ما میدانیم که چند نفر مبتلا به ویروس شدهاند یا چند نفر در اثر ابتلا جان خود را از دست دادهاند، ولی نمیدانیم که واقعیت اجتماعی ما چه تغییراتی داشته است و همین عدم آگاهی سبب بروز و ظهور مشکلاتی در آینده خواهد شد
شفاآنلاین>اجتماعی>سلامت>در مسئله ویروس کرونا گروههای مرجع منفعلانه عمل کردند. منظورمان از گروههای مرجع بیشتر گروههای غیررسمی و اشخاص حقیقیای بودند که میتوانستند با آموزشهای درست و همه جانبه در همه ابعاد باعث کنترل و مدیریت بهتر این ویروس شوند.
مدتی بود که اخبار شیوع کرونا در چین، نقل محافل شده بود تا اینکه با تشریففرمایی این میمان ناخوانده به کشورمان، جامعه رنگ و بویی جدید به خود گرفت و فرهنگی هر چند سطحی در سراسر کشور به وجودآمد.
از همان روزهای اول رسانهها شروع به پوشش گسترده اخبار این ویروس و در تعریف کلیتر هرآنچه با ویروس مرتبط میشد کردند. شبکههای مجازی هم پر شد از این که وضعمان چیست و باید چه کار کنیم. برای حل مشکلات اجتماعی در هر سطحی باید چهار مرحله را پشت سر گذاشت. اولین مرحله وضعیتشناسی است.
ما باید بدانیم در کدام موقعیت قرار داریم و چه عواملی سبب شدهاند ما در این موقعیت قرار بگیریم. به نظر من توجه بسیار به جنبههای زیستی و فیزیکی این مشکل ما را از توجه به جنبههای جامعهشناختی بازداشت.
مسائل اجتماعی بسیاری در مواجهه با این شرایط برای ما مطرح میشود که پاسخهای متفاوتی میتوان به آن داد. ما ویروس را خوب شناختیم، ولی این که وجود این ویروس چه پیامدهای اجتماعیای را به وجود میآورد تا حال برای ما گنگ بوده است.
تهدیدهای جامعهشناختی ویروس کرونا
ما میدانیم که چند نفر مبتلا به ویروس شدهاند یا چند نفر در اثر ابتلا جان خود را از دست دادهاند، ولی نمیدانیم که واقعیت اجتماعی ما چه تغییراتی داشته است و همین عدم آگاهی سبب بروز و ظهور مشکلاتی در آینده خواهد شد.
عناصر فرهنگی مختلفی با ورود این ویروس به کشورمان رواج یافت و به تبع آن معانی مختلفی از زندگی و کنشهای ما ساخته شد. اگر فکر میکنیم که زدن مشتها به هم به جای دست دادن کنشی ساده است باید بگویم اصلا این طور نیست.
وجود یک بیماری سبب شد مردم وجود این عنصر را بپذیرند و فرهنگ در قبال این عنصر جدید مقاومتی از خود نشان ندهد. با پیدا شدن این ویروس در کشورمان آنچه مطرح شد این بود که چگونه باید خود را از ویروس مصون داریم. اولین نکته این بود که نگاه مردم نسبت به زندگی مثبت بود و از همان اول به ویروس به عنوان یک تهدید نگاه شد.
دومین قدم برای حل مشکلات اجتماعی و آسیبها علت شناسی است. علت این که این ویروس به ایران وارد شد چه بود؟ علت به وجود آمدن خود ویروس چیست؟ علل گسترش ویروس در کشورمان چه چیزهایی هستند؟ این سوالات و سوالات مشابه ما را در یافتن این که چه باید بکنیم و چه خواهد شد کمک میکند.
بیگمان علت شناخته نمیشود مگر اینکه ما بدانیم در کدام جایگاه و سطح قرار داریم. نکته دیگری که باید در علت شناسی مورد توجه قرار داد این است که بررسیها باید به صورت علمی انجام پذیرد.
بدین معنا که، چون عامه مردم جامعه به نوعی با فرهنگ مرتبط با این ویروس به بحث، مکالمه و تبادل نظر میپردازند و حتی نظرات خود را انتشار میدهند احتمال ورود خطا به مسئله علت شناسی وجود دارد. گام بعدی برای حل مشکلات پیامد شناسی است.
ما باید از خود سوال کنیم که پیامد وجود این ویروس در آینده در جامعه ما چه خواهد بود. آنچه از پیامد شناسی درباره این ویروس مغفول مانده پیامد شناسی جامعهشناختی است. شاید پیامد ظاهری و فیزیکی این ویروس فوت هموطنانمان باشد، ولی تاثیری که این واقعه در جامعه دارد بسیار بسیار بیشتر از تاثیر تعداد افرادی است که جانشان را از دست دادهاند.
ما باید توجه کنیم که بسته شدن مراکز فرهنگی، اقتصادی و بنگاههای خرد و کلان چه تاثیری بر جامعه ما خواهد گذاشت. تاثیرات روانشناختی و جامعه شناختی این ویروس اگر مهار نشود غیرقابل جبران خواهد بود.
خانواده افرادی که نمیتوانند برای عزیزشان مجلس ترحیم بگیرند و یا مراسمات معمول و مهم گذشته را که ریشه در فرهنگشان دارد و ارزش برایشان محسوب میشود به جای نیاورند به طور حتم تاثیرات مخربی را بر جامعه خواهد گذاشت.
این نوع مراسمات که در مردمشناسی به مراسمات و مناسک تقویت و تشدید شهرت دارند، سبب تلطیف روحی اطرافیان شده و بار سنگین فشارهای روانی را بر اطرافیان قابل تحملتر میکنند.
ما باید بدانیم که واقعه شیوع ویروس کوید ۱۹ یک آسیب اجتماعی بود. ما وقتی از آسیب اجتماعی حرف میزنیم بیشتر منظورمان تهدیدها و موانعی است که نظام اجتمایع را تهدید میکند و از سوی افراد انجام میگیرد.
این ویروس با این که انحراف فرد یا افرادی در جامعه محسوب نمیشود، ولی به صورت غیرمستقیم و باورنکردی در مدت کوتاهی سبب شد که افراد شاخص دولتی پیرامون آن حرف بزنند، همه جامعه ما و بلکه جامعه جهانی را تحت تاثیر قرار داد و در نهایت از سوی مردم نیز فراخوان و پویشی جهت مقابله با این ویروس آغاز شد.
اهمیت پیامدهای فرهنگی انتشار این ویروس برای جامعه شناسان فرهنگی و انسان شناسان بسیار مهمتر از پیامدهای دیگر است. برای مثال عید نوروز که به نوعی مهمترین عید فرهنگی ایرانیان محسوب میشود به دلیل وجود این ویروس تغییراتی داشت.
هیچ حادثه یا واقعه طبیعی دیگری نمیتوانست تا این حد عید نوروز را تغییر دهد. این نکته بسیار مهمی است. اگر به درستی نگاه کنیم متوجه خواهیم شد که دهها عنصر فرهنگی سخت و نرم به دلیل وجود این ویروس موقتا حذف شدند و واکنش مردم نسبت به این موضوع میتواند برای یک مردم شناس جالب و مهم باشد.
آخرین مرحله و مقطع حل مشکلات اجتماعی راهکار شناسی است. ما اگر سه مرحله قبل را به درستی پشت سر گذاشته باشیم میتوانیم راهکارهای درست و قابل اطمینانی را برای مقابله با هر مشکلی اتخاذ کنیم. راهکار ما برای بازگشت جامعه به وضعیت قبلی چیست؟ آیا جنبشی ارتجاعی لازم است؟
راهکارهای بسیاری برای از بین بردن ویروس تا حال پیشنهاد شده است که عمدتا در زمره راهکارهای زیستی هستند. باید دانست که این تنها کافی نیست. بیایید یک مثال بزنیم. وقتی به خانه بیاییم و ببینیم همه جای خانه به هم ریخته و در همان لحظه دزد را مشاهده کنیم، آیا دستگیر کردن دزد میتواند همه مشکلات ما را حل کند؟
نخیر این چنین نیست. جدا از این که خانه به هم ریخته و به اصطلاح پیامد کار دزد هنوز گریبانگیر ماست مسائل دیگری نیز برای ما به وجود میآید. برای مثال چرا دزد توانسته وارد خانه ما شود و یا اصلا چه چیزهایی میخواسته ببرد؟ پاسخ به این سوالات ما را از وقوع دوباره چنین حادثهای مصون نگه میدارد.
حال این مثال را به جریان ویروس کرونا تعمیم میدهیم. ما باید بدانیم که تنها از بین بردن ویروس مشکل ما را حل نمیکند. ما علاوه بر تدبیر و اتخاذ راهکارهای فیزیکی و زیستی برای از بین بردن ویروس باید راهکارهای اقتصادی، اجتماعی و روانشناختی را برای کاهش پیامدهای منفی این ویروس ارائه دهیم.
یکی از موضوعات و دغدغههایی که استاد عزیز دکتر اصغر ایزدی جیران به آن اشاره داشتند پیرامون شعار معروف این روزها یعنی "درخانه بمانیم" بود.
در خانه ماندن به نظر بهترین کنش در برابر این ویروس است، اما برای چه کسانی؟ گستره این ویروس همه افراد جامعه است پس راه حلی هم که از سوی مقامات سیاسی برای حل این مشکل اتخاذ میشود باید برای همه مردم مناسب باشد در حالی که این چنین نیست.
در خانه ماندن برای همه اقشار و ردهها در جامعه امکان پذیر نیست. زیرا که برخی اصلا خانه ندارند که در آن بمانند و برخی با وجود داشتن خانه برای تامین ما یحتاج زندگی باید کار کنند و نمیتوانند در خانه بمانند.
تکلیف این قشر از مردم جامعه چیست؟
خانه محلی امن برای در امان ماندن از بیماری است، ولی این برای اقشار ضعیف جامعه صدق نمیکند بلکه در خانه ماندن و کاری نکردن امنیت اقتصادی این اقشار را به خطر میاندازد.
اگر درست به مسئله نگاه کنیم میبینیم که اینجا راهکاری برای دیگر اقشار جامعه نیز ارائه نشده است. یا در بهترین حالت راهکاری که ارائه شده است تنها برای حفاظت از جان افراد جامعه و آن هم نه همه افراد مناسب میباشد.
در خانه ماندن هر چه قدر هم که فرصتهای خوبی داشته باشد تهدیدها و موانع بسیاری نیز برای افراد جامعه ایجاد میکند که یکی از این موانع میتواند مشکلات خفیف یا بزرگ روانی باشد. بهتر است در هنگام دادن نسخههایی از قبیل این شعارها پایههای دیگری نیز طرح شوند.
پایههایی که ادامه یک شعار باشند. برای مثال ما این سوال را باید بکنیم که در خانه بمانیم و چه کنیم. خوشبختانه بر خلاف روزهای اول، این پایهها از سوی رسانهها تقویت شد. یکی از این پایهها کتابخوانی بود که در خانه ماندن را به یک فرصت تبدیل کرد.
چه چیزهایی باید پیرامون ویروس مورد توجه باشد؟
مسئله بهداشت و آموزش. این دو مسئله راههای پیشگیری و درمان مبتلایان به این ویروس است. هر چه قدر در بحث آموزش ما تلاش بیشتری کنیم در مسئله درمان با مشکل کمتری مواجه خواهیم بود. دولتها و حکومتها برای دعوت مردم به کاری ابتدا از راه قانع کردن افراد استفاده میکنند.
زیرا این کار بسیار کم هزینه بوده و عقلانیتر به نظر میرسد. در صورت شکست این راه حکومتها از تشویق و تنبیه نیز استفاده میکنند. همان عملی که در همه کشورهای جهان نیز در برابر ویروس کرونا انجام گرفت.
اقناع اگرچه روش خوبی است، اما همیشه جواب نمیدهد. به خصوص در مورد این مسئله که سرعت وقوع مسئله زیاد بود و گسترهای همگانی داشت. الگویی که در این مورد ستاد ملی مبارزه با کرونا پی گرفت الگوی نسبتا کاملی بود که بهتر بود در زمان کوتاه تری قابلیت تغییر میداشت.
در روزهای اول ِحرف و بحث از انتشار این ویروس، ستاد از مردم میخواست که روبوسی نکنند، از نزدیک شدن به هم بپرهیزند و تا حد امکان از خانه هایشان بیرون نیایند. این نوع قانع کردن مردم و اطلاع دادن مضرات و اثرات منفی بیرون آمدن از خانه به خوبی در رسانهها مورد تاکید و بررسی قرار گرفت. اما اقناع کافی نبود.
پس از مدت کوتاهی مکانیسمهای تشویقی جهت مبارزه با این میهمان ناخوانده فعال شد. این مکانیسمها میتوانند رسمی یا غیر رسمی باشند. تشویق یا تنبیه میتواند از سوی دوستان، آشنایان و خانواده باشد که در این صورت آن را غیر رسمی میگوییم و اگر از سوی سازمان ها، ارگانها و نهاد هایی، چون نهاد حکومت باشد آن را رسمی میدانیم.
در مورد تشویق، افرادی که در خانه ماندند افرادی معقول نشان داده شدند و از سوی خانواده مورد تشویق قرار گرفتند. همچنین مسابقات کتابخوانی و اهداء جوایز نیز تشویقی برای ماندن در خانه بود.
پس از مکانیسمهای تشویقی، مکانیسمهای قهریه و تنبیهها فعال شدند. صورت رسمی این تنبیهها بسته شدن بزرگراه ها، قرنطینه شهرها و ایجاد نگاهی منفی توسط رسانهها به افرادی بود که از خانه بیرون میآمدند و صورت غیر رسمی آن طرد نسبی یا مسخره شدن افراد بی توجه به مسائل بهداشتی توسط دوستان و آشنایان بود.
مسئله آموزش مسئلهای گستردهتر از درمان است. بدین معنی که آموزش پیش از وقوع با آموزش در حین وقوع تفاوت دارد.
کرونا چه چیزهایی به ما نشان داد؟
کرونا چیزهایی از ما گرفت و به خوبی نشانمان داد چه چیز هستیم. یکی از دوستان در فضای مجازی نوشته بود که به کادر پزشکی و پرستاران استراحت داده و کار را به دامپزشکان بسپاریم! واقعیتش این است که جامعه ماهمچون ارگانیسم موجود زنده است که وجود مشکل در هر یک از نهادها یا ساختارهای آن سبب بروز مشکل در بخشهای دیگر میشود.
بدن ما ویروس بسیار مخرب دیگری نیز دارد که متواتر القا میکند " نمیخواهم بدانم، بفهمم و بفهمانم". این خیلی خطرناکتر از ویروس کروناست.
ما به تضاد ارزش دچار شده ایم. نقشهایی که مردم دارند ارزشهایی در تناقض با نقشهای دیگرشان دارد. برای مثال بنده سعید مبیّن شهیر یا هر شخص دیگری کنشهایی دارد که ممکن است گاه در تعارض با هم باشند. این تعارض اغلب اوقات به علت عدم اولویت بندی نقش هاست.
در این شرایط نقش مادری برای یک زن مهمتر از نقش آموزگاری او تعریف میشود. با بسته شدن مراکز آموزشی بخشی از اولویتها را جامعه برای ما مشخص میکند، ولی اگر جامعه این کار را نمیکرد ما میتوانستیم چنین اولویت بندیهایی داشته باشیم؟
در بسیاری از مصداقها و کنشهای روزمره میبینیم که این اولویتها رعایت نمیشوند. برای پرستاران نقش پرستاری امروز بیشتر از نقش مادری در اولویت است و انتظاراتی که جامعه از این قشر دارد متفاوت از انتظارات دیروز است.
سرمایه اجتماعی جامعه ما تعریف خیلی پیچیده تری از تعاریف این واژه در جوامع دیگر دارد. عنصر اعتماد در سرمایه اجتماعی جامعه ما بسیار ضعیف و آسیب پذیر است. همین عنصر ضعیف سبب کاهش سرمایه اجتماعی میشود. کرونا تلنگری بود که مارا به خود نشان داد و میدهد.
نقش گروههای مرجع و الگوهای نقش در جامعه کرونایی چیست؟
گروههای مرجع گروههایی هستند که مردم یک جامعه برای چگونگی انجام کنش هایشان به آنها مراجعه میکنند.
در واقع این گروهها و افراد الگو و نقشه راه انجام نقشها در جامعه هستند. به عبارت دیگر حرف شنوی مردم از این الگوها بسیار بیشتر از گروههای دیگر است.
به طوری که افراد جامعه کنشهای خود را با آنچه این الگوها انجام میدهند تطبیق میدهند و سعی در نزدیک کردن اعمال خود به اعمال این الگوها دارند. لزوما الگوهای نقش در جامعه در همه امور تخصص ندارند. کار درست آن است که این الگوها آنچه را که باید انجام پذیرد از متخصصین امر دریافت کنند و در انتشار آن بکوشند.
با اینکه یک بازیگر تخصصی در علوم اجتماعی ندارد، ولی برای مثال میتواند با کمک گرفتن از یک جامعهشناس الگوهای مناسب مواجهه با زمینههای جامعه شناختی ویروس کرونا را برای افراد و دنبال کنندگانش ارائه دهد. مشکل اساسی ما همین نکته است.
جامعه برای پیشرفت و همچنین رفع مشکلات خود نیاز به متخصصان امر به خصوص در حوزه علوم انسانی دارد. هنگامی که گروههای مرجع مطابق با روشها و الگوهای علمی پیش نمیروند مشکلات عدیدهای برای ما به وجود میآید. در مسئله ویروس کرونا گروههای مرجع منفعلانه عمل کردند.
منظورمان از گروههای مرجع بیشتر گروههای غیررسمی و اشخاص حقیقیای بودند که میتوانستند با آموزشهای درست و همه جانبه در همه ابعاد باعث کنترل و مدیریت بهتر این ویروس شوند.آفتابنیوز
سعید مبیّن شهیر
نویسنده