مدیریت اقتصاد خانواده به افراد این امکان را میدهد تا با گرایش به الگویی مناسب برای زندگی خویش، تامین مالی یا کسب درآمد را وسیله زندگی قرار دهند و از این طریق امکان برخورداری از زندگی معنوی را نیز داشته باشند. همچنین مدیریت صحیح اقتصاد خانواده باعث کاهش ناکامی و ناامیدی در خانواده، شادابی بیشتر، تعادل در کار کردن برای اعضای خانواده و هماهنگی بین درآمد و هزینه میشود.
مدیریت پسانداز را بیاموزید
ـ هر بار که خرج میکنید آن را یادداشت کنید، حتی اگر هزینهای را با کارت اعتباری و چک میپردازید.
ـ تا جایی که امکان دارد پاداشها را نادیده بگیرید. حتیالامکان پاداش آخر سال و پولهایی از این قبیل را در حسابی جداگانه پسانداز کنید و در دخل و خرج نادیده بگیرید.
ـ هر ماه پولی ولو اندک را پسانداز کنید. چه بسا برای انجام برنامههایی با هزینهای اضافی به آن احتیاج پیدا کنید.
ـ هزینههای پیشبینی نشده را در نظر بگیرید. در زندگی مطمئنا پیشامدهای غیرمنتظرهای وجود دارد.
ـ هنگام پایان یافتن اقساط اجناسی که طی سال خریدهاید، باز هم به میزان قسط پرداختی ماهانه از حقوقتان برداشته و در حساب پسانداز ذخیره کنید، زیرا دیر یا زود مجبور میشوید تلویزیون، ماشین لباسشویی و... را عوض کنید.
ـ تا جایی که میتوانید برای ولخرجی بیشتر کمک و مساعده نگیرید، زیرا این کار غیرمنطقی و نادرست است و خیلی زود شما را زیر بار قرض خواهد برد.
افراد
تکانهای هنگام پول خرج کردن اصلا هیچ برنامهای ندارند، برای مثال فردی که
درآمد ماهانه مشخصی دارد و باید با حساب و کتاب خرج کند به یکباره و
بیحساب خرج میکند |
ـ در صورت اطمینان به صندوقهای قرضالحسنه پسانداز هفتگی یا ماهانه خانوادگی یا دوستانه بپیوندید. به این ترتیب هر ماه اجبارا مبلغی را به حساب خود پسانداز میکنید، بعلاوه از وام هم میتوانید استفاده کنید.
ـ صرفهجویی را با خساست اشتباه نگیرید. صرفهجویی نوعی سازگاری است که با تغییر رفتار و مقداری صبر و شکیبایی امکانپذیر است. به شیوهای صرفهجویی کنید که زندگیتان صدمه نبیند.
تربیت اقتصادی فرزندان
ـ به فرزندانتان پول توجیبی بدهید تا بتوانند مدیریت پول را بیاموزند.
ـ برای فرزندتان دستمزدی در نظر بگیرید تا خودشان کارهایی را که معمولا برای انجام آن به دیگران دستمزد میدهید، انجام دهند.
ـ به فرزندتان نشان دهید که پول خانواده چگونه و برای چه اموراتی صرف میشود.
ـ فرزندتان را در بعضی تصمیمهای مربوط به هدیه دادن، صدقه یا کارهای خیر دخالت دهید.
ـ چنانچه هنوز یک برنامه پسانداز دائم برای فرزندتان درنظر نگرفتهاید، درباره شروع چنین برنامهای بیندیشید.
تربیت فرزندان باید بهگونهای باشد که از جنبههای اقتصادی نتایج زیر را به همراه داشته باشد:
ـ بتواند کار سودمندی انجام دهد و از آن لذت ببرد.
ـ خریدار و مصرفکننده خوبی باشد.
ـ یاد بگیرد تا در آینده درآمد و هزینهاش را متعادل کند.
ـ برای آینده خود برنامهریزی اقتصادی کند و از پذیرش مسئولیت نترسد.
ـ اهل ولخرجی و بدهکاری نباشد.
ـ باید به فرزندتان یاد بدهید تا از اموال خود، خانواده و اجتماع نگهداری کند.
ـ فرزندان باید ارزش کار و تلاش و نقش آن را در بهبود وضع مالی خانواده بدانند.
ـ باید به فرزندان رعایت میانهروی و پرهیز از خواستههای نامعقول را آموزش داد.
ـ فرزندان باید ارزش پولی را که دسترنج والدین است، بدانند.
ـ فرزندان را نباید به پاداشهای گرانقیمت عادت داد، زیرا آنها را به مصرفگرایی و تجملگرایی سوق میدهد.
هنر تعادل در خرج کردن
معمولا افرادی که اعتماد به نفس بالایی دارند، آنهایی هستند که درست خرج میکنند و برعکس افرادی که اعتماد بهنفس پایینی داشته و وسواسی هستند، بد خرج میکنند. ممکن است فرد بیحساب و کتاب و در حد وحشتناک پول خرج کند یا بذل و بخششهای بیحساب و کتاب داشته باشد و زمانی که از او میپرسید که چرا این کار را میکند در جواب میگوید این پولها برای من پول نیست و من خیلی راحت میتوانم این پولها را به دست بیاورم. چنین افرادی به قدری اعتماد به نفس بیمارگونه دارند که واقعا به اموالشان آتش میزنند. برعکس دستهای از افراد هم هستند که فوقالعاده وسواسی بوده، نسبت به آینده نگران و دودل هستند و نمیتوانند تصمیم بگیرند تا جایی که حتی با داشتن امکانات و پول هیچگاه قادر به خرج کردن پولشان نیستند. خرج کردن تکانهای هم در میان برخی از افراد وجود دارد. افراد تکانهای هنگام پول خرج کردن اصلا هیچ برنامهای ندارند، برای مثال فردی که درآمد ماهانه مشخصی دارد و باید با حساب و کتاب خرج کند به یکباره و بیحساب خرج میکند. در واقع قسمت زیادی از این تکانههایی که با آن مواجه هستیم و در زندگی میتوانیم آن را کنترل کنیم واقعا تربیتی است. ما در طول زندگی باید یاد بگیریم بین خواستههایمان و امکاناتی که داریم و شرایط برآورده شدن این خواستهها تعادل برقرار کنیم؛ حال این برقرار کردن تعادل میتواند در مورد خوردن، خرج کردن و حتی در روابطمان نیز تاثیر داشته باشد. هنر تعادل برقرار کردن در خرج کردن جزو مهارتهایی است که باید آن را یاد بگیریم تا در زندگی دچار مشکل در این رابطه نشویم.
بایدها و نبایدهایی برای سرمایههای انسانی
ـ بزرگمنش باشید. سعی کنید شخصیت خوب و مثبتی از خود ارائه دهید. همانطور که وان بافت میگوید: ما در مدیران سه چیز را میجوییم: ذکاوت، انرژی و بزرگمنشی. اگر مدیری آخری را نداشته باشد، باید بدانید که دوتای اولی را هم ندارد.
ـ از وقت خود عاقلانه استفاده کنید، در غیر این صورت سرمایه مهمی را از دست دادهاید. اگر وقت زیادی را صرف باشگاههای مختلف یا چترومها یا بازیهای کامپیوتری میکنید، ناخودآگاه درباره شیوه زندگیتان تا آخر عمر دست به انتخاب اشتباهی زدهاید.
ـ با یک فرد باشعور ازدواج کنید. همسر باید حامی شغل طرف مقابل خود باشد. نباید با عادتها و سلیقههای پرهزینهاش بار سنگینی بر دوش وی باشد. سعی کنید با کسی ازدواج کنید که از نظر مالی و احساسی (که اغلب هر دو هم با هم است) خرج زیادی نداشته باشد. مطمئنا در دوران نامزدی بهترین دوران برای شناخت است و آنچه در این دوران میبینید بعد از ازدواج بهتر نخواهد شد و بدتر هم میشود، پس دقت کنید.
زمانی که
میخواهیم به عنوان پدر و مادر، مدیریت کردن مسائل مالی را به فرزندانمان
یاد دهیم اولین شرط این است که با همسرمان توافق داشته باشیم و هرکدام ساز
جداگانه نزنیم |
ـ نیازهای واقعی خود را بشناسید. برای اینکه بین دخل و خرج خود توازن برقرار کنید باید نیازهای واقعی خود را بشناسید؛ نیازهای واقعی آنهایی هستند که برای رشد جسمی، ذهنی و روحی به آنها احتیاج دارید.
توافق پدر و مادر در تنظیم مالی
توافق پدر و مادر در تنظیم دخل و خرج و اقتصاد خانواده بسیار مهم و حیاتی است. بعضی از والدین کلا تساهل بیش از اندازه دارند و با موضوعات مختلف سرسری برخورد میکنند. در پس ذهن این افراد فکری وجود دارد که همه چیز درست میشود و اتفاقی نمیافتد. این نوع برخورد در مورد مسائلی مانند انجام تکالیف، نظم و ترتیب، روابط با دوستان و پول خرج کردن بچهها و... وجود دارد. در مقابل دستهای از والدین بسیار سختگیر و نگران هستند و با کوچکترین رفتاری که از فرزندان میبینند، پیشبینی بدبختی و سیاهروزی او را میکنند؛ خواه این رفتار کوچکترین اهمال در انجام تکالیف یا کمی ولخرجی وی باشد. هر دو دسته والدین به فرزندانشان آسیب میرسانند؛ فرزندان والدینی که بیش از حد تساهل دارند نمیتوانند واقعیات زندگی را لمس کنند و معمولا پرتوقع و زیادهخواه هستند و فرزندان والدین سرسخت هم اعتماد به نفس پایینی دارند و لجوج خواهند شد، بنابراین در زمانی که ما میخواهیم به عنوان پدر و مادر، مدیریت کردن مسائل مالی را به فرزندانمان یاد دهیم اولین شرط این است که با همسرمان توافق داشته باشیم و هرکدام ساز جداگانه نزنیم و در مقابل فرزندمان موضع واحد داشته و یک عقیده و نظر داشته باشیم. بهتر است به جای اینکه فکر کنیم چه کسی حرفش را به کرسی مینشاند، مهارتی را در او تقویت کنیم که بیش از هر ثروتی به کار او میآید.
سیاستهای مالی را فراموش نکنید
لازم است برای همه اعضای خانواده امکان تجربه کردن هزینههای خانواده فراهم شود و فرزندان از خردسالی بفهمند که برآورده شدن خواستههای آنان مشروط است. اگر همواره هرچیزی را که فرزندانتان از شما میخواهند در اختیار آنها قرار دهید، مسلما نباید انتظار داشته باشید که براحتی خرج خود را از شما جدا کند. پس سعی کنید معیارهای مالی مشخصی را برای آنها تعریف کرده و آنها را به اجرای دقیق این امور تشویق کنید. پدر و مادر باید فرزندان را از کودکی با خرید آشنا کنند و گاهی فرزندان را همراه خود به خرید ببرند و از آنها نظرخواهی کنند؛ از سویی هنگام فرستادن فرزند برای خرید باید به مقدار لازم پول در اختیار آنان قرار داده شود. نکته مهمتر اینکه والدین باید از همان کودکی به پولتوجیبی فرزندان توجه کنند و آن را به تناسب سن و نیاز در اختیارشان قرار دهند و طرز خرج کردن پول را به فرزندان خود آموزش دهند و مسلما مواقعی پیش میآید که فرزندتان با کمبود پول مواجه میشود. این حالت یکی از بهترین زمانهایی است که او درباره هزینه و درآمد خود توجه بیشتری نشان داده و مدیریت پول را یاد میگیرد. در این مواقع احساسات به شما به عنوان والد حکم میکند تا کمبود مالی فرزند خود را برطرف کنید، اما مطمئن باشید با انجام این کار لطف خاصی را در حق او انجام نداده و تنها این ذهنیت را ایجاد میکنید که همواره فردی برای حل کردن مشکلات او پیشقدم خواهد شد. به جای این کار سعی کنید تا در کنار هم، گردش مالی فرزند خود را کنترل کرده و در صورت امکان هزینههای اضافی وی را تا زمان خروج از بحران حذف کنید. آنچه نباید از آن چشمپوشی کرد این است که پدر و مادر، فرزندان خود را به حفظ اموال در خانه و مدرسه تشویق کرده و برای مالکیت دیگران، حق مردم و حفظ اموال عمومی ارزش قائل شوند