افکار عمومی نه تنها به انتشار اخبار مرگ به مانند گذشته حساس نیست؛ بلکه حتی خود را به شنیدن اخباری مشابه آماده میبیند!
شفاآنلاین>سلامت> خبر خودکشی برخی از شهروندان دیگر آنچنان حساسیتی را که در جامعه و رسانهها انتظار میرود ایجاد نمیکند. همچنین در چند ماه اخیر، افراد مشهور زیادی در اثر ویروس کرونا، بیماریهای دیگر و حوادث، جان خود را از دست دادند، اما به نظر میرسد آستانه توجه و اعتنای اجتماعی و غافلگیری اجتماعی به انتشار این دسته از اخبار بسیار کاهش یافته است.
افکار عمومی نه تنها به انتشار اخبار مرگ به مانند گذشته حساس نیست؛ بلکه حتی خود را به شنیدن اخباری مشابه آماده میبیند! دلیل این مسئله در این نوشتار در شکلگیری پدیده اجتماعی جدیدی به نام «بی اعتنایی به مرگ» جستجو شده است.
لازمه درک مفهوم «بی اعتنایی به مرگ» توجه به بعد روزمرهگی پایان زندگی یا مرگ است. مرگ پدیدهای است که از عوامل زمانی، مکانی، فرهنگی، شخصیتی و سیاسی تاثیر میگیرد. هر کدام از این عوامل موجب میشود که انتشار خبر مرگ افراد، روال زندگی روزمره ما را از نظر روحی، آیینی و حتی جسمی برای لحظاتی کوتاه یا حتی طولانی تغییر دهد.
از مرگ جوانان بیش از افراد مسن شوکه میشویم. مرگ قهرمانان و شخصیتهای معروف بازتابی گسترده در جامعه پیدا میکند. آرمان و سیاست در این میان، به شتافتن برخی افراد به دیار باقی، معنایی دیگر میبخشد. شکوه آیینهای برگزار شده برای بزرگداشت درگذشت افراد از چنین عواملی تاثیر میگیرد.
اما کرونا، با هدف قرار دادن عوامل زمانی، مکانی، فرهنگی، شخصیتی، دینی و سیاسی «آستانه بیاعتنایی و بیتفاوتی اجتماعی را به پدیده مرگ» بسیار بالا برده است. دیگر مرگ به مانند گذشته ما را متحیر نمیکند. «غافلگیر کنندگی» خبر مرگ، بسیار کم شده است و اذهان عمومی با خبرهای مرگ آنچنان مسخ و مسحور شده است که فرصتی برای تحلیل و درک معنای واقعی مرگ افراد نیست.
ما دیگر به پدیده مرگ خو گرفتهایم و حتی برای آن توییت میکنیم!؟ وقتی دچار بیماری کرونا میشویم وحشت خود را از کرونا و توهمات ذهنی خود را از مرگ خویش به شوخی و جدی در فضای مجازی به اشتراک میگذاریم. این آمیختگی دوقطبیهایترس و جرات؛ مرگ و زندگی؛ شوخی و جدی؛ فضای مجازی و فضای واقعی، ویژگیهای جهان پست مدرنی را به تصویر میکشد که همه چیز در آن به «بازی» گرفته میشود.
اما در ایران، «پدیده بیاعتنایی به مرگ» تنها تحت تاثیر عوامل کرونایی نیست، بلکه عوامل دیگر اجتماعی نیز در این میان هستند که به تشدید آن کمک میکنند. این پدیده از منظر روانشناسی اجتماعی از شرایط بحرانی وضعیت اجتماعی و سیاسی کشور نیز تاثیر میگیرد. استیلای ناامیدی اجتماعی که نتیجه رکود اقتصادی، بیکاری، تورم، و برآورده نشدن مطالبات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی به ویژه در چندسال اخیر است اثرات اقتصادی و اجتماعی کرونا را تشدید کرده است.
در این وضعیت «بی اعتنایی به مرگ» ثمره تضعیف باور (عدهای خاص) به آیندهای امیدبخش است. فقر شدید و بیکاری وعدم توانایی افراد در تامین مایحتاج روزمره موجب میشود برخی شهروندان تلاش چندانی برای رعایت دستورالعملهای بهداشتی کرونایی انجام ندهند و به نوعی خودخواسته به استقبال ابتلا به بیماری کرونا بروند!؟
دلیل دیگر را باید به اثرات کرونا بر آیینهایی دانست که تفسیرگر معنای مرگ در افکار عمومی تلقی میشوند. آیینهایی که تسلی بخش عزاداران و تقسیمکننده اندوههایی هستند که در میان جمع مانع از تداوم افسردگی و تکرار تلقین غم و اندوه به افراد میشوند. اما عزاداران در شرایط کرونایی به اجبار در غمهای خویش تنها رها شده اند. این تنهایی اجباری اثرات «بی اعتنایی به مرگ» را تشدید کرده است.
چنین به نظر میرسد اثرات پدیده اجتماعی «بی اعتنایی به مرگ» حتی پس از کنترل بیماری کرونا تا مدتها در جامعه تداوم داشته باشد و بازگشت تعادل روانی به جامعه به تدریج و زمانبر باشد. در این میان برای کاهش اثرات اجتماعی و روانی این پدیده، سیاستگذاریهای اجتماعی و فرهنگی میتواند بر برنامههای «التیام عمومی» و «نشاط اجتماعی» متمرکز شود.علی میرزامحمدی/ روزنامه آفتاب یزد