شفاآنلاین>اجتماعی>گسترش روزافزون روابط اجتماعي در فضاي مجازي ميرود که حجم تعاملاتي از اين نوع را از همه انواع ارتباطات واقعي و رودررو فزوني دهد. اين يک واقعيت است که اين فضا علاوه بر تسهيل امر اجتماعي، منشاء آسيبهاي متعدد نيز تلقي ميشود، که از انواع آسيبها يکي بيشتر جاي تأمل دارد. هر از گاهي در شبکههاي اجتماعي و فضاي مجازي شاهد سوژه شدن کودکان هستيم که در ژانرهاي مختلف طنز يا نمايش صحنههاي خانوادگي و گاه نيز در نقش اسير حوادث و وقايع يا قرباني جنايت و خشونت ظاهر ميشوند. ممکن است گفته شود که اين توجهات به آگاهي جامعه از زيباييهاي کودکي و برجستهسازي هوش آنها يا ايجاد ترحم و حمايت از کودکان قرباني مفيد باشد. اين استدلال به ظاهر درست مينمايد ولي بايد از کارشناسان متخصص بيشتر بياموزيم که کداميک از روشهاي پرداختن به موضوع کودکان شايسته شأن شهروند کودک است؟ بهتر است سازمانهاي ذيربط دولتي با همکاري دانشگاهها و گروههاي تخصصي در دانشکدههاي علوم اجتماعي و روانشناسي و حقوق و علوم پزشکي، منشور علمي - اخلاقي کودک در فضاي مجازي را هر چه سريعتر تدوين و از مجاري قانوني تصويب کنند. در اينجا جنبههايي از ملاحظات اجتماعي و اخلاقي در باب چگونگي انديشه و عمل در قبال کودکان در فضاي مجازي را يادآور ميشويم شايد براي والدين و مربيان و عموم شهروندان ايراني قابل تامل باشد:
1. کودکان در فضاي مجازي سخنگو ندارند. هر يک از ما بايد سخنگويي نجيب و امين براي کودک خود و همه کودکان جامعه باشيم.
2. کودکان سوژه طنز، نمايش، گزارش و قيل و قال ما بزرگسالان در صفحات گوشي و لپ تاپ و...نيستند.
ما نبايد درباره کودکان- حتي فرزند خود- چيزي را به اشتراک بگذاريم مگر آنکه قبلا مطمئن باشيم که آن اثر يا محتوا تمام شان انساني و حقوق اجتماعي کودکان را دربر داشته باشد و بعد از آن نيز تنها در سطح خويشاوندان نزديک و امانتدار مجاز به نشر و پخش محتوا هستيم.
3. بازي کودک همان زندگي اوست. ما به غلط حرکات و هيجانات کودکان را بازي ميناميم. کودک چيزي به نام بازي نميشناسد، او در واقع زندگي ميکند و ما بر حسب فرهنگ و پيشداوريهاي خود زندگي او را سوژه سرگرمي خود ميسازيم. کودک چنين اجازهاي به ما نداده است.
4. کودکان شهرونداني صاحب حق هستند و مهمترين دوره شکل گيري شخصيت آنها همين دوران کودکي و نوجواني است. دانش ما از آنها اندک است ما بايد به علم خود درباره کودک بيفزاييم، بيشتر بخوانيم و کمتر بخنديم. کمتر فيلم و تصوير نمايش دهيم و بيشتر تکريم کنيم.
5. سوژهسازي غيرعلمي و غيراصولي کودکان در خانواده و در گوشي تلفن همراه و فضاي مجازي هم از شان آن کودک سوژه نمايش و تصوير ميکاهد و هم از شان کودکي در جامعه و فرهنگ عمومي. پس کار بد مصلحت آن است که مطلق نکنيم.
6. هر يک از ما بزرگسالان تکليفمان با دنيا و جامعه روشن است، ما يا کارگريم يا معلم يا تاجر يا وکيل يا واعظ و يا کارمند و بيکار و....ولي کودک داستان ناتمام و شکوفاي يک زندگي است. او بسي فراتر از تصور ما بزرگ است و ما چگونه مجازيم که به يک موجود بزرگ، مکرم، خلاق و شکوفان بخنديم يا ترحم غيرسازنده داشته باشيم و حتي به ديده کوچکتر! از خود بنگريم؟
7. ميگويند ملتي بزرگ و پيروز خواهد شد که دانشمندان خود را گرامي بدارد، معلمان را تکريم کند و زنان و مادران را قدر بداند، کارگران را ارج نهد يا مبارزان و رهبران ملياش را منزلت دهد و به خاطر سپارد، اين همه حقايقي مهم و باورکردني است، ولي مايلم بگويم که همه بزرگان بي استثناء زماني کودکاني بودند که مردمان معاصرشان آنها را تکريم کرده و بر سبيل دانايي و ادب به آنها نگريستند. کودکان همه بزرگان ما هستند در همه آن جلوهايي که امروز برايمان ستودني هستند.
از آگاهان خود در خانواده و محله و کشور بخواهيم که منشور يا پروتکل «رفتار با کودک در فضاي مجازي» را تدوين و ارائه کنند. در اين موضوع مهم در خانواده بحث کنيم و مشارکت کودک خانواده و کودکان محله و اجتماع بايد رکن اصلي هر گفتوگو و طرحي براي آينده باشد.
در مورد مساله کودک جدي باشيم، اما با کودک مهرباني کنيم، درباره آنها بيشتر بخوانيم؛ آينده به زودي فرا خواهد رسيد!آرمان ملی