کد خبر: ۲۲۹۳۲۷
تاریخ انتشار: ۰۷:۵۹ - ۲۷ فروردين ۱۳۹۸ - 2019April 16
پسر چهارساله زرافه عروسکی مورد علاقه‌اش را در کوله‌اش گذاشته، آن هم طوری که سرش بیرون باشد. می‌پرسم: «چرا سرش بیرونه؟» جواب می‌دهد: «برای این‌که بتونه نفس بکشه.»

شفا آنلاین>اجتماعی>این هفته از علاقه پسری چهار ساله به زرافه و شوهر مسنی که زنش را به سفر نمی‌برد، خواهید خواند.

   به دیگران فرصت نفس کشیدن بدهیم

پسر چهارساله زرافه عروسکی مورد علاقه‌اش را در کوله‌اش گذاشته، آن هم طوری که سرش بیرون باشد. می‌پرسم: «چرا سرش بیرونه؟» جواب می‌دهد: «برای این‌که بتونه نفس بکشه.»

خیلی وقت‌ها چنان آدم‌های مورد علاقه‌مان را در کوله بارمان حبس می‌کنیم که اجازه تنفس به آن‌ها نمی‌دهیم، بعد از آن‌ها انتظار داریم نقش آدم‌های زنده را برای‌مان بازی کنند، حرف بزنند، بخندند، فکر کنند و ... . به آدم‌هایی که در دل‌مان جا داده‌ایم، فرصت نفس کشیدن بدهیم.

   پیرمردی در قفس
خانم مسنی است که با همسرش آمده. مرد ساکت است و حرفی نمی‌زند. زن از من می‌خواهد شوهرش را راضی کنم که سفر بیاید تا روحیه‌اش بهتر شود. مدام از جاذبه شهرها و کشورهای مختلف تعریف می کند تا مگر اشتیاق سفر در پیرمرد رسوخ کند. آخر کار هم می‌گوید: «خودشو کرده تو قفس، رنگ آسمون یادش رفته.» چشم‌های پیرمرد اما به من می‌گوید برای پرنده‌ای که پر ندارد، چه فرقی می‌کند آسمان چه رنگی باشد.خراسان

نویسنده : دکتر المیرا لایق روان‌پزشک

نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: