به گزارش شفاآنلاین:از زمانی که محدودیتهای دوران کرونا و لزوم رعایت فاصلهگذاری اجتماعی، امکان برگزاری مراسم سوگواری بعد از مرگ عزیزان را از بازماندگان گرفت، سوگهای معمول زندگی تبدیل به سوگهای پیچیده شد و داغدیدگان در دالانهای این غم گرفتار شدند.
در میان اندوهی که مردم برای ازدست دادنها ازسرمیگذرانند، اندوه مرگ عزیزان سنگینترین است.
طبق مطالعات « الیزابت کوبلر راس » روانپزشک آمریکایی-سوئیسی و از پیشگامان و صاحبنظران برجسته مراقبتهای تسکینی، پنج مرحله سوگواری عبارتاند از؛ شوک و ناباوری، عصبانیت و پرسش، چانهنی، آشفتگی و غم، پذیرش واقعیت و بازسازی زندگی.
در همه فرهنگها، آداب و رسوم و ظرفیتهایی برای مراحل سوگ تا بازسازی زندگی وجود دارد. از زمان شیوع ویروس کرونا، انگ اجتماعی، شرایط و محدودیتهای کرونایی با اختلال در فرآیند سوگ به نوعی بحران سوگ را در جامعه رقم زده است.
این وضعیت در جامعه ما و به ویژه در بین بسیاری از اقوام ایرانی که مراسم سوگ، تخلیه هیجانی و تسلی آنها با مراسم جمعی همراه است، وضعیت بغرنجتری را رقم میزند.
این وضعیت در حالی است که خانوادههای داغدار با محدودیت در برگزاری مراسم سوگ در روزهای پایانی سال (مانند پنجشنبه یا جمعه آخر سال) و بازدید از اهل قبور مواجه بودهاند.
علیاحمد رفیعیراد کارشناس مسائل اجتماعی در کانال شخصی خود در این باره نوشته است: «در وضعیت ویژهای که خانوادههای داغدار نتوانستهاند مراسم سوگ را مطابق رسوم، ارزشها و هنجارهای جاافتاده برپا کنند، به صورت طبیعی دشواری التیام افراد و خانوادههای داغدیده و سرگشتگی روحی و جسمانی آنها را در مقیاسی وسیع به دنبال دارد که میتوان پیامدهای ناخوشایند بیشتری برای آن در ماهها و سالهای پیش رو متصور بود.»
دو فاکتور مهم در سوگ و سوگواری
پیش از این نیز محمد امین ستاری روانپزشک و عضو هیات علمی دانشگاه در مورد سوگواری گفته: «سوگ از دو جهت میتواند آسیبزا باشد؛ اول مدت سوگ و دوم شدت سوگ.
یکی از فاکتورهای مهم سوگ، مدت است در سوگ در دو هفته اول بعد از فقدان، عمده سوگواری اتفاق میافتد و شدت مییابد اما بعد از دو هفته معمولأ سیر ثابتی را تا ماه اول سپری میکند و بعد از یک ماه، علائم رو به تخفیف میرود. اگر شرایط سوگ بعد از یک تا دو ماه همچنان با آن شدت ادامه یابد و تخفیف پیدا نکند فرد سوگوار حتما باید به روانپزشک مراجعه کند و از نظر یک سوگ حل نشده و تشخیص یک بیماری اختلال افسردگی اساسی توسط روانپزشک مورد بررسی قرار گیرد نه روانشناس.
ستاری توضیح داده: «فاکتور مهم دیگر سوگ، شدت آن است. اگر سوگواری شدت خاصی پیدا کرده باشد و در فرد یک سری علائم خاص و افکاری مبنی بر آسیب به خود و بویژه افکار خودکشی داشته باشد در هر مدت زمانی از سوگ حتی اگر دو یا سه روز از سوگ گذشته باشد باز هم این یک سوگ غیرطبیعی است و حتما باید به روانپزشک مراجعه شود.»
کرونا، سوگ را پیچیده کرده است
رحیمه سعیدی کارشناس ارشد روانشناسی بالینی و مشاور خانواده در این باره گفت: سوگ، به یک غم و اندوه طولانی مدت بعد از فقدان عزیزان گفته میشود. در متون روانشناسی و درمانی هم یک مبحث وجود دارد با عنوان «درمان افراد داغدار»؛ که هم درمان انفرادی و هم گروهدرمانی را شامل میشود.
بعضی سوگها، خودبهخود و بعد از گذشت مدتی، درمان و رفع میشود. اما در بعضی سوگها، فرد داغدیده نیاز به مراقبت بیشتری دارد. میبینید چندین سال از فوت عزیزش میگذرد اما بهدلیل وابستگیهای عاطفی عمیقی که با متوفی داشته، هنوز نتوانسته آن داغ را بپذیرد و با آن کنار بیاید. انگار از وقتی عزیزش را در درون خاک گذاشتند، بخشی از وجود او هم در خاک مانده است. به این سوگ، «سوگ پیچیده» گفته میشود.
سعیدی ادامه داد: ما در این برهه از زمان، شاهد به سوگ نشستن بسیاری از اطرافیانمان هستیم و همین طور از دست دادن دوستان، همکاران، اعضای خانواده و ای بسا عزیزترین افراد زندگی خودمان. گرچه هیچ کس از ابتلا ایمن نیست اما لااقل شخص نمیتواند سوگوار خود نیز باشد.
این شکل از مرگ عزیزان و لطمههای روحی آن برای بازماندگان، یک نوع سوگ خیلی خاص را ایجاد کرده که هنوز نمیتوان اسمی روی آن گذاشت. فقط میتوانیم بگوییم کرونا، سوگها را پیچیده کرده است.
کرونا و دامنزدن به سوگهای عمیق
این روانشناس افزود: سوگ پیچیده، میتواند آثار جدی و مخربی بر زندگی شخصی، اجتماعی و فعالیتهای شغلی فرد بگذارد. انگار دیگر نمیتواند آن فرد سابق شود. خطاهایش در فعالیتهای شغلیاش زیاد میشود، حواسش سر جایش نیست، حتی گاهی تمایل به خودکشی پیدا میکند. این سوگ پیچیده حتی میتواند بعد معنوی زندگی فرد را هم تحتالشعاع قرار دهد.
وی معتقد است: از دست دادن یک شخص، از دست دادن شغل و از دست دادن موقعیت اجتماعی و یا از دست دادن یک رابطه، همه میتواند واکنشهای سوگ را در افراد آشکار کند. اصولا همه آدمها در سراسر دنیا واکنشهای مشابهای را در هنگام از دست دادنها نشان میدهند. آنجا که فقدان فردی محبوب از نظر روانشناختی به اندازه جراحت یا سوختگی شدید از لحاظ فیزیولوژیک، میتواند دردناک باشد.
چه باید کرد
این روانشناس بالینی افزود: بخش مهمی از سلامت روان ما آدمها، توانایی مدارا با حال بد است و هر چقدر در برابر ناکامیها و سوگ ضعیفتر باشیم به همان میزان از سلامت روان فاصله میگیریم و به اختلالات روانشناختی مثل افسردگی نزدیکتر میشویم.
پرسشی که در اینجا مطرح میشود اینکه، از کجا بفهمیم زنگ خطر به صدا در آمده است؟ در پاسخ باید بگویم، بیشتر روانشناسان روی این نکته اتفاق نظر دارند که اگر بعد گذشت ۴۰ روز از سوگ، شما همچنان در مرحله غم به سر میبرید و توان بازگشت به زندگی عادی خود را ندارید اینجاست که به کمک روانشناختی نیاز دارید.
سعیدی توصیه کرد: ضمن اینکه هم زمانی سوگ انباشته ناشی از مرگ عزیزان با سایر مشکلات، دشواری وضعیت را بیشتر و به نوعی جامعه را تروماتیک(ضربه روانی شدید) و نیازمند درمان کرده است. از این رو برای برون رفت از مشکلات مرتبط یا تعدیل آنها، سیاستگذار سلامت روانی- اجتماعی جامعه میتواند با مشارکت متخصصان مرتبط مانند انسانشناس، مددکار اجتماعی، روانپزشک، جامعهشناس، روانشناس و... به تدوین و کاربست بسته تخلیه سوگ مبادرت کند. همانطور که دولت برای بازسازی وضعیت اقتصادی مردم بسته معیشتی میدهد، باید فکری هم به حال مساله سوگ کند.ایرناپلاس