دکتر محمدرضا ظفرقندی اظهار کرد: واکسیناسیون تنها راه ایمنی جمعی است ولی در شرایط فعلی و در اپیدمیهای کشنده پروتکل ابلاغی توصیهای نداریم و معنای پروتکل الزام به اجرای آن است.
شفاآنلاین>سلامت>رئیس کل سازمان نظام پزشکی واکسیناسیون را تنها راه ایمنی جمعی دانسته و بیان کرد : در شرایط فعلی و در اپیدمیهای کشنده پروتکل ابلاغی توصیهای نداریم و معنای پروتکل الزام به اجرای آن است.
به گزارش شفاآنلاین: رئیس سازمان نظام
پزشکی کشور روند مهار و کنترل شیوع اپیدمی کووید19 را بررسی کرده است که در
ذیل میخوانید:
دکتر محمدرضا ظفرقندی میگوید: واکسیناسیون تنها راه ایمنی جمعی است ولی
در شرایط فعلی و در اپیدمیهای کشنده پروتکل ابلاغی توصیهای نداریم و
معنای پروتکل الزام به اجرای آن است.او به پرسشهای
متعددی درباره ارزیابی اش از برنامهریزیها در کنترل و مهار اپیدمی کرونا
و چرایی مطرح شدن موضوعات خرافی به جای مطالب علمی در برخی رسانهها و...
پاسخ داده است که در زیر میخوانید:
بیش از 10 ماه از شیوع ویروس کرونا
در کشور میگذرد و در این مدت کشور با بحرانهای سنگینی بخصوص در حوزه
بهداشت و درمان مواجه شد. تحلیل شما از اتفاقات و برنامهریزیها و در
نهایت کنترل و مهار این بیماری چیست؟
تصمیماتی که از ابتدا برای مقابله با ویروس کرونا گرفته شد بهدلیل
ناشناختگی و جدید بودن بیماری دچار تغییرات و نوسان شد. مثلاً ابتدا عنوان
شد که قرنطینه خیلی ضرورتی ندارد اما بعدها معلوم شد خیر؛ قرنطینه ضرورت
دارد یا حتی در زمانی استفاده از ماسک زیر سؤال رفت و بعداً معلوم شد
استفاده از ماسک ضرورت دارد. این تغییرات و سینوسی حرکت کردنها فقط منحصر
به ایران نبود کل جهان چنین اتفاقاتی را تجربه کردند. برای مثال رئیس
جمهوری یک کشور اعلام کرد داروی کلروکین در درمان کرونا معجزه میکند در
صورتی که کلروکین هیچ اثری در درمان این بیماری نداشته است. اینکه
پروتکلها مؤثر بوده است یا نه؟ قطعاً ابلاغ پروتکلها که توسط کمیته علمی
صورت میگرفت و در مجموعه وزارت بهداشت از سوی یکسری استادان علمی منتخب و
با توجه به روزآمدهای علمی این بیماری و از مقالات و تجربیات کشورهای دگری
پروتکلها را تدوین و ابلاغ کردند، اثرگذار بود. این پروتکلها هم در
زمینه محافظت و هم در زمینه درمان بود در بسیاری از اوقات یک دارویی بر
اساس تجربه در زمینه درمان مطرح شد اما بعد معلوم می شد در درمان بیماری
اثر زیادی ندارد و کنار گذاشته می شد بنابراین اینکه پروتکلها براساس
ضوابط روز دنیا تدوین شده درست بود و قطعاً هم مؤثر بود اما مطلب مهمتر از
این، دو مسأله بود؛ یکی اینکه این پروتکلهای ابلاغی بخصوص در زمینه
پیشگیری که مقدم بر درمان است چقدر اجرا شد؟ مثلاً اگر ماسک پروتکل ابلاغی
بود آیا در برهههایی که زمان زیاد هم طول کشید الزامی برای استفاده داشت؟
چون در اپیدمیها پروتکل معنایش الزام است ما در اپیدمی مورتل (کشنده)
پروتکل ابلاغی و توصیهای و نصیحتی نداریم در هیچ جای دنیا. به نظرم عملکرد
این بخش در برهههایی قوی نبود مثلاً یکی از پروتکلها مربوط به عدم تجمع
بود اما ما میدیدیم در یک شهری در استادیوم آن شهر تجمع چند ده هزار نفری
برپا کردند بنابراین بحث اصلی این است که چقدر پروتکلها در زمینه پیشگیری،
قابلیت اجرا و الزام اجرایی داشتند. در اپیدمی سطح نظارت و اینکه ابلاغ
پروتکل باید در چه سطحی باشد، بسیار مهم است. یکی از مواردی که مورد انتقاد
ما بود و مکاتبه هم کردیم (مستندات همه مکاتبات ما از همان اسفند ماه 98
موجود است) تدوین استراتژیها و سطوح کنترلی و ابلاغی است. اجرای هر دستور
العملی از سوی بالاترین مقام کشوری یک الزام است. در اوایل اپیدمی متأسفانه
مسئولیت ستاد ملی مقابله با کرونا و هماهنگیها بر عهده وزارت بهداشت بود
که این روند نمیتوانست جامع و قاطع باشد برای اینکه بسیاری از ارگانها و
وزارتخانهها و حتی نیروهای انتظامی زیر مجموعه وزارت بهداشت نیستند و همین
عامل دستورپذیری را کم میکرد. برای همین ما به رئیس جمهوری نامه نوشتیم و
با پیگیری و مکاتبات ما مصوبه شورای امنیت ملی شد که رئیس جمهوری باید
رئیس ستاد ملی مقابله با کرونا باشد و ابلاغ رهبری هم انجام شد. حتی ما در
پیشنهادمان نوشتیم باید رئیس جمهوری مسئول کار باشد با اخذ اختیارات ویژه.
بنابراین این قسمت اولی بود که ما در جاهای مختلف در استراتژیها در کنار
ستاد قرار میگرفتیم.
ارزیابی
شما از تدوین و تنظیم پروتکلهای بهداشتی از سوی ستاد ملی مقابله با کرونا
و اجرای این پروتکلها در استانهای مختلف بویژه پایتخت چیست؟
یکی از پیشنهادهای ما به
ستاد ملی مقابله با کرونا ابلاغ پروتکلها و
استراتژیها در مورد بازگشاییها بود. یکی اعمال محدودیتها براساس
پروتکلها بود البته ما تا یک ماه پیش چنین روندی را نداشتیم که چه زمانی
شهرهای قرمز و نارنجی را لاک داون یا تعطیل کنیم یا محدودیت رفت و آمدهای
شبانه را چگونه و چه زمانی اعمال کنیم؟ به اعتقاد من ابلاغ این پروتکلها
بعد از 10ماه دیر است باید محدودیتها با برنامه و مدون و زودتر از اینها
اعمال میشد اینکه در هر شهری اگر حد تعیین شده بر اساس میزان ابتلا و مرگ و
میر به ازای صدهزار جمعیت بالاتر بود باید آن شهر لاک داون می شد این اسمش
برنامه است نه اینکه ما یک پیک بزنیم و بعد لاک داون را اجرا میکردیم این
یکی از اصول مهمی بود که در قبالش تأخیر شده است.
همانطور که خودتان هم اشاره کردید در
10 ماه گذشته شما بیانیههای متعددی خطاب به رئیس جمهوری و وزیر بهداشت
نوشتید و نسبت به شرایط شیوع بیماری هشدار دادید آیا به درخواستهای شما در
بیانیهها عمل شد؟ همزمان با این موضوع بارها کارشناسان و متخصصان حوزه
سلامت تأکید میکردند برای مهار و کنترل بیماری کووید19 نیازمند یک برنامه
جامع و ملی بودیم و نبود این برنامهها را بارها گوشزد کردند و هشدار
دادند. نظرتان را درباره چنین موضع گیریهایی بیان بفرمایید؟
برنامه جامع و علمی زمان زیادی طول کشید تا ابلاغ و اجرا شود اما در یک
ماه اخیر برنامههای اعلام شده توسط ستاد ملی مقابله با کرونا بویژه از
وقتی که قرارگاه تشکیل شد و وزارت کشور و بقیه ارگانها هم وارد عرصه جدی
کار شدند، بخوبی دنبال میشود. الان برنامههایی در سطح ملی ابلاغ شده و
هنوز ابعاد مختلف و جامعیت کاملی را ندارد ولی بالاخره این برنامه هم بعد
از حدود 10 ماه مدون شد.
آقای
دکتر! شما نقش و سهم سازمانهای نظام پزشکی در مدیریت پاندمی کرونا بخصوص
در ارائه برنامهها و تنظیم پروتکلها را چطور میبینید؟ به نظر میرسد نقش
کم رنگی را از این سازمانها در جامعه شاهد بودیم. حتی برخی متخصصان حوزه
سلامت اعضای سازمان نظام پزشکی را عضو غایب ستاد عنوان کردند. اگرچه که همه
پزشکان و کادر درمان متعلق به این حوزه هستند اما ما یک برنامه جامع از
این سازمانهای نظام پزشکی ندیدیم و شما برخلاف اعضای وزارت بهداشت، دخالت و
تبادل نظر مستقیمی در تدوین پروتکلهای پیشگیری و بهداشتی نداشتید؟
اولاً که برنامه سازمان نظام پزشکی ورود
فعال در حوزه وظایف و اختیاراتش از روز اول بود. اما اینکه چه کارهایی
سازمان نظام پزشکی کرده است؟ قدم اول ما این بود از وقتی این بیماری در چین
مکشوف شد جلسات متعدد آموزشی برای رؤسای بیمارستانها، پرستاران، مترونها
و سرپرستاران با استادان برجسته کشور تشکیل دادیم از خانم دکتر محرز و
دکتر مختاری دعوت کردیم تا مبانی بیماری و شناخت ویروس و راههای مقابلهاش
را به کادر درمان بیمارستانها آموزش دهند. دوم؛ در فضای مجازی به قدر
کفایت آموزش دادیم بهطوری که در فروردین ماه سازمان نظام پزشکی دومین سایت
آموزشی کووید 19در جهان شد یعنی آنقدر وایرال شد. قدم سوم این بود که ما
اقلام حفاظتی را برای کادر پزشکی و بیمارستانها فراهم کردیم. تمام تعطیلات
نوروز اینجا بودیم. آن موقع تهیه ماسک به این آسانی نبود. معاونین ما
ساعتها پشت در اتاق مسئولی در وزارت بهداشت مینشستند تا یک برگه حواله
ماسک و دستکش و الکل بگیرند و ما در خط اول مقابله با کرونا این اقلام
حفاظتی را توزیع کنیم چون اگر این قلام حفاظتی را توزیع نمیکردیم مطبها
هم بسته میشد بنابراین این اقدام در ابعاد وسیعی در اواسط تابستان هم
ادامه پیدا کرد.
شما
به بحث آموزشهای پیشگیری و حفاظت در برابر ویروس کرونا به عنوان یکی از
وظایف سازمان نظام پزشکی اشاره کردید اما به نظر میرسد؛ بویژه در اوایل
پاندمی نقش پزشکان متخصص و آموزشدیده در رسانهها به قدری کمرنگ بود که
کمکم خرافه و استفاده از روغن بنفشه از سوی برخی مدعیان طب سنتی جایگزین
مباحث علمی شد یا حتی شاهد بودیم برخی پزشکان در صدا و سیما انواع گیاهان
را برای درمان کرونا تجویز میکردند. بهطور کلی و با وجود گذشت مدت زمان
طولانی از اپیدمی همچنان منابع مورد اطمینان آموزشی منحصر به دو یا سه
پزشکی است که بیشترین سهم مصاحبه را در رسانهها برعهده دارند.
دو تا بحث مطرح است. یکی در مورد اینکه داروهای غیرعلمی گیاهی و شیمیایی
در این عرصه وارد شد چون هنوز هم داروی قطعی برای درمان کووید19 وجود ندارد
و هر کسی از ظن خود یک دارویی را مطرح کرد. اگر اینگونه تجویزها خارج از
ضوابط و پروتکلها بود طبیعتاً ما اعلام میکردیم. مطلبی که شما میفرمایید
دو قسمت دارد؛ یکی اینکه بعضی از همکارانی که مطالب غیرواقعی و غیرعلمی
را در رسانهها ارائه میکردند ما بلافاصله با این پزشکان برخورد میکردیم.
حتی مواردی از برخورد انتظامی با چنین پزشکانی را هم داریم و دستور دادم
با پزشکانی که در صدا و سیما یا رسانههای دیگر مدعی درمان قطعی کرونا با
انواع گیاهان یا داروهای شیمیایی شدهاند، برخورد قضایی صورت بگیرد. من به
پزشکی که در تلویزیون دود کندر را برای درمان کرونا مطرح کرد گفتم چه مدرکی
برای ادعایتان دارید که دود کندر برای کووید 19 مؤثر است. چرا باید یک
حرفی را بزنیم که بیمار از این روش استفاده کند و بیماریاش پیشرفته شود و
درمان نشود و در حالت بدحال و دیسترس تنفسی به بیمارستان مراجعه کند؟ این
پزشک باید جوابگو باشد. یک دسته هم افرادیاند که شماره نظام پزشکی ندارند
اینها در حوزه کاری ما نیستند و فقط میتوانیم ادعاهای غیرواقعیشان را
گزارش کنیم و نیروهای انتظامی برخورد کنند. واقعاً این انتقاد وارد است.
سازمان نظام پزشکی در تصمیمسازیها دعوت نشد. البته این بدان معنی نیست که
ما خودمان قدمی برنداریم. ما از روز اول بیانیه دادیم و گفتیم تستها و
بیماریابی باید افزایش پیدا کند. به هر حال پیشگیری بهدرستی انجام نشده،
روند پیگیری افراد مبتلا بهدرستی انجام نمیشد. ما در بیانیهها نوشتیم که
باید 10 نفر از اطرافیان فرد مبتلا پیگیری شوند که به آن کانتکت تریسینگ
میگوییم. حتی آن موقع پیشنهاد دادیم با کمک وزارت ارتباطات از طریق گوشی
تلفن همراه بتوانیم این ردیابیها را انجام دهیم. منتها کانتکت تریسنیگ با
عنوان طرح شهید سلیمانی از حدود یک ماه قبل قرار شده انجام شود. از سازمان
نظام پزشکی در تصیمسازیها دعوت مناسب نشد. در حالی که ما جامعه منتخب
جامعه پزشکی هستیم و اعتماد به این صنف زیاد است. اینکه مجامع علمی و
انجمنهای علمی مطلبی را بیان کنند از نظر اجتماعی اقبال عمومی هم بیشتر
خواهد بود. طبیعی است که این فایده حاصل نشده است. البته اینکه رادیو و صدا
و سیما استقبال وسیعی نکرده خیلی نمیتوانیم اصرار کنیم. گاهی در
برنامههایی داروهایی که فایدهاش اثبات نشده به عنوان درمان کرونا مطرح
میشود، اینها را ما شکایت هم میکنیم اما دسترسی نداریم چون کنترلش با جای
دیگر است.
بخشی
از مشکلات در مواجهه با این بیماری به کاهش اعتماد عمومی و وجود اخبار
متناقض و فیکنیوزها در ارتباط با بیماری کووید19 بر می گردد. برای حل این
مشکل چکار باید کرد؟ بویژه از وقتی جریان واکسن مطرح شده مجدداً اخبار
بیپایه و اساس علمی مطرح میشود.
ما اخبار را رصد میکنیم و اگر افرادی با سودجویی و نگاه تجاری دنبال این
اهدافاند آنها را پیگیری و گزارش میکنیم. من حتی نامهای به رئیس سازمان
غذا و دارو نوشتم که چهار داروی گیاهی که اعلام کردید در درمان کرونا مؤثر
است. مستندات علمی این داروها را به ما ارائه دهید تا اعلامنظر کنیم که
هنوز جوابی به نامه ما ندادند. داروهایی که اعلام میشود این داروها باعث
افزایش ایمنی میشود. مثل ویتامین ث و منیزیم و... اینها توصیه است اما
اینکه بگوییم اینها داروی کروناست اشکال دارد. داروهایی که اسم کرونا رویش
گذاشته شود برخورد قانونی دارد. ما میگوییم در دنیا وقتی دارویی معتبر است
که مبتنی بر شواهد باشد و فازهای آزمایشگاهی و حیوانی و انسانی را طی کرده
باشد ولی غیر از این باشد یعنی با خرافه و فرضیه و نظریه جان مردم را به
خطر میاندازیم.
حدود
دو هفته است آمار موارد بستری و فوت در کشور کاهش پیدا کرده یعنی به یک
سوم در دو ماه آخر پاییز رسیده است. به اعتقاد شما این روند کاهشی تا کی
ادامه پیدا میکند؟ منظورم این است چه تصمیمی باید گرفته شود تا روند شیوع
ویروس و آمار مرگ به روال سابق برنگردد؟
دو کار باید قاعدتاً انجام شود. محدودیتهای لازم در شهرها و استانهای
قرمز به جد اعمال شود و این هم یک چشمانداز نظمدار میخواهد که شل نشود.
مطلب دوم واکسیناسیون است. دنیا شروع به واکسیناسیون کرده است و با این کار
هم جان مردمش را حفظ میکند و هم اینکه چرا دنیا به واکسیناسیون توجه کرده
چون شرایط اقتصادیاش را عادی میکند. یعنی وقتی توانستیم ایمنی جمعیتی بر
اساس واکسن ایجاد کنیم ضرورتی ندارد محدودیتها و تجمعات را اعمال کنیم.
ما از ابعاد اجتماعی تا مسائل روحی و روانی و اقتصادی که اپیدمی کرونا بر
جای گذاشته قطعاً ناراحتیم. از اینکه محصل و دانشآموز یک سال است مدرسه
نرفته است ناراحتیم. چرا که هیچ وقت آموزش مجازی جای ارتباطات و شادیهای
دوره مدرسه را نمیگیرد ولی به اجبار و بهخاطر حفظ سلامت انجام شد. برای
اینکه به روال عادی زندگی برگردیم و اقتصادمان هم صدمه نبیند راهی نداریم
جزاینکه برای تأمین واکسن هزینه کنیم.
با
وجود آغاز واکسیناسیون کرونا در کشورهای دنیا این روزها اخبار خوشی از خرید
واکسن از سوی ایران به گوش میرسد. شما مشکلات وارد نشدن واکسن کرونا را
ناشی از چه چیز میدانید؟
ایران برای حدود 16 میلیون دوز واکسن که میتواند 8 میلیون نفر را پوشش دهد
(هر نفر دو دوز تزریق میشود) با کوواکس تفاهمنامهای را امضا کرده است.
اینکه این پول باید واریز شود تا امکان تحویل واکسن میسر شود، مشکلی است که
همچنان ایران دارد. آن هم به دلیل محدودیتهای ارزی ناشی از تحریم است و
نیز به دلیل اینکه ما افایتیاف را هنوز هم امضا نکردیم. ما دو مشکل
بیرونی و داخلی هم داریم. از یکطرف تحریمها اجازه نمیدهد که راحت ارز
مبادله شود. حتی پولهایی که به کشورهای کره جنوبی و چین دادیم نگرانیم وسط
راه به عنوان مطالبات و طلبکاری که خودشان ادعا کردند ضبط کنند. در
اینصورت پول رفته و واکسن هم تهیه نمیشود. مسأله دوم ما خودمان مسیرها و
مبادلات را کند کردیم. چون یک سال و نیم است افایتیاف در مجمع تشخیص
مصلحت نظام تأیید نشده است. مسأله بعدی این است که آیا این 16 میلیون دوز
واکسن کفایت میکند؟ خیر. این عدد برای 8 تا 10 میلیون نفر است اگر
واکسیناسیون 50 میلیونی را در یک بازه زمانی مشخص و محدود انجام ندهیم و
فاصله طولانی بینشان بیفتد زنجیره ویروس قطع نمیشود بلکه هم هزینه کردیم و
هم فایدهای ندارد. پیشنهاد أکید ما این است تأمین ارز شود و از طرق مختلف
و با کمک بخش خصوصی واکسن مورد نیاز و مورد اعتماد در بازه زمانی مشخص
تهیه شود.
شما
به عنوان رئیس سازمان نظام پزشکی آیا تاکنون اطلاعات علمی شفافی از واکسن
کرونای ایرانی دیدهاید؟ اطلاعات درباره واکسن کرونای ساخت ایران تماماً به
حرفهای ژورنالیستی ختم شده و در رسانهها مطرح میشود. شما چکیدهای از
مقالههای علمی را در این باره مشاهده کردهاید؟
در مورد واکسن ایرانی دو قسمت وجود دارد. یک قسمت دانش علمی واکسن است. من
با بعضی از رؤسای تیم تولید صحبت کردهام. با آقای دکتر سلیمانی بیش از یک
ساعت جلسه داشتیم و تمام ابعاد کار را بررسی کردهایم. این تیم روی
«امارانای» کار میکند و تولید واکسن از «امارانای» در دنیا
بیسابقه است که فایزر و مدرنا کار کردند. تیم ایرانی پیشرفتهای خیلی خوبی
به لحاظ علمی دارند اما دو مشکل عمده وجود دارد؛ هماکنون فاز آزمایشگاهی و
حیوانی واکسن ایرانی تمام شده و بزودی واکسن ایرانی وارد فاز انسانی
میشود اما مشکل عمده خط تولید واکسن است یعنی واکسن دستگاه چاپ میخواهد
که برای نیاز کشور در ابعاد چند میلیونی به سرعت باید تهیه شود؛ ما این
دستگاه را نداریم و برای وارد کردن دستگاه هم همان موانع خرید واکسن وجود
دارد. بنابراین در جواب سؤال شما با این فرض که واکسن در اواخر بهار آماده
میشود پیش نیازش واردات دستگاههایی است که برای تولید انبوه واکسن لازم
است که البته آن هم از اروپا یا استرالیا وارد میشود و واکسن ایرانی در
اواخر بهار و اوایل تابستان فراهم میشود. ببینید ما در مشهد «کلین روم»
داریم ولی به دلیل تحریم اجازه ندادند درهای «کلین روم» باز شود.
در
شرایطی که هنوز واکسیناسیونی انجام نشده و جامعه همچنان شاهد هشدارها و
اجرای پروتکلهای جدید است، به نظر شما اشکال کار در کاهش زنجیره انتقال
کرونا کجاست؟ سهم مردم چقدر است و اینکه چرا برخی کشورها در کنترل اپیدمی
موفق شدهاند. هر چند که ایران در دو هفته اخیر از فهرست 10 کشور اول دنیا
از نظر آمار ابتلا و مرگ خارج شده است.
ما در حال حاضر چهاردهمین کشور از نظر میزان مرگ و میر در این بیماری
هستیم. به نظرم سهم مردم این است که باید پروتکلها را رعایت کنند اما اگر
رعایت نشد به این معنا نیست که ما این تعداد مرگ و میر را قبول داریم. این
وظیفه حاکمیتی است. یعنی اگر یک نفر رانندگی میکند که خطرزاست پلیس باید
اعمال جریمه کند تا از جان بقیه محافظت کند. به نظرم باید به مردم آگاهی
اطمینانبخش و اعتمادبخش داد، باید افراد مورد اعتماد را به صحنه آورد و
آموزشها فقط به حرکت دولتی ختم نشود. نهادها و انجمنهای علمی باید به
صحنه بیایند. اینها اعتماد و سرمایه اجتماعی را بالا میبرد. در همه
کشورهای دنیا مقررات مربوط به پروتکلها را به جد رعایت میکنند چون اجرای
پروتکلها الزامی است. از سفیر ایران در کره جنوبی سؤال کردم چطور مرگ و
میر در کشور شما یک نفر شده است؟ پاسخ داد: «اگر فردی بدون ماسک وارد مغازه
شود و مبادله کالا صورت بگیرد مغازه پلمب میشود.» بنابراین پروتکلهای
ابلاغی باید با الزام و ضوابط معین انجام شود و واکسیناسیون هم باید به جد
دنبال شود.ایران