اگر نمیتوانید به یاد بیاورید که آخرین زمانی که واقعاً از زندگی خود لذت بردهاید چه زمانی بوده است، میتواند علامتی از افسردگی باشد. همچنین اگر یافتن آنچه که شما را امیدوار کند برایتان دشوار است، نشاندهنده این است که مشکلی وجود دارد
شفاآنلاین>سلامت>تعریف افسردگی خندان را میتوان به این صورت بیان کرد: کسی که روابط خوبی با دیگران دارد و به نظر میرسد از بودن با دیگران خوشحال است و حتی میخندد ولی در عین حال در درون خود از نشانههای افسردگی رنج میبرد.
به گزارش
شفاآنلاین،بنابراین افسردگی خندان را نمیتوان به راحتی تشخیص داد. آنهایی که مبتلا به افسردگی خندان هستند در احساسات<
Emotions> خود اغراق میکنند.
علائم فیزیکی افسردگی خندان چیست؟
آنها حتی ممکن است از افسردگی خود آگاهی نداشته باشند و یا نمیخواهند آن را به خاطر «ترس از ضعیف به نظر آمدن» بپذیرند. صبحها برای بیدار شدن از خواب و بیرون آمدن از رختخواب، مرتب و آراسته شدن و رفتن به محل کار خیلی باید تلاش کنید.
وقتی هم که به محل کارتان میرسید میتوانید نقش یک آدم شاد را بازی کنید، اما از درون احساس تهی بودن و فاصله داشتن با دیگران میکنید. روز کاریتان را میتوانید به خوبی طی کنید، با موفقیت به انجام مسئولیتهایتان بپردازید و امور را پیش ببرید، اما برای حفظ تمرکزتان میجنگید.
وقتی بالاخره به خانه برمیگردید آنقدر خسته و فرسودهاید که حوصله رسیدگی به مسئولیتهای خانوادگی و حتی رسیدگی به خورد و خوراک خودتان را هم ندارید و قبل از شام به رختخوابتان میخزید. برای مراقب از خودتان هیچ کاری نمیکنید.
آنقدر انرژی برای ظاهرسازیتان صرف میکنید که هیچ توانی برای ورزش کردن، درست کردن غذاهای سالم و وقت صرف کردن با دوستان و تفریح باقی نمیماند. به طور پیوسته در یک سیکل معیوب از هیجانات منفی گرفتارید، بابت بی حس و حال بودنتان یا احساس گناه میکنید یا احساس شرمندگی، و یا وقتی که نمیتوانید انرژی لازم برای انجام کاری را پیدا کنید، از دست خودتان خشمگین میشوید و خود را تنبل و به درد نخور میدانید.
از هیچ چیز لذت نمیبرید. اگر نمیتوانید به یاد بیاورید که آخرین زمانی که واقعاً از زندگی خود لذت بردهاید چه زمانی بوده است، میتواند علامتی از افسردگی باشد. همچنین اگر یافتن آنچه که شما را امیدوار کند برایتان دشوار است، نشاندهنده این است که مشکلی وجود دارد.
درمان افسردگی خندان
این دشوار است که تعیین کنیم دقیقا چه چیزی موجب افسردگی خندان میشود اما خلقوخوی ضعیف میتواند از موارد مختلفی مانند مشکلات کاری، برهم خوردن روابط و احساس پوچی و بیهدفی در زندگی حاصل شود.
تغییرات سبک زندگی شامل توجه و اهمیت بیشتر نسبت به تغذیه، خواب و ورزش میشود. دارودرمانی نیز معمولا شامل مصرف داروهای مهارکنندههای انتخابی باز جذب سروتونین میشود مانند پروزاک، زولوفت یا پاکسیل. در کنار دارو<medicine>درمانی میتواند رفتار درمانی شناختی را نیز در پیش بگیرید که به شما یاد داده میشود چگونه افکار و رفتار خود را کنترل کنید تا حال عمومیتان بهتر شود.
هر درمانی که انتخاب میکنید مهم است که هم کمک حرفهای دریافت کنید و هم حمایت افراد خانواده و دوستان مورد اعتماد خود را داشته باشید.
درمان افسردگی نیز مانند هر بیماری دیگری، به زمان نیاز دارید، اما مطمئناً به مرور احساس خواهید کرد که حالتان بهتر میشود. تمرین روزانه برای دوست داشتن خودتان و جا انداختن این طرز فکر که لزومی ندارد بهترین باشید، قدم بسیار مهمی برای رسیدن به «حال خوب» است.
چگونه میتوان این چرخه را شکست؟
نقطه آغاز این است که بدانیم این بیماری حقیقتا وجود دارد و جدی است. تنها زمانیکه دلیلتراشی برای اثبات اینکه مشکلی نداریم را کنار بگذاریم، میتوانیم به خودمان کمک کنیم.
برای برخی افراد همین بینش کافی است تا تغییر کنند زیرا این آگاهی آنها را در مسیری قرار میدهد که بهدنبال کمک بروند و از بند این افسردگی که گریبانگیر آنها شده است، رهایی یابند.
تمرینهای تمدد اعصاب و فعالیت جسمی نیز مزایای سلامت روان فوقالعادهای دارند. مطالعه انجامشده توسط پژوهشگران دانشگاه راتجرز نشان داد که میزان افسردگی در افرادی که دو بار در هفته، تمرینات تمدد اعصاب و ورزش انجام میدادند، تا ۴۰ درصد کاهش پیدا کرد.
درمان رفتاریشناختی یعنی یادگیری تغییر الگوهای تفکر و رفتار، گزینه دیگری برای افرادی است که دچار این وضعیت هستند. و البته پیدا کردن معنا در زندگی بسیار مهم است.
ویکتور فرانکل عصبشناس و روانپزشک اتریشی میگوید اساس سلامت روان، داشتن هدف در زندگی است. او میگوید که ما حتما نباید در شرایط بدون تنش و خالی از مسئولیت و چالش باشیم، اما باید برای چیزی در زندگی تلاش کنیم. بیتوته