كسى كه با پشيمانى زندگى مى كند همواره به اين موضوع فكر مى كند كه چه كارهايى را مى توانست به شكل متفاوتى انجام دهد. البته بايد بدانيد كه شما با اين احساس، در دنيا تنها نيستيد و هميشه براى همه، مواردى پيش می آید كه از آنچه انجام شده پشيمان باشند
شفاآنلاین>اجتماعی>همه ما گاهی سركى در گذشته مى كشيم و حتما موضوعى براى افسوس خوردن پيدا مى كنيم كه بگوييم، اگر اين كار را نكرده بودم، زندگى الان وضعيت بهترى داشت و هزاران اما و اگر ديگر كه هيچكدام تغيير مثبتى در وضعيت فعلى ما ايجاد نخواهند كرد.
به گزارش
شفاآنلاین،چه بايد كرد؟ آنها كه مسئوليت كارها و كم كارى هايشان را مى پذيرند، جواب خوبى براى اين سوال دارند. آنها مى گويند: از همه آنها چيز ياد گرفته ايم و اين حداقل نتيجه مثبتى است كه مىتوان از هركارى گرفت. چه كسى مى تواند ادعا كند كه يادگرفتن بيهوده است؟
من چيزى به دست نياورده ام، وقتم تلف شده، هيچ احساس رضايتى از گذشته ندارم، كاملا از اتفاقاتى كه افتاده نااميدم و... و نهايتا هركسى اين جملات را بشنود خواهد گفت شما از گذشته احساس پشيمانى و افسوس مى كنيد.
كسى كه با پشيمانى<Regret> زندگى مى كند همواره به اين موضوع فكر مى كند كه چه كارهايى را مى توانست به شكل متفاوتى انجام دهد. البته بايد بدانيد كه شما با اين احساس، در دنيا تنها نيستيد و هميشه براى همه، مواردى پيش می آید كه از آنچه انجام شده پشيمان باشند.
در واقع مقدار مشخصى از اين پشيمانى سالم و مفيد است. خوب است كه گه گاه نگاهى به گذشته بيندازيم و با ارزيابى آنچه انجام داده ايم راه آينده را انتخاب كنيم. اما اين حس وقتى كه بهطور مداوم مسائل كوچك را تبديل به مشكلات بزرگ و غیرقابل حل مى كند مساله ساز مى شود.
در واقع در اين شرايط ،افراد خودشان و شرايط اطراف را بسيار جدىتر از آنچه هست مى گيرند و اگر اين وضع ادامه پيدا كند، زمينه ساز افسردگى خفيف خواهد شد. همه ما از اشتباهاتمان پشيمان مىشويم، اما نبايد اجازه داد اين پشيمانى اجازه فعاليت بيشتر را از ما بگيرد. در واقع نبايد اجازه داد حس پشيمانى كنترل زندگى ما را به دست بگيرد.
وقتى تصميم به انجام كارى مى گيريم، بزرگترين لطفى كه مىتوانيم در حق خودمان كنيم اين است كه وقت و انرژى و تمركزمان را صرفا متوجه انجام آن كار كنيم و نه فكر كردن به خود تصميم. شكست اگرچه شيرين نيست ولى هيچ چيز ترسناكى هم نيست؛ اگر برنامه و هدفى در كار باشد شكست هاى ميان راه نمى تواند شما را از رسيدن به آن هدف كلى بازدارد، چون تمام اين شكستها قدمهاى رسيدن به آن هدف و دورنماى كلى هستند و ديگر پشيمانى از آنها معنى ندارد.
هر شكست درسى به ما آموخته كه در ادامه راه به دردمان مىخورد. به نظر شما دليلى براى پشيمانى وجود دارد؟ به علاوه اگر هيچ شكستى در زندگى اتفاق نيفتد، فكر مى كنيد پيروزى معنى و مفهوم و شيرينى خاصى خواهد داشت؟
پذيرش زندگى به همان شكلى كه هست و نه آن شكلى كه ايده آل ماست خيلى مهم است.
زندگى مجموعهاى است از اتفاقات غيرمشخص كه پيش روى ما رخ میدهند. آيا شما مى دانيد فردا برايتان چه اتفاقى خواهد افتاد؟ آيا واقعا مطمئن هستيد آنچه بر شما گذشته و شما برچسب بد و ناخوشايند رويش زده ايد زمينه يك اتفاق خوبتر نباشد كه فردا اتفاق مى افتد؟ اگر با يك ديد مثبت به وقايع بنگريم، تمام وقايع جزئى از يك سير تكاملى هستند كه ما نمىتوانيم تغييرشان دهيم. جنگيدن با وقايع هيچ چيزى را عوض نمى كند.
چه بايد كرد؟ پذيرفتن و از كنار آن گذشتن بهترين راه حل ممكن است. شايد بعدا با اتفاقاتى كه بيفتد، وقتى به گذشته نگاه كنيم به اين برچسب هاى بد و خوب بخنديم. چون در يك نگاه جامعتر ممكن است برچسبها جور ديگرى به نظر برسند.
اگر كارى را تا به حال انجام نداده ايد، تا زنده هستيد برايش فرصت داريد. فقط بايد مسئوليت گذشته و حال و آينده را بپذيريم و كارهايى را كه دوست داريم انجام دهيم. اگر فكر مىكنيد تا به حال به اندازه كافى سفر نكرده ايد، خوب از همين امروز شروع كنيد.
فكر مى كنيد دو سال گذشته عمرتان هدر رفته؟ خوب سعى كنيد امسال تلاش تان را مضاعف كنيد تا دو سال گذشته جبران شود. اما كسانى هستند كه با توجيه شرايط فعلى از پذيرش مسئوليت سرباز مى زنند. آنها كسانى هستند كه در گذشته گيرافتادهاند و آينده را نيز با اين وضعيت از دست خواهند داد. بايد جرات داشت و برايش برنامه ريزى كرد.آرمان