شفاآنلاین>سلامت>لیلا عظیمی اظهار داشت: یکی از مواردی که در تبیین شرایط موجود مطرح است، وضعیت بیرونی از قبیل آرامش و ثبات شرایط اقتصادی است در حالی که برخلاف تصور بسیاری، داشتن احساس خوشبختی، یک رضایت درونی است و ارتباط چندانی با پول و ثروت زیاد ندارد.
به گزارش شفاآنلاین:این روان درمانگر تصریح کرد: برای خوشبخت بودن، کافی است آنچه هست را در کنار نداشتهها دید و ارزش نهاد. نگاهی که در تضادی پرواضح با تجربه این روزهای ما است که به رغم داشتن موقعیتهای خوب اجتماعی، همچنان ناراضی و در جستجوی خوشبختی هستیم.
وی ادامه داد: رضایت در واقع رسیدن به یک تصویر ذهنی است که ما از خودمان در ارتباط با دیگران و جهان هستی ساختهایم و خواستههای متناسب با آن ایجاد کردهایم. دستیابی به این تصویر، حسی از دلشادی و موفق بودن ایجاد میکند که تکرار و تداوم آن همان تجربه خوشبختی و رضایت از زندگی است.
عظیمی با بیان اینکه هرچقدر این تصویر درونی منعطفتر باشد دستیابی به آن راحت تر است، افزود: هرچقدر تصویر درونی ما از خودمان و خواستههایمان سخت گیرانه تر و ایده آل تر باشد به همان نسبت دستیابی به آن سختتر میشود و احساس ناکامی بیشتری را به ما تحمیل میکند. در این حالت فرد برای تجربه احساس رضایت مجبور است انرژی روانی زیادی سرمایه گذاری کند که باعث احساس خستگی روانی در فرد میشود.
وی اضافه کرد: هرچقدر این تصویر ایده آل، غیرواقعیتر باشد دستیابی به آن غیر ممکنتر است و این ناکامی مستمر میتواند باعث ایجاد ملال و کلافگی میشود. در این حالت فرد به دنبال تجربه احساس کامیابی درمانده شده و در جستجوی شرایطی برای رهایی از این احساس ناخوشایند خودش را نیازمند تغییر موقعیت بیرونی می بیند. در حالی که در هر موقعیتی که قرار میگیرد نیاز به ایده آل بودن همچنان در درون فرد در جریان است و مانع احساس رضایت در فرد میشود.
این روان درمانگر گفت: البته در بسیاری از موارد فرد از ترس تجربه ناکامی ناشی از کامل نبودن، فلج شده و از شروع هر اقدامی اجتناب میکند. به تعویق انداختن هایی که در اغلب موارد ناشی از نیاز ناهشیار به کامل بودن است. در واقع مکانیزم اصلی که دنیای درون روانی ما را میسازد، ارتباطی است که در دوران نوزادی و کودکی با مراقبین اولیه یعنی مادر و پدر تجربه کردهایم.
عضو مرکز تحقیقات علوم رفتاری دانشگاه علوم پزشکی دانشگاه شهید بهشتی، افزود: تجربه عاطفی با والدین، به خصوص مادر، میزان پذیرفته شدن، درک شدن و عشقی که در ارتباط با مادر تجربه کردهایم، کیفیت دنیای درون روانی ما را شکل میدهد. بخشی از این دنیای درون روانی، تصویری است که ما از خودمان داریم. آنچه به عنوان توانمندی و ارزش برای خودمان متصوریم و بر اساس آن خواستهها و ارتباطاتمان را شکل میدهیم، همان چیزی است که مادر در ارتباط اولیه به ما انعکاس میدهد.
وی اظهار داشت: زمانی که مادر هیجانات ما را درک میکند، احساسات خود را در ارتباط با ما ابراز میکند و ما را همانگونه که هستیم با مهر و عشق میپذیرد، آنچه در ما ایجاد میشود احساس دوست داشتنی بودن است. در این حالت خود را به عنوان موجودی درک میکنیم که به رغم تواناییهای محدود همچنان ارزشمند است. اما در مواردی که عزت نفس مادر ضعیف است، برای جبران ضعف عزت نفس خودش، فرزندش را به شکل غیر واقعی توانمند و باهوش می بیند. بنابراین تصویری که در کودک ایجاد میشود یک فرد کامل و همه توان است و این همه توانی کاذب، باعث میشود فرد همه چیز، حتی خودش و خواستههایش را در کمال ببیند. تکرار بازنمایی این تصویر کمال گرا در ارتباط با دیگران و جهان هستی، سبک زندگی و ارتباطی فرد را تحت تأثیر قرار داده و مانع از این میشود که فرد ظرفیت پذیرش واقعیت و ناکامیهایش را داشته باشد.
عظیمی خاطرنشان کرد: زمانی که تأیید و پذیرش مادر منوط به خوب بودن، موفق بودن، اول بودن و بهترین بودن باشد، احساسی که در فرد ایجاد میشود نوعی تهی بودن است که فقط با تجربه موفق بودن پر میشود و از آنجا که در واقعیت همیشه نمیتوان موفق بود، زندگی روزمره در فرد احساس تهی بودن، بی ارزشی و ملال ایجاد میکند. تصویری که این روزها به خصوص در افراد موفق جامعه زیاد دیده میشود، نارضایتی مداوم به رغم داشتن موقعیتهای حرفهای و اجتماعی مناسب است. اما، راه حل رهایی از این احساس ملال، نارضایتی و تجربه احساس خوشبختی درونی شفقت به خود است. شفقت به معنای سوختن در غم گذشتهها و دلسوزی نیست بلکه شفقت به خود یعنی پذیرش ناتوانیها و اشتباهات به عنوان بخشی از واقعیت است.