تازه داماد ثروتمند که پس از چهار سال با دختر مورد علاقهاش ازدواج کرد
تنها 15 روز به زندگی مشترکش ادامه داد، اما پساز آن بهطور ناگهانی
نوعروس را بهخانه پدریاش فرستاد و به امریکا رفت.این مرد 53 ساله که به
زندگی و حیثیت خانوادگی همسرش صدمه وارد کرده بود محکوم به پرداخت 114 سکه
تمام بهار آزادی بابت خسارت معنوی شد، این در حالی است که تنها یک جلد قرآن
کریم و 100 هزار تومان مهریه نوعروس بود.
زن که هنوز از رفتارهای مرموزانه همسرش شوکه است با مراجعه به قاضی شعبه
263 دادگاه خانواده ونک گفت: سال 84 بود که به واسطه یکی از دوستان
خانوادگی با مردی بهنام «مسعود» آشنا شدم. او ساکن امریکا بود، مردی
پولدار و مهربان که شاید هر دختری، آرزوی شوهری مانند او را داشته باشد.
از وقتی به خواستگاریام آمد خصوصیات اخلاقیاش با همه معیارهایم سازگار
بود و خود را علاقهمند نشان میداد بههمین خاطر من هم باورم شده بود مرد
رؤیاهایم است و به خواستگاریاش پاسخ مثبت دادم، اما هنوز مدتی از
عروسیمان نگذشته بود که مرا راهی خانه پدری کرد و دادخواست طلاق
داد.«فرزانه» 41 ساله که دانشجوی دکترای پزشکی است، ادامه داد: مسعود در
همان ابتدا به بهانه اینکه گرفتن گرینکارت با ویزای نامزدی آسانتر است
مرا وادار به پذیرش صیغه محرمیت کرد تا پس از سفر به امریکا عقد رسمی کنیم،
من نیز که فریب وعدههای او را خورده بودم قبول کردم؛ بیخبر از اینکه
بدانم چه نقشهای در سر دارد.
وی با صدای لرزان ادامه داد: مسعود پساز گذشت حدود سه ماه از عقدموقتمان
گفت عادت ندارد بیش از این با دختری سر کند و به همین خاطر ترکم کرد. از
رفتارهای او متعجب بودم ولی نمیتوانستم کاری کنم چرا که در شهر کوچکی
زندگی میکردم و نمیخواستم نقل مجالس آنها شوم و بههمین خاطر به دیدن
سالی دو، سه بار همسرم اکتفا کردم.فرزانه که اشک در چشمانش حلقزده بود به
قاضی گفت: مسعود نخستین مردی بود که وارد زندگیام شد، او را از صمیم قلب
دوست داشتم و نمیخواستم زندگیام را از دست بدهم؛ با اینکه خانوادهام
موافق ادامه این زندگی نبودند اما من صبر کردم تا شاید مسعود دست از
رفتارهایش بردارد. با اینکه او 12 سال از من بزرگتر بود و سن کمی نداشت
ولی برخوردهای بچگانهای از او سر میزد که باعث تعجب همه میشد.سه سال این
وضعیت را تحمل کردم تا این که سال 87 مسعود بار دیگر نزدم آمد و اظهار
پشیمانی کرد و گفت مراسم عروسی را فراهم کرده تا به خانه مشترکمان برویم.
خوشحال بودم که دیگر سرگردانیهایم تمام شده است. در زمان عقدهم شاید هر
دختر دیگری جای من بود مهریه بالایی از شوهرش میخواست ولی من میخواستم
زندگی کنم و با اینکه وی مرد ثروتمندی بود تنها با یک جلد قرآن کریم و
100هزار تومان «بله» را گفتم و به خانهمان رفتیم، اما این خوشی 15 روز
بیشتر طول نکشید و کاخ آرزوهایم بر سرم ویران شد.فرزانه ادامه داد: مسعود
هر روز با کارهایش حیرتزدهام می کرد، او با گذشت دو هفته از زندگیمان
ناگهان کلید خانه را گرفت و مرا به خانه پدریام فرستاد و خودش به امریکا
سفر کرد. این عروس نگونبخت گفت: از رفتارهای شوهرم متعجب و عصبی شده بودم،
دیگر تحملم تمام شده بود. من در حقش هیچ کوتاهیای نکردم و او به ناحق با
زندگی و احساساتم بازی کرد و با چربزبانی هایش مرا فریب داد و به حیثیت و
آبروی خانوادگیام خدشه وارد کرد. او مرا در شهرمان رسوا کرد و به ناحق
برسر زبانها افتادم. مسعود وقتی رفت تا سه ماه جواب تلفنهایم را میداد
اما هیچ دلیلی برای این کارهایش نداشت و هیچ نمیگفت تا اینکه بعد از آن
هم دیگر جواب تلفنهایم را نداد و پس از شش ماه از رفتنش متوجه شدم، همسر
سابقش را در امریکا پیدا کرده و به ایران برگشته تا کارهای طلاقم را انجام
دهد. حالا من ماندهام و عمر از دست رفته و احساسات و قلب شکستهام و یک
بیاعتمادی که دیگر هیچکس را باور ندارم.با شنیدن ادعاهای این زن، قاضی
پرونده در شعبه 263 دادگاه خانواده ونک مرد ثروتمند را احضار کرد که وی در
جلسه رسیدگی همه ادعاهای فرزانه را تأیید کرد و گفت دلیلی برای رفتارهایم
ندارم.
قاضی پرونده نیز طبق ماده 10 قانون مسئولیت مدنی، مسعود را محکوم به
پرداخت 114 سکه تمام بهار آزادی بهخاطر خسارت معنوی و انتشار حکم در
جراید کشوری و جراید محلی کرد و شعبه 26 دادگاه تجدید نظر تهران حکم را
تأیید و قابل اجرا دانست و این در حالی بود که مهریه فرزانه یک جلد قرآن
کریم و 100هزار تومان پول بود و داماد پولدار تنها بهخاطر خسارت معنوی به
پرداخت 114 سکه طلا محکوم شد.
نظریه کارشناسی
«فریما میرزایی» حقوقدان، ضررهای عاطفی را یکی از عناوین مهم خسارت معنوی
میداند و میگوید: مطابق ماده 1053 قانون مدنی وعده ازدواج، ایجاد علاقه
زوجیت نمیکند و هر یک از زن و مرد تا هنگامی که عقد نکاح جاری نشده
میتواند از وصلت امتناع کند و فرد مقابل دیگر نمیتواند به هیچ وجه او را
مجبور به ازدواج کرده یا از محبت صرف امتناع از وصلت مطالبه خسارت کند. اما
این ماده قانونی نباید مشوق کسانی باشد که بدون عذر موجه و در اثر هوی و
هوس با آبرو و احساسات دیگران بازی کند بنابراین اگر نامزد پیمان شکن علت
موجهی برای توجیه کار خود نداشته باشد در واقع سوءاستفاده از حق کرده
است.در واقع انسان متعارف و عاقل بدون دلیل منطقی و معقول نامزدی خود را
برهم نمیزند و تجاوز از رفتار چنین انسانی طبق گفته استادان هرچند در مقام
اجرای حق باشد، تقصیر است.میرزایی میگوید: رویه قضایی و نظریه علمای
حقوقی در برابر چنین لطماتی نیز سکوت نکرده است و مطابق اصل 40 قانون اساسی
هیچکس نمیتواند اعمال حق خویش را وسیله تجاوز به منافع عمومی قرار دهد
بنابراین اختیار برهم زدن نامزدی منافاتی با تقصیر فسخ کننده این پیمان در
مورد سوءاستفاده از حق ندارد و شخصی که در این خصوص بیمبالاتی کرده و
بیدلیل آبرو، حیثیت و اعتبار خانوادگی طرف مقابل را زیر سؤال برده است که
وی باید مطابق قانون جوابگوی تقصیر خود باشد.فریما میرزایی حقوقدان بیان
میکند: ملاک اصل 171 قانون اساسی و قانون مسئولیت مدنی در صورتی که امتناع
از وصلت بدون علت موجه به حیثیت و آبروی نامزد دیگر یا عواطف و احساسات او
لطمه غیر قابل توجهی وارد کند دلالت بر استحقاق زیاندیده نسبت به مطالبه
جبران خسارت عاطفی دارد. همه این موارد نشانگر آن است که نهاد جبران خسارت
معنوی مبتنی برحقوق اسلام است وهمسو با خواستها و آرمانهای اسلامی و
انسانی بوده است و حقوق اسلام از دیرباز نیز این نهاد را شناخته و قطعاً
بیتوجهی به گزندهای عاطفی و خسارتهای جبران ناپذیر روحی و روانی نه تنها
از نظرگاه اخلاق و دینی ناپسند و نامشروع بوده که از دیدگاه حقوقی نیز غیر
قانونی است.
وی ادامه داد: طبق اصل 34، 39، 40 و 171 قانون اساسی که صراحتاً بر جایگاه
شخصیت و کرامت انسان تکیه دارد عدم حکم به جبران ضررهای معنوی، افراد
قانونشکن را جری میکند و در نهایت حس انتقامجویی و کینهتوزی را که از
آفات مهم اجتماعهای با فضیلت بشری است شعلهور میسازد. علاوه بر قانون
اساسی در قانون مسئولیت مدنی نیز صراحتاً و به وضوح به جبران خسارتهای
معنوی تأکید شده است.این حقوقدان بیان میکند، راههای جبران خسارت معنوی
را نمیتوان بهطور کلی محصور کرد چرا که بیشتر نظر به تشفی خاطر زیاندیده
است. باید در نظر گرفت که از کدام طریق آلام او بیشتر تسکین مییابد و
عذرخواهی نمونه بارز جبران لطمه وارده بر زیاندیده از ضرر معنوی است، بدین
ترتیب که عامل ضرر معنوی با درج آگهی مناسب در صدد جبران خسارت بر میآید و
با عذرخواهی از طریق یک رسانه جمعی اقدام به رفع آثار لطمه معنوی میکند.
در مقوله خسارت معنوی جبران دقیق و قطعی آنچه از دست رفته است امری غیر
ممکن میکند زیرا حیثیت و آبروی خانوادگی شخصی که در آن شهر از او سلب شده
به همان صورت جبران میشود، همچنین روش مستقیم توانایی آن را ندارد که ضرر
عاطفی را همیشه جبران کند. در روش غیر مستقیم جبران خسارت معنوی در این
راستا پرداخت غرامت و پولی است که باید این جبران خسارت واقعی باشد تا جایی
که هر شخص که با آن مواجه شد آن را منصفانه و معقول بداند. با وجود اینکه
معیار مسلم و مشخصی برای تعیین صدمات روحی و لطمات عاطفی وجود ندارد اما
باید بین ضرر وارد شده و پولی که بهمنظور جبران خسارت پرداخت میشود تعادل
عرفی وجود داشته باشد و قطعاً غریزه عدالتخواهی و انصافطلبی دادگاهها
موجب میشود تا به دنبال راهکارهایی بود که کوچکترین ضرر عاطفی نیز جبران
نشده نماند.
فریما میرزایی میگوید: امید است قضات با در نظر گرفتن شرایط یک انسان
متعارف در شرایط خاص حادثه، مبلغی را برای جبران اینگونه خسارتها مورد
حکم قرار دهند. قانونگذار میتواند تدابیری برای ارزیابی اینگونه خسارتها
به پول ارائه دهد و به عنوان گام نخست جداولی را نظیر طبقهبندی خسارتهای
عاطفی و با توجه بهشدت ضعف آنها با تعیین مبالغی معین در اختیار قضات
بگذارد تا ایشان نیز به صورت اختیاری و با در نظر گرفتن شرایط پرونده از
این جداول به عنوان راهنما بهره جویند. رویه قضایی با پشتکار و در نظر
گرفتن عدل و انصاف راهی مستمر و قانونی برای تأمین آلام عاطفی افراد بیابد
تا بیش از این شاهد تضییع حقوق عاطفی افراد نباشیم.