گفتوگو با دكتر مریم صیادشیرازی، پژوهشگر و رواندرمانگر درباره تابآوری در بحران كرونا
مبتلایان به خاطر ترس از كرونا گرفتار بیماری شدهاند ولی قاعدتا زمانی كه افكار منفی را در سر میپرورانیم بدنمان خسته میشود و جسم خسته، نایی برای مقابله ندارد
شفاآنلاین>سلامت>میگویند ظلمِ
برابر، عدل است، درست كاری كه ویروس كرونا دارد با مردم جهان میكند.
او از همهجای كره زمین قربانی میگیرد و دارد عدلی تلخ را به كام همه ما
میریزد. به گزارش شفاآنلاین:به عدل تلخ
اگر فكر كنیم كرونا سزاوار هر بد و بیراهی هست ولی به این نوع عدل اگر از
پنجره نگاه دكتر مریم صیادشیرازی نگاه كنیم به هر حال عدلی است كه میتواند
ما را آرام كند.
این پژوهشگر و روانشناس میگوید اگر فكر و ذكرمان فقط این باشد كه چرا
كرونا آمد و دارد با ما چنین و چنان میكند قطعا مقابلش كم میآوریم ولی
اگر بپذیریم كه این ویروس هم مثل بقیه چیزهای جهان وجود دارد و از این به
بعد با ماست آن وقت خودمان را مهیای مقابله میكنیم. با او درباره چند
تكنیك كاربردی در این روزها حرف زدهایم كه اگر در زندگیمان به كار ببندیم
نه كه معجزه كند ولی بههرحال، حال خوب ازدسترفتهمان را تا حدی ترمیم
میكند و در این روزهای بحرانی كرونا كه بدجور مغلوب آمارها شدهایم،
تابآوریمان را بالا میبرد.
این روزها همه ما كلافهایم، حتما خودتان هم چنین حسی دارید. با این همه كلافگی و حس بد باید چه كار كنیم؟
بله،
نهتنها ما كه مردم جهان هم كلافهاند. قطعا اتفاقی كه ماههاست عارض
بشریت شده یك استرس به معنی واقعی است. در روانشناسی، استرس را فشاری
غیرقابل پیشبینی و خارج از كنترل انسان تعریف میكنیم. در مواجهه با
استرسها قبل از هر چیز باید بپذیریم كه این فشار وجود دارد و در مورد
كرونا باید قبول كنیم این اتفاقی است كه برای همه جهانیان رخ داده و فعلا
درمان و واكسن قطعی برای آن وجود ندارد. اگر به كرونا از این زاویه نگاه
كنیم قطعا از فشار و استرسی كه به ما وارد میشود، كاسته میشود چون
میبینیم این مشكلی است جهانی كه فقر و غنا و سواد و بیسوادی و بقیه
طبقهبندیهای اجتماعی در آن تاثیری ندارد.
وقتی بپذیریم كه این استرس
ناخواسته برای ما بهوجودآمده آن وقت بهجای رویآوردن به افكار منفی،
ظرفیتهایمان را برای مقابله با آن بالا میبریم و تا حدی از كلافگی
درمیآییم.
شما میگویید گام اول پذیرش است. اگر نپذیریم چه اتفاقی برای ما میافتد؟
قطعا
سطح اضطرابمان بالا میرود و چون سیستم ایمنی بدنمان بهواسطه افزایش
استرس افت میكند، آسیبپذیری جسمیمان بالا میرود. . میدانید ما در فرهنگمان هم میگوییم كسی كه از چیزی بیشتر بترسد سرش میآیدمنظور از
این جمله درواقع فشار افكار منفی بر جسم و افت سیستم ایمنی است. البته
منظورم این نیست كه همه مبتلایان به خاطر ترس از كرونا گرفتار بیماری
شدهاند ولی قاعدتا زمانی كه افكار منفی را در سر میپرورانیم بدنمان خسته
میشود و جسم خسته، نایی برای مقابله ندارد، مثل یك نظامی كه اگر دائم در
حالت آمادهباش باشد بالاخره تحلیل میرود و میشكند.
بعد از
گذشت 9 ماه از شیوع كرونا در كشور به نظر میرسد ترس و وحشت از این بیماری
در دل كمتر شخصی باقی مانده است. در عوض عدهای را میبینیم كه خود را به
بیخیالی زدهاند و ژست آسیبناپذیر بودن به خود میگیرند. آیا رسیدن
عدهای به مرحله انكار بیماری میتواند نشانه اضطراب و استرس در آنها باشد
كه به این شكل ظاهر میشود؟
بله، قطعا. افرادی كه انكار
میكنند در سر دیگر طیف قرار میگیرند یعنی در حالی كه عدهای بیخیال همه
چیز هستند عدهای دیگر از بیماری وحشت فراوان دارند و همه چیز را فاجعهبار
میبینند. گروه اول معمولا كسانی هستند كه به این جملات متوسل میشوند: من
مبتلا نمیشوم چون جوان هستم، چون بیماری ندارم و بدنی قوی دارم.
عدهایشان نیز كه وجود بیماری را از بیخ و بن انكار میكنند. همین گروه
هستند كه باعث تشدید بیماری در جامعه میشوند.
از نظر روانشناسی، رفتار
این دو گروه جزو افكار نادرست شناختی قرار میگیرد درحالی كه رفتار درست،
میانهروی و پرهیز از افراط و تفریط است به این معنی كه بپذیریم و باور
داشته باشیم كه موجودی ناشناخته به نام ویروس كرونا در دنیا به وجود آمده و
هر روز به شكلی جدید ظاهر میشود ولی ما میتوانیم در حد وسعمان با آن
مقابله كنیم. این طرز تفكر به ما آرامش میدهد، ضمن اینكه موضوع مهمی كه
میتواند بسیار كمككننده باشد توكل ما بر خداست.
البته متاسفانه از
بحث توكل به خدا در موضوع مقابله با كرونا توسط عدهای سوءبرداشتهایی
انجام شده به طوری كه مثلا در مترو به كسی میگوییم ماسك بزن یا هنگام سرفه
جلوی دهانت را بگیر ولی او میگوید ایبابا، هر چه خدا بخواهد همان
میشود.
در علم روانشناسی بحثهای معنوی بسیار مهم تلقی میشود زیرا
فردی كه باور داشته باشد خدایی دارد كه امور را رهبری میكند از نظر سلامت
روان در وضع بهتری قرار میگیرد. اگر من موضوع توكل به خدا را مطرح میكنم
از این باب است، یعنی در عین حالی كه پروتكلهای بهداشتی را رعایت میكنیم و
مراقب سلامت خود و دیگران هستیم اما به این نیز باور داشته باشیم كه
خداوند درد را خودش میدهد و درمان نیز در اختیار خودش است.
این طرز تفكر سطح استرس را پایین آورد و كمك میكند تا ما تابآور شویم و از آنچه كه پیش میآید هراسان نشویم.
علاوه
بر توکل به خدا که نیازمند باورهای معنوی است چند راهکار به ما بیاموزید
تا تحملمان را از دست ندهیم و مقابل کرونا کم نیاوریم. رفتارهای اجتماعی
نشان میدهد عدهای از مردم بریدهاند و نیاز دارند آستانه تحملشان بالا
برود.
وقتی در زندگی با موضوعی مواجه میشویم دو راهکار
پیشروی ماست؛ یکی راهکار مسالهمدار و دیگری راهکار هیجانمدار. در راهکار
مسالهمدار ما با یک مساله مشخص روبهرو هستیم که با چند راهکار قابلحل
است و گزینههای مواجهه با آن نیز معین و شناخته شده و بعد از انتخاب هر یک
از آنها میتوان نتیجه را سنجید و اگر نیاز بود دست به ترمیم
و اصلاح
زد. اما در مباحث هیجانمدار ما با موضوعاتی روبهرو هستیم که نمیتوانیم
برایش کاری بکنیم مثل کرونا که همچنان برای بشر ناشناخته است، دارو و
واکسنی فعلا ندارد و هر آن ممکن است به شکلی جدید ظاهر شود. این بیماری
باعثشده ما بسیاری از نعماتی را که قبلا داشتهایم از دست بدهیم و از
بسیاری تفریحات سالم، حتی از بودن با خانواده و دوستان و در آغوشگرفتن
عزیزانمان محروم شویم؛ بنابراین ما با بیماری کووید-19 باید با تکنیکهای
هیجانمدار مواجه شویم و زندگی را پیش ببریم.
این تکنیکها ساده ولی
کاربردیاند مثل این که خودمان را کمتر با هیجانات منفی تحریک کنیم و بار
مثبت روانی را با انجام کارهای لذتبخش تقویت کنیم. یکی از بهترین کارها این
است که خودمان را کمتر در معرض اخبار تلخ قرار دهیم و از منابع مختلف،
خبرگیری نکنیم چون این فقط اضطراب ما را بالا میبرد و به سلامت روانمان
لطمه میزند.
شاید ما ندانیم اما پردازشهای هیجانی در ذهن ما ناخودآگاه
فعالیت میکنند و به تقویت افکار منفی منجر میشوند؛ مثلا اگر مدام خبر
مرگومیرهای کرونایی را پیگیری کنیم این فکر در ذهن ما شکل میگیرد که نکند
نفر بعدی، پدرم، مادرم، همسرم یا فرزندم باشد. این وضعیت آسیبرسان است و
نباید اجازه دهیم به این حد برسیم و با اضطراب دائمی زندگی کنیم.
ما
میتوانیم مدیریت کنیم و برای خودمان سهمی از اخبار قائل شویم مثلا روزی
یکساعت را به وبگردی و حضور در شبکههای مجازی اختصاص دهیم و اجازه ندهیم
افکار و اخبار منفی ما را بمباران کنند.
در کنار این کارها میتوانیم به
امور لذتبخش بپردازیم، کارهایی کوچک اما دوست داشتنی مثل بازی شطرنج یا
منچ با اعضای خانواده یا خواندن کتاب موردعلاقه یا گوشدادن به موسیقی خوب و
دیدن فیلم مناسب. این کارها باعث میشود حتی برای مدتی کوتاه فضای ذهن ما
از درد و رنج و مشکلات جدا شود و نفس بکشد.
البته خانم دکتر
مشکل بسیاری از مردم ما فقط خود بیماری نیست بلکه پیامدهای سنگین اقتصادی
ناشی از بیماری است که مزید برعلت شده و واقعا آزاردهنده است.
بله
یقینا همینطور است. بسیاری از مشاغل در ماههای اخیر لطمه خوردهاند و
خیلیها تعدیل نیرو شدهاند و مشکل شغلی و درآمدی پیدا کردهاند به طوری که
در شرایط سخت کرونایی مجبورند خودشان را به آبوآتش بزنند و هرطور که شده
کار کنند. همه اینها قابلدرک و باعث تاسف است اما به هر حال باید با این
شرایط کنار آمد و برای دقایقی به ذهن استراحت داد تا بتواند بازهم تاب
بیاورد.
راهکارهایی که شما ارائه میکنید همگی فردمحور هستند
در حالی که برای تامین سلامت روان، نهادهای دولتی و غیردولتی هم باید ایفای
نقش کنند. فکر نمیکنید جای حمایت از سلامت روان جامعه خالی است؟
بله،
من هم کار خاصی که با هدف حمایت معنوی از جامعه و کمک بهسلامت روان جامعه
انجام شده باشد، نمیبینم. شاید دلیلش فشار زیادی است که دارد به مجموعه
دولت و حاکمیت وارد میشود. درواقع کادردرمان و سیستم بهداشتی و درمانی
کشور به حدی تحت فشار است که شاید مسوولان و متولیان ترجیح میدهند به جای
پرداختن به سلامت روان، پیامهای هشدارگونه برای جامعه اراسل کنند تا شاید
از تعداد مبتلایان و مرگومیرها کاسته شود.
به نظرم رفتار مسوولان از
این بابت قابل درک است و نمیتوان انتظار چندانی از آنها داشت بویژه این که
تکتک ما قادریم بهترین کمک را به خود و اطرافیانمان انجام دهیم و با
رعایت پروتکلهای بهداشتی با توانمندی هرچه بیشتر و با ذهنی آمادهتر به
مقابله با بیماری برخیزیم.