کارشناسی که در حوزه ی اقتصادی تبحر دارد میگفت: «اگر فضای کشور انتخاباتی شود اول از همه مشکلات مردم فراموش میشود
شفاآنلاین>سلامت>شهر سکوت میکند، مردم با بُهت به هم نگاه میکنند، یک لحظه انگار ذهنها یخ میبندد از هجوم یک باره ی خبرهای بد ـ زشت ـ عجیب! منقل و سیلی و آپارتمانهای دبی در کفه ی ترازوی هیچ رهگذری نمیتواند آرامش را به ارمغان بیاورد، حالا آسمان نیز چهره در چادر شب میکشد که گویی خواب را بر خجالت و شرم ترجیح میدهد. در برشی کوتاه از زمان، ذهن جامعه، چندین و چندبار دچار میشود؛ از آن ماجراهای اندکی کهنه نیز عبور کنیم؛ ماجرای سیلی و جواد هاشمی و هتک حرمت رئیس قوه ی مجریه که تازگی دارد؟! اینها را وقتی در هم درآمیزیم و بخواهیم از آن نتیجهای به دست آوریم ممکن است دچار ضعف قوای جسمانی ـ احساسی شویم چون انسان است و گاهی زیر کوچکترین فشارها میشکند.
کارشناسی که در حوزه ی اقتصادی تبحر دارد میگفت: «اگر فضای کشور انتخاباتی شود اول از همه مشکلات مردم فراموش میشود، معیشت میشود مسئله ی دستِ چندم، بیکاری مبدل به یک شوخی میشود، تورم بخشی از زندگی مردم و گرانی میشود معادل افسانه.» درست میگوید، اصلاً وقتی با آن آقای نماینده که همچنان در مظان اتهام «سیلی زدن» به مامور کنترل خط ویژه است ـ چون همچنان منکر «سیلی زدن» است گفتگو میکردم نیز به وضوح دریافتم میخواهد همین هتک حرمت را نیز انتخاباتی جلوه دهد، سیاسی زدهاش کند و ربط بدهد به دعوای دولت و مجلس و بدخواهان را در آن دخیل بداند و...:« این هیاهو به کسانی که از گزند انتقادات رنجیده شدهاند مربوط میشود.»
این که عدهای فشارآوردهاند که همه ی تقصیرها به «آذری جهرمی» و مسدود و محدود نکردن فضای مجازی بازمیگردد، حتی اگر تلخ باشد سخن درستی است چون برخی دوست ندارند سوژه و تیتر فضای مجازی بشوند یعنی فضای مجازی نباشد که صدای سیلی به گوش تمام دنیا نمیرسد! اصلا فضای مجازی است که میآید «رسوایی منقل» را سرِ دست میکند، این فضای مجازی است که جواد هاشمی را خجل از مخاطبانی میکند که فکر میکردهاند او دیگرگونه میاندیشد نه همین گونه اما خودِ آنهایی که میخواهند فضای مجازی نباشد نیز میدانند این نسخه جواب نمیدهد؛ محکوم کردن انتشاردهنده ی یک ماجرا به جای برخورد با مسببان یک ماجرا، کهنه است نخ نما شده است اصلاً کارکردی ندارد؛ راه چاره در مراقبت است، مواظبت است، تقوای عملی است واگرنه کدام عقل سلیمی میپذیرد با فیلترینگ تلگرام، از تعداد مخاطبانش کم شد یا از درجه ی اعتبار ساقط؟
یک اشتباه «واتس اپ» باعث شد تا در کسری از ثانیه«سیگنال» روانه ی گوشیها شود و در اثر یک تصمیم سیاسی در آمریکا این تلگرام بود که 500میلیونی شد، فیس بوک و توئیتر ضرر نکردند اما تلگرام برنده شد، برنده شد چون در عصر ارتباطات، سخن از مسدود و محدودسازی، گزافهای غیر مسموع است.اینها فرع ماجرا است، اصل نتیجهگیری است، میوه و ثمره است، مردم دقیقاً با پسِ ماجرا کاردارند چون اصل ماجرا را عادی تلقی میکنند که سیلی زننده هرکه بوده و سیلی خورنده هرکه، برای مخاطب در درجه ی دوم اهمیت است آنها منتظر نشستهاند که حقی که ضایع شده چه میشود، توهینی که در رسانه ی ملی در حق عالیترین مقام اجرایی مملکت روا داشته شده به چه سرانجامی دچار خواهد شد، جواد هاشمی چه برخوردی با آن افتضاح آپارتمانی خواهد کرد؟
باور کنید نتیجهگیری است که فردای جامعه را شکل میدهد؛ نتیجهگیری که میگوییم به یک عذرخواهی دو سطری و یک توئیت و یک توضیح ویدئویی نمیتواند ختم شود، جامعه ی مصیبت زده ی له شده زیر فشار گرانی و تورم میخواهد برای فردای خود تصمیم بگیرد تصمیماتی که ریشه در نتیجه گیریهای او دارند پس بیایید مردم را، جامعه را، افکار عمومی را در نتیجهگیری تنها نگذارید، رها نکنید، نگویید فراموش میشود لای صدها و هزارانهزار خبر!
همه ی حرف در همین یک سطر است که اگر جامعه را در نتیجهگیری رها کنیم آن وقت جامعه نیز مقابله به مثل میکند؛ یعنی نه این که او نیز ما را رها کند بلکه قسی القلب میشود در نتیجه گیری، خودسر میشود در تحلیل اصل و فرع ماجرا، بیرحم میشود در بخشش و لجوج میشود در پذیرفتن حتی عذرخواهی!
همه ی حرف همین است، آن آقای نماینده باید رد آن سیلی کذایی را پاک کند، آن روحانی باید تلخیهای آن توهین را بزداید، آن آقای بازیگر باید اثرات خبطی که کرده را با هر شوینده ی قدری که میشناسد از بین ببرد که رد آن سیلی و تلخیهای آن توهین و اثرات آن خبط برای ذهن جامعه که چونان زخم باز عمل میکند ثمرهای جز عفونت ندارد نتیجهای که به دست میآید بسی از آن سیلی و آن توهین و آن خبط آشکار تلختر است پس تا دیر نشده جامعه را در نتیجهگیری رها نکنید، نگذارید در گوشهای ساکت و آرام بنشیند و برای هزاران سوال بیپاسخ خود جوابهایی بتراشد که مسمومکننده ذهن است و آشکارا فردای جامعه را رو به ویرانی سوق میدهد. حتی اگر عادت شده است که جامعه را در نتیجهگیری رها کنیم این بار خرق عادت کنیم. این جامعه منتظر از عذرخواهی بالاتر است از عذرخواهی جدی تر، از عذرخواهی پذیرفتنی تر.