعیت خارجند. آمارهای جهانی در این رابطه کمتر از 15 درصد است.
این استاد دانشگاه ادامه داد: اگر جوانان در سن مناسب ازدواج کنند و فرزندآوری را از همان سالهای اول دنبال کنند، در صورت وجود چنین عارضهای مشکل زودتر تشخیص و راههای درمان آن طی خواهد شد. چالش دیگرمان ازدواج نکردههای جوان هستند. از بالغ بر 22 میلیون جوان در سن ازدواج، هم اکنون بیش از 12 میلیون نفر ازدواج نکردهاند و این در حالیست که حدود20 درصد ازدواجها هم به طلاق منجر میشود.
وی گفت: وقتی از سالمندان حرف می زنیم، برخی که همواره به دنبال راههایی برای خلط مباحث هستند، موضوع جوانان و نیازهای آنها را پیش میکشند، این مساله در جای خود درست است و باید به آن پرداخته شود. اما تا بخواهد زمینههای این نوع تفکرات فراهم شود، همین جوانان امروز نیز به سنین پیری میرسند.
علیمحمدزاده یکی از فرهنگهایی که در جامعه باید رایج شود را احترام به سالمند و پذیرش سالمند از سوی اعضای خانواده و افراد جامعه ذکر کرد و گفت: آنها برای ساختن این جامعه دشواریهای زیادی را متحمل شدهاند و اگر مورد بیاعتنایی قرار بگیرند، موجی از بیانگیزگی جوانان و جامعه را فرا خواهد گرفت و زمینههای فرزندآوری و فرزندپروری آسیب خواهد دید.