کد خبر: ۲۷۸۲۲۶
تاریخ انتشار: ۰۸:۵۸ - ۲۴ فروردين ۱۴۰۰ - 2021April 13
خدا ما را غرق نور کند. با این همه درد و رنج که به بند بند وجودمان سنجاق شده، انگار مرگ هم نوعی جشن و بزم و سور است

شفاآنلاین>سلامت> خدا ما را غرق نور کند. با این همه درد و رنج که به بند بند وجودمان سنجاق شده، انگار مرگ هم نوعی جشن و بزم و سور است. چیزی در مایه‌های عروسی. دیروز ۲۷۴ نفر تابوت دیگر به انبوه تابوت‌های دالان خاموش کرونا اضافه شد و کمتر کسی با شنیدن آخرین خبرها انگشت حیرت به دهان گزید. وقتی مرگ به اتفاقی روتین بدل شده و هر روز و هر دقیقه ناقوس نیستی به صدا درمی آید دیگر کسی از روبه قبله دراز شدن جماعت مستاصل و مسافران صبور و بی‌صبر تعجب نخواهد کرد.

این وسط اما آقای وزیر همچنان نفرین می‌کنند و قسم می‌دهند و قربان صدقه مردم می‌روند تا زبانمان لال رنگ قرمز در هفته آتی سیاه نشود. استاد خودشان خوب می‌دانند که مردم به این سوگندها وقعی نمی‌نهند و مسئولان هم که فقط بلدند حرف‌های خوب خوب بزنند، وگرنه در میدان عمل رویداد ویژه‌ای شکل نخواهد گرفت و بی‌واکسن و بی‌تخت و بی‌ونتیلاتور آبی گرم نخواهد شد و از مشکی هم رد می‌شویم. آن وقت فوجِ مردگان جامه‌های عزا را بر تن مردمی خواهند کرد که با شادی غریبه‌اند و به مویه کردن و شیون و غمگساری عادت دارند.

کاش در چنین وضعیت قمر در عقربی که قرار نیست اتفاق ویژه‌ای بیفتد آقای وزیر و همکارانشان کمی سکوت کنند و ملت را به حال خودشان وابگذارند و مجوز دهند ته‌دل خلق ا... بیش از این خالی نشود. همیشه پیش از آنکه اتفاقی بیفتد باید برای روزنامه‌ها پیام تسلیتی فرستاد، اما اینبار فرق دارد. آخر در اندوه جماعتی که با استیصال دست و پنجه نرم می‌کنند و مرگ خود و عزیزانشان را به انتظار نشسته‌اند شادی همانند پرنده‌ای است که به آن دل بسته اند. پرنده‌ای که می‌پرد تا ریختن برگ‌ها را در بهار نظاره‌گر نباشد.

پس بگذارید به درد خودمان بمیریم آقایان. در راه نه چندان طولانی به سمت مرگ ما به بخت بدمان می‌اندیشیم و به درهایی که در اوج مصائب به رویمان بسته شد.
طفلی به نام شادی
دیری است گم شده است
با چشم‌های روشن براق
با گیسویی بلند به بالای آرزو
هرکس از او نشانی دارد
ما را کند خبر
این هم نشان ما:
یک سو خلیج فارس
سوی دگر خزر.../ امید مافی/ روزنامه آفتاب یزد
نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: