به گزارش شفاآنلاین، داستان حضور دکتر سید مظفر ربیعی در قرنطینه بیماران کرونایی بیمارستان روحانی و یحیی نژاد، فصل آخر قصه ایثار و بخشش این مرد بزرگ است و همسر شهید هم روایت عاشقانه های همسرش را از فصل آخر آغاز می کند.
همسر دکتر«سید مظفر ربیعی»:
پای کرونا که به بابل باز شد دکتر عزم رفتن کرد.گفتم نرو! شما جانباز شیمیایی هستی.
شرایط بیمارستان<Hospital> که بحرانی شده بود سراسیمه به خانه آمد و پول برداشت. گفت کپسول اکسیژن کم داریم. شبانه 20 کپسول اکسیژن تهیه کرد و به بیمارستان برد.
تستش که مثبت شد گفتم بیمارستان یحیی نژاد تخت ایزوله خالی دارد. گفت چرا یک تخت را اشغال کنم؟بگذار یک مریض بدحال روی تخت بیمارستان بخوابد.
مظفر که جبهه بود دخترم فلج شد ولی این خبر هم نتوانست او را برگرداند.دو بار شیمیایی شد یکبار در مریوان و بار دوم در یک بیمارستان صحرایی در حلبچه. فارس