با اطمینان میتوان گفت بحران کرونا آن تأثیر عمیقی که برخی انتظار دارند بر روابط پزشک و بیمار در کشور بگذارد و آن را بهبود دهد، برجای نگذاشته و درواقع نباید هم بگذارد
شفاآنلاین>سلامت> میپرسند آیا بیماری کووید ۱۹ رابطه پزشک و بیمار را در کشور ما که به نظر میرسد دچار اشکالاتی است، بهبود میبخشد یا خیر؟
قبل از پاسخ به این سؤال، باید بر آن «به نظر میرسد» درنگ کنیم. آیا بهواقع مشکلاتی وجود دارد؟ باآنهمه اعمال جراحی اورژانسی و غیر اورژانسی که روزانه انجام میشوند، و بااینهمه مطبهای شلوغ و رزرو وقتهای دور و...، آیا میان پزشک و بیمار از نظر ارتباطی مشکلی وجود دارد؟
گذشته از این، با وجود مشکلات و گرفتاریهای کوچک و بزرگ در کشور، هیچ مجموعهای چون پزشکان مورد وثوق و ارجاع مردم نیستند، بااینحال نمیتوان از این نکته چنین برداشت کرد که گویا مشکلی وجود ندارد.
با اطمینان میتوان گفت بحران کرونا آن تأثیر عمیقی که برخی انتظار دارند بر روابط پزشک و بیمار در کشور بگذارد و آن را بهبود دهد، برجای نگذاشته و درواقع نباید هم بگذارد؛ چراکه این رابطه به دلیل مسائلی نظیر سودجویی پزشکان -که برخی از مردم ادعا میکنند -یا حسادتهایی که -برخی از پزشکان ادعا میکنند -از جانب دیگر گروهها به پزشکان میشود، رو به تخریب نگذاشته است. اگر چه شاهدیم این دو دلیل در بسیاری از تحلیلهای ظاهرا عالمانه نقطه عزیمت هستند .
رابطه پزشک و بیمار در کشور ما به عواملی عینی و فارغ از اراده پزشکان مرتبط است و تخریب این رابطه-کاری که بسیاری رسانه ها دانسته و نا دانسته به آن مشغولند -در یک دور باطل علاوه بر اینکه به مردم و بیماران صدمه میزند، بیش از آن، توان و نیروی پزشکان را میفرساید. بارها کارشناسان و صاحبنظران و دلسوزان کشور در این باره هشدار دادهاند، اما همچنان در همان کژراهه به مسیر ادامه میدهیم. بهتر است یکبار دیگر به بهانه شیوع بیماری کووید ۱۹ که یک سال از مبارزه بیامان پزشکان و کادر درمان با آن میگذرد، بهاختصار به این عوامل نگاهی بیندازیم تا شاید مسیر بازگشت به راه درست روشنتر شود.
تعریف و جایگاه ناروشن علم در جامعه ما که خود دارای زمینههای عمیق فرهنگی و اجتماعی است، باعث شکلگیری ارزیابیهای ناصحیح از تواناییهای دانش پزشکی شده است؛ دانش عملیای که در وجوه غیر فناورانه آن نیز یکی از مهمترین نمادهای دانش مدرن است. قدرت نظریات شبهعلمی که ریشه آنها در زمینههای فرهنگی است، آنقدر توان داشتهاند که موجب رسمیت یافتن رویکردهای شبهعلمی در کار پزشکی شدهاند. چنین رسمیتیافتگی نهتنها از طریق رواج روشهای غیرعلمی، بلکه بسیار فراتر از آن، در تحقیر کردن جایگاه علم در کار پزشکی و تقلیل آن به فناوری نیز بهخوبی مشهود است. سرمایهای که به دلیل تحقیر فوق، پیشازاین هم کفایت نمیکرد، تنها متوجه امکانات فناورانه پزشکی شد و در نتیجه، کار تعقل در پزشکی نهتنها از جنبه تصمیمگیری، زمان مصاحبه و معاینه و فرصت ارتباط انسانی، بلکه حتی از نظر مکان فیزیکی نیز در تنگنا قرار گرفت. در نتیجه طبیبانی پا به این عرصه گذاشتند که تجربهای جز این وضعیت را نداشتند و وضعیت دیگری هم برای خود متصور نبودند. تجربه غیر از آن فقط به قیمت مهاجرتی بیبرگشت برایشان فراهم شد. مسئولانی در آموزش پزشکی روی کار آمدند که توانایی بحث و اداره امور آموزشی را داشتند، اما وجوه استثنایی و اشکالات ذاتی
سیستم پزشکی جایی در بحث و تدابیرشان نداشته است. در این میان فرا رفتن از گفتمان مسلط، قهرمانیای هرچه دشوارتر و نادرتر شد چرا که در ثریا همه زاویه انحراف دیوار را فراموش کردند.
درحقیقت از این نکته غافل هستیم که به مرحله عمل درآوردن پیشرفتهای نوین پزشکی مستلزم بستر، مفاهیم، و اخلاقیات خاصی است که بدون آنها این دانش نوین چون ابزاری دهشتناک- اگرچه همچنان درمانهایی شگفتآور تولید میکند- خوف و هراس میزاید و آبشخور نارضایتی و گرایش به رویکردهای شبهعلمی میشود. بهبود رابطه پزشک و بیمار بیش از هر چیز به ترمیم چنین زیرساختهایی وابسته است.
ملاحظه صداقت و پاکبازی جامعه جوان پزشکی اگر منجر به رؤیت این اشکالات و تلاش در اصلاح بنیادین آنها شود، بدون تردید به اصلاح سیستم درمان کشور و بهتبع آن بهبود رابطه پزشک و بیمار خواهد انجامید؛ وگرنه تنها سرودهایی خوشآهنگ اما بینتیجه را خواهیم شنید.دکتر بابک زمانی/ نورولوژیست