کد خبر: ۲۵۶۵۳۴
تاریخ انتشار: ۰۹:۱۰ - ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۹ - 2020May 01
خودش و همسرش معلم یک مدرسه عشایری دوکلاسه هستند؛ موقعیت‌های بهتری برای کار در نزدیکی محل سکونتش داشته است، اما سختی رفت و آمد هر روزه طی مسافت ۴۵ کیلومتری به روستا را به دل می خرد و می گوید از دیدن این بچه‌های زلال، کیف می‌کنم و ساز جانم کوک می شود

شفاآنلاین>اجتماعی> "محمد حسن رئوفی" یکی از همان معلم‌هایی است که تصویرش برای همه ما در ذهن آشناست؛ تصویر یکی از صدها و بلکه هزارها معلم مسئولیت پذیر و فداکاری که در این سرزمین حتی جانشان را کف دست گذاشتند تا شاگردانشان درس زندگی بیاموزند، راه به جایی ببرند و برای خودشان کسی بشوند.

معلم عشایری منطقه داشلی‌برون شهرستان گنبد کاووس استان گلستان هم مانند خیلی معلم‌های دیگر در روزهای منتهی به سال ۹۸ و ایام تعطیلی ادامه‌دار سال جدید که همه دانش آموزان را خانه نشین کرده، بیکار ننشسته است و می‌گوید از زمان مطرح شدن بحث کرونا و عدم دسترسی به فضای مجازی به این فکر افتادیم چه کاری می توانیم بکنیم که بچه‌ها از درس دور نمانند.

او که به اتفاق همسرش در یک مدرسه کوچک دوکلاسه درس می دهند، به قول خودش یک استودیوی کوچک در اتاق خانه‌شان آماده کرده‌اند، درس داده‌اند و فیلم آن را در سی دی ذخیره کرده‌اند که برای بچه‌ها ببرند.

رئوفی توضیح می دهد که البته این یک قسمت از کار بود. درسنامه‌هایی را هم تهیه کردیم. بچه‌ها تدریس‌های شبکه آموزش را هم دنبال می کردند و ما تا جایی که در توانمان بود اجازه ندادیم وقفه آموزشی پیدا شود.

در این مدرسه، دوکلاس ۱۲ و ۱۵ نفره در شش پایه تشکیل می‌شود؛ آقای رئوفی به چهارم، پنجم، ششمی‌ها و همسرش به اول، دوم و سومی‌ها درس می دهد. این دو معلم اخیرا هفته‌ای یک مرتبه هم به مدرسه می‌روند؛ در هر پایه دو سه دانش آموز دارند و هربار جدا جدا به آنها در حیاط مدرسه درس می دهند. خودش در این باره می گوید: اصول بهداشتی را رعایت می کنیم؛ تخته را بیرون می آوریم و کلاس رفع اشکال می گذاریم.

داشلی برون ۴۵ کیلومتر با گنبدکاووس فاصله دارد، هر روز صبح می رویم و برمی‌گردیم. اینها عشایر ثابت نشین هستند و دوزبانه‌اند. یکی از نگرانی‌های ما بچه‌های کلاس اولی بودند که با مشکلی روبرو نشوند. درس را طبق بودجه بندی جلو برده‌ایم.

از او سوال می کنم چرا این مدرسه را برای درس دادن انتخاب کرده است؟ می گوید: به غیر از دو سه سالی که کار اجرایی داشتم، در کلاس‌های چندپایه تدریس می‌کردم؛ موقعیت‌های بهتری داشتم که می توانستم به آنجا بروم ولی عشق و علاقه است دیگر؛ درس دادن به این بچه‌ها برایم لذت بخش است. مثل خانواده هستیم.

او معتقد است در این شرایط، کار به ویژه برای معلمان مناطق محروم سخت‌تر شده است. رئوفی می گوید: یک دانش آموز شیرین زبان کلاس اولی داریم که هیچ دسترسی به فضای مجازی نداشتند؛ خانواده‌اش دستگاه پخش خانگی هم نداشتند که سی دی ها را تماشا کند. دستگاه پخش خودمان را برایش آوردیم و نحوه کار را یادش دادیم. یک گوشی تلفن همراه هم در اختیارش گذاشته‌ام که هر زمان با مشکل درسی برخورد کرد تماس بگیرد.

رئوفی می گوید هر کاری که از دستم بربیاید برای شاگردانم انجام می‌دهم.

 سختی‌های شیرین رفت و آمد به مدارس دوردست  

او یکی دیگر از اهالی گلستان است؛ راهبر آموزشی و تربیتی بخش مرزی و عشایری داشلی برون گنبدکاووس؛ درباره منطقه‌اش اینگونه توضیح می‌دهد: بخش داشلی برون در شمال شرقی ایران و هم مرز با کشور ترکمنستان است. دورترین نقطه آن ۱۵۰ کیلومتر با مرکز شهرستان (گنبدکاووس) فاصله دارد. در بخش داشلی برون ۶۰ مدرسه ابتدایی داریم. مدیران، مدیرآموزگاران و آموزگاران پرتلاش ما در کلاس های چندپایه و تک پایه مدارس عشایری مشغول خدمت هستند.

 مجیدبِردی توکلی، سومین سالی است که راهبر آموزشی و تربیتی شده است. البته خودش می گوید پست‌هایی مانند مدیر آموزگاری، مدیریت مدرسه ابتدایی و معاونت آموزشی مجتمع  را تجربه کرده ولی کار کردن با بچه‌های عشایر نشین و روستاهای دور از شهر، برایش لطف دیگری دارد.

او بچه‌ها را که می بیند دلش پر می کشد برای روزهای کودکی و نوجوانی خودش و دوست دارد هر کاری از دستش برمی آید انجام بدهد تا لبخند، مهمان لب‌های گل‌های کوچکی شود که با امید پشت نیمکت‌های کلاس و یا در چادرهای عشایر می نشینند و به تخته سیاه چشم می دوزند تا مشق آینده کنند.

این راهبر آموزشی و تربیتی پرتلاش مناطق عشایری می گوید:  پیش آمده برای بچه‌ها هدایا و جوایزی تهیه کردم و به روستا برده‌ام و از معلم هایشان شنیده‌ام که دانش آموزان منتظر مانده‌اند تا دوباره به آنجا بروم و در مقابل سوال‌های درسی که جواب می دهند هدیه بگیرند. وقتی که به یک کلاس درس در منطقه دور و عشایری می روم هنگام خداحافظی بچه‌های مهربان عشایر مسیری را به دنبالم می‌آیند و هربار دل کندن از آنها برایم مشکل می شود.

 او ادامه می دهد: ساعات بسیاری در راه هستم و باید هر روز به یک مدرسه با خودرو شخصی سرکشی کنم و از حال و روز آموزش و امور اداری در آنجا باخبر شوم و به بهبود شرایطشان کمک کنم اما همه این سختی‌ها برایم شیرین است.

توکلی در میان مدارسی که از آنها سرکشی می کند، دومدرسه در مسیر صعب العبور دارد که  یکی از آنها به صورت کانکس و دارای شش دانش آموز در پایه‌های مختلف(چندپایه) است و دیگری به همت مسئولین و خیرین، مدرسه مناسبی ساخته شده است. صعب العبور و خاکی بودن راه روستا، عدم آنتن دهی تلفن همراه و دریافت شبکه آموزش سیما و کمبود وسایل کمک آموزشی از مشکلات عمده دانش آموزان این مدارس است.

وی می‌گوید: همکاران پرتلاش ما درروزهایی که کرونا نیامده بود و آموزش روال عادی خود را طی می کرد، در طول هفته در آنجا بیتوته می کردند و به وظایف آموزشی خود مشغول بودند.

این راهبر از خاطراتش برای رسیدن به این دو مدرسه تعریف می کند و می گوید: راه این روستاها خاکی و کوهستانی است و برای خودرو مناسب نیست و باید با موتورسیکلت به آنجا بروم. یک مرتبه هم هنگام بازگشت مار بزرگی در جاده خوابیده بود که با دیدن این صحنه و با رعایت جوانب احتیاط تصاویری از آن تهیه کردم تا به دانش آموزان نشان دهم.

توکلی از روزهای تعطیلات مدارس به علت کرونا هم می گوید. او و همکارانش در این روزها ضمن ارتباط با خانواده ها از طریق فضای مجازی، برای آنها که دسترسی به هیچ گونه وسیله ارتباطی نداشته‌اند، درسنامه‌هایی تهیه کرده و به دست دانش آموزان رسانده‌اند.

او تاکید می کند که معلمان این منطقه عشایری در روزهای تعطیلات با وجود در اختیار نداشتن همه امکانات لازم و کافی؛ فعالتر از روزهای دیگر مشغول کار بوده‌اند تا مبادا خللی در درس شاگردانشان وارد شود. 

 معلمان این مرزوبوم در کنار پزشکان و کادر درمانی، مومنانه ایستاده‌اند و مشق همدلی به شاگردانشان می آموزند؛ معلم‌هایی که این روزها از آنان تحت عنوان مدافعان خط مقدم آموزش و جهادگران آموزشی یاد می شود. 

ایسنا

نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: