به گزارش
شفا آنلاین،هنگامی
که فردی ازدواج می کند، به شریک زندگی اش قول می دهد که تا زمان مرگ به او
وفادار بماند و انتظار اعتماد متقابل، اساس تعهد زناشویی می شود؛ اما عنصر
مهم و ناگفته این اعتماد که به زبان آورده نمی شود، این است که زن و شوهر
تنها با یکدیگر رابطه عاطفی داشته باشند و شخص دیگری در این صمیمیت، شریک
نباشد؛ در صورتی که زوجی پی به بی وفایی همسرش و شکسته شدن این پیمان ببرد،
ضربه روحی و عاطفی عمیقی را تجربه خواهد کرد. زمانی بی وفایی روی می دهد
که یکی از زوجین در حالی که در ظاهر پایبند این تعهد است، پنهانی با فرد
دیگری رابطه برقرار می کند و این پیمان را می شکند.
لحظه ای که فردی
به بی وفایی همسرش پی می برد، احساس شکست می کند و این پرسش ها در ذهنش
ایجاد می شود: «این رابطه چند وقت است که وجود داشته است؟ آیا رابطه بین ما
تمام شده است؟ آیا می توانم این مسئله را نادیده بگیرم؟ و ... که در نهایت
این پرسش ها منجر به خشم، شرم، احساس لطمه، دل شکستگی، انتقام جویی و ...
خواهد شد.
با برملا شدن بی وفایی، طرف مقابل در شوک عمیقی فرو می
رود و برای مدتی افکار و احساسات خود را پنهان می کند. فرد بی وفا، هم به
تاثیرات مخربی که بر روی همسر، فرزندان، خانواده و خودش می گذارد فکر می
کند و هم به سرنوشت فردی که با او رابطه برقرار کرده است. معمولا همسر بی
وفا دروغگوی ماهری می شود.
معنای یک زندگی مشترک و شکوه و زیبایی
آن، در حس وفاداری به یک نفر و نیز حفظ نجابت و تعهد در آن ارتباط است؛ اما
چه دلایلی باعث می شود علی رغم این معنای زیبا و باشکوه، فرد این ارتباط،
تعهد و وفاداری را از دست می دهد و به فرد مقابل خیانت می کند؟ رفتار
عاقلانه و برخورد منطقی با این مسئله باید چگونه باشد؟
وجود هر
رابطه ای با فرد غیرهمجنس و خارج از محدوده اعضای خانواده که به صورت
پنهانی انجام می پذیرد، رابطه خارج زناشویی محسوب می شود.
رابطه خارج زناشویی یا «خیانت» طیف گسترده ای دارد که چند نمونه آن را در اینجا ذکر می کنیم:
- درددل کردن های عاطفی با جنس مخالف
- بیان نکردن حقایقی که همسر باید از آن اطلاع داشته باشد
- فکر کردن به شخصی دیگر، به خصوص درباره مسائل جنسی
- برقراری رابطه ای خارج از حد شرع و عرف با جنس مخالف
بروز
رابطه خارج زناشویی در زندگی مشترک افراد عوامل متفاوتی دارد که چند نمونه
از آن عبارتند از: نداشتن آگاهی از مهارت های زندگی، عدم بلوغ فکری،
ناتوانی در مبادله عواطف و نیازها، ازدواج های اجباری یا زودهنگام، علل
اقتصادی، فرهنگی، نارضایتی از زندگی زناشویی، مشکلات جنسی زوجین، عدم ارضای
نیازهای جنسی، پایبند نبودن به تعهدات اخلاقی، مشکلات روانشناختی و
اختلالات شخصیتی، انتقام جویی از همسری که مرتکب خیانت شده است و ...
بی وفایی و خیانت در چند مرحله اتفاق می افتد که از آن جمله می توان به این موارد اشاره کرد:
1- درگیری ذهنی
2- اقدام به آشنایی و برقراری ارتباط عاطفی
3- عمیق شدن روابط و برقراری رابطه جنسی
4- شدت ارتباط و مطلع شدن همسر
عمده ترین مراحل و واکنش ها پس از افشای بی وفایی همسر1-
انکار: حتی با وجود شواهد و مدارک غیرقابل انکار، فرد همه چیز را انکار می کند.
2-
درگیری و مجادله: پس از مطرح شدن شواهد موجود مبنی بر بی وفایی، اختلاف ها و مشاجرات بروز می کند.
3-
رویارویی با بن بست ها:
همسری که مرتکب این عمل شده است، دو مسیر را پیش رو دارد؛ یا باید عمل را
تا انتها ادامه دهد یا اینکه از این کار دست بردارد و به روال عادی زندگی
بازگردد؛ در واقع این عمل بن بست ها و ناکامی هایی را به همراه دارد.
4-
پشیمانی:
اعتراف و اظهار پشیمانی عامل مهمی برای تسکین همسر آسیب دیده است. برخی به
دلیل رویارویی با بن بست ها و واکنش های همسر و نیز تخریب روابط داخل
خانواده، احساس گناه کرده و از نفر سوم کناره گیری می کنند.
5-
ترمیم ارتباط: در صورت پشت سر گذاشتن مراحل چهارگانه فوق، فرد بی وفا به فکر ترمیم روابط و بهبودآن خواهد بود.
آسیب های وارد شده بر همسر خیانت دیده«ضربه
روحی» یکی از موارد شایعی است که در انواع بی وفایی همسران مشاهده می شود.
فردی که به بی وفایی همسرش پی برده است، احساس گیجی و سردرگمی می کند و
ممکن است دچار اختلال در خواب و تمرکز شود و همچنین احتمال بروز بیقراری یا
خشم ناگهانی، اضطراب، افسردگی و ... نیز وجوددارد. عمده ترین آسیب هایی که
همسر خیانت دیده متحمل می شود، عبارتند از:
1- مشاهده تحولات رفتاری ناخوشایند از جانب همسر
2- از دست دادن آرامش فردی و خانوادگی
3- تجربه مجموعه ای از درگیری ها با همسر
4- رویارویی با شخص سومی که در حریم خصوصی اش وارد شده است و نیز اعمال برخوردهای تند و توهین آمیز با وی
5- تحمل نکردن حضور همسر و پیش گرفتن مسیر جدایی و طلاق
مراحل درمان و بهبودیمرحله اول: بازگردان اعتمادزمانی
که فردی بی وفایی می بیند، از ترس خیانت و آسیب دوباره، همیشه خود را در
حالت دفاعی نگه می دارد. اعتمادسازی مجدد و کنار گذاشتن بی وفایی تنها با
داشتن صداقت میسر است.
مرحله دوم: بازنگری در ازدواجاین
مرحله به زوجین کمک می کند تا مهارت های جدیدی کسب کرده و بتوانند به
آسانی بحران را تحمل کنند و نیز روابطشان را نیز مستحکمتر بسازند. برقراری
اعتماد مجدد، فرایندی بسیار سخت و طولانی است. برای شروع این مرحله باید
زمان هایی را برای بحث و گفتگو در مورد مشکلاتشان تعیین کنند تا دلسردی های
ناشی از بی وفایی از بین برود.
بررسی عوامل مستعد کننده و حل تعارضاتعلت
اصلی ایجاد روابط نامشروع پنهانی، ناتوانی زوج برای یادگیری شیوه های حل
مسئله و تعارض است. ناتوانی برای صحبت صادقانه در مورد احساسات و افکار،
مانع از گفتگو در مورد مشکلات می شود اما پنهان کردن مشکلات، به حل آنها
کمکی نمی کند. یادداشت اولین مسائلی که به ذهن تان می رسد، کمک بزرگی به
شما می کند تا در هنگام صحبت کردن منسجم تر عمل کنید.
مرحله سوم: یک ازدواج بهتر یا یک طلاق بهتراگر
هر دو شریک دو مرحله اول را به خوبی پیش رفته باشند، می توانند ادامه راه
را براساس اصل صمیمیت بنا نهند و روابط صمیمی بر پایه اعتماد و صداقت شکل
گیرد؛ البته ممکن است پس از شکل گیری این اعتماد و صداقت، زوج ها به این
نتیجه برسند که بهتر است راهشان را در زندگی برای همیشه از هم جدا کنند.