سازمانهای عمومی مانند ادارات و شرکتها نیمهتعطیل میشوند. همه مردم در شرایطی قرار میگیرند که اولا پیش از این تجربه نکرده بودند و کاملا تازگی دارد، ثانیا هر روز یا هر ساعت ممکن است شرایط دگرگون شود
شفاآنلاین>سلامت> 1- شیوع کرونا در جهان، از جمله در ایران، موجب شکلگیری وضعیتی استثنائی شد. در وضعیت استثنائی نظم جاری امور حداقل در برخی حوزهها به حالت تعلیق درمیآید. کسبوکارها مختل میشوند. رفتوآمدهای معمول و مرسوم متوقف شده یا بهشدت کاهش پیدا میکنند. سازمانهای عمومی مانند ادارات و شرکتها نیمهتعطیل میشوند. همه مردم در شرایطی قرار میگیرند که اولا پیش از این تجربه نکرده بودند و کاملا تازگی دارد، ثانیا هر روز یا هر ساعت ممکن است شرایط دگرگون شود و ثالثا باید رفتارها و عادتهای معمول خود را بهطور جدی تغییر دهند؛ استفاده مدام از ماسک و الکل، متوقفشدن رفتوآمدهای فامیلی و دوستانه، تفریحات در فضاهای عمومی مانند پارکها و رستورانها، خودداری از سفر و بسیار چیزهای دیگر. این تجربه بسیار ناآشنا، غیرعادی و از نظر روانی خستهکننده است. بیم بیماری و مرگ این وضعیت را وخیمتر میکند.
2- در یک چنین وضعیت استثنائی، «
اطلاعات» و «گردش اطلاعات» اهمیتی بسیار بیش از شرایط عادی مییابد. در این شرایط، گردش اطلاعات باید چهار هدف را دنبال کند؛ اول انتشار اخبار و وقایع، دوم آگاهسازی مردم و سازمانها از شیوههای مقابله و الزامات بهداشتی و پیشگیری، سوم کمک به مقابله با خستگی روانی مردم در دوران محدودیتهای کرونایی و چهارم عادیسازی این شرایط غیرعادی. شیوهها و قالبهای حرفهای فراوان و متعددی برای این مقاصد وجود دارد. این مسئولیت عمدتا بر عهده دو نهاد قرار میگیرد؛ نخست ستاد مقابله با کرونا که به شکل متمرکز مجموعه اقدامات پیشگیری و درمان را مدیریت میکند. ستاد باید چیزی به نام سیاست رسانهای داشته باشد که در آن چهار هدف رسانهای تعریف و سازماندهی شود؛ تمرکز اطلاعرسانی، پیشگیری از انتشار اخبار متعارض، کیفیت اطلاعرسانی و هدایتگری حرفهای و صادقانه اخبار، اطلاعات و... از اموری هستند که در سیاست رسانهای باید طراحی شوند. نهاد دوم، رسانه است که شامل رادیو، تلویزیون، مطبوعات و خبرگزاریهاست. به سیاق سالهای اخیر، اگرچه ابزارکهایی مانند تلگرام، توییتر و اینستاگرام رسانه نیستند، ولی لاجرم بخشی مهم در گردش اطلاعات از طریق آنها جریان مییابد.
3- تجربه عملکردی رسانهها در دوران کرونا را نمیتوان از وضعیت کلی آنها در جامعه امروز ایران جدا کرد. فضای رسانهای ایران، مرجعیت رسانهای خود را به دلایل مختلف از دست داده است. تیراژ ناامیدکننده و ناچیز مطبوعات، بیانگر کاهش حوزه نفوذ آنها در میان مردم است. سیاست و روشهای متداول در صداوسیما نیز میزان مخاطبان آن را بهشدت کاهش داده و از اعتبار آن کاسته است. از طرفی صداوسیما در انتقال اخبار و گزارشها چندان حرفهای، جذاب، با سرعت و بیطرفانه عمل نمیکند. حتی در اخبار و گزارشهای مربوط به کرونا، صداوسیما مانند دستگاه تبلیغاتی یک جریان سیاسی خاص عمل کرد. رفتارهای نمایشی و بیمحتوای مسئولانی از ستاد مقابله با کرونا یا برخی دستگاهها در مواردی مانند ساخت واکسن، با پخشی بهمراتب ناشیانهتر، یکی از نمونههای عملکرد غیرحرفهای رسانهای است. روزنامهها نیز نتوانستند چندان کمک شایان اعتنایی داشته باشند؛ خصوصا اینکه سرعت انتشار روزنامهها پایین است؛ هر 24 ساعت یک شماره منتشر میشود و بالطبع بیش از این نمیتوان انتظاری از آنها داشت.
4- اگرچه میتوان پذیرفت که تجربه پاندمی کرونا در تمام کشورهای جهان، حتی کشورهای توسعهیافته، دولتها را با شرایط سخت، ناآشنا و پیچیدهای مواجه کرده است و رسانهها نیز در این زمینه تجربهای تازه را پشت سر میگذارند، ولی بیماری مزمن رسانهای ایران، کارآمدی آنها را بیشتر تحت تأثیر قرار داده است. رسانههای رسمی در اینجا نیز مسابقه را به محیط وب و ابزارکها باختهاند. در چهار هدفی که برشمردیم، تقریبا فقط هدف اول، یعنی انتشار اخبار، تا اندازهای مورد توجه قرار گرفت و در سه هدف دیگر، ناکارآمدی بهشدت مشهود بوده است.
در این شکست، ستاد مقابله با کرونا و رسانه شریکاند. اخبار متناقض از خصوصیات بیماری، مبتلایان، فوتیها، راههای مقابله، ساخت یا خرید واکسن و... در فضای خبری-تحلیلی کرونا پر است. رسانهها، بهویژه تلویزیون، به امر سرگرمی مردم در شرایط سخت و خستهکننده خانهنشینی کاملا بیتوجه ماند. تلویزیون، مثل همیشه، بدون توجه به سلیقه مخاطب عام، توانایی آن را نداشته است که مردم را مقابل خود بنشاند و حداقل بخشی از شرایط کسلکننده انزوای ناخواسته را بهبود ببخشد.
آثار روانی بیم و هراسهای کرونا و کسالت ناشی از محدودیتها ناگزیر، چه از سوی ستاد و چه از سوی صداوسیما بدون پاسخ ماندند. در این میان، به سیاق سالهای اخیر، نبض اصلی گردش اطلاعات در ابزارکهایی مانند تلگرام، توییتر و اینستاگرام زده است. این فضا البته فضایی است که ممکن است در آن مسئولیت اخلاقی یا حقوقی بهسادگی نادیده گرفته شود و تکثر صدا آنقدر زیاد است که به همهمه تبدیل میشود؛ در نتیجه قادر به ایجاد همگونی و نزدیکی در افکار عمومی نیست.
این وضعیت و ضعف مفرط فضای رسانهای رسمی، در کنار فقدان سیاست رسانهای کشور، بیاعتمادی عمومی نسبت به سیاستهای مقابله با کرونا را افزایش داده و پذیرش عمومی از سیاستها و برنامهها را کاهش میدهد. نتیجه چنین وضعیتی، افزایش ناکارآمدی برنامههای مقابله با کرونا خواهد بود. وقتی یک نظام رسانهای در شرایط عادی ناکارآمد و ضعیف است، روشن است در شرایط استثنائی نیز نمیتوان انتظار کارآمدی از آن داشت.کامبیز نوروزی/ روزنامه شرق