در پی درگذشت ناگهانی خشایار الوند نویسندۀ برنامه های طنز تلویزیونی در 51 سالگی این روزها شاهد مطالب متعدد و متنوعی دربارۀ او یا به این بهانه هستیم
شفا آنلاین>اجتماعی>درگذشت ناگهانی نویسنده برنامه های طنز بهانه ای است تا سراغ نکته ای از زبان او در مصاحبه سال 90 برویم...
به گزارش
شفا آنلاین:در پی درگذشت ناگهانی خشایار الوند نویسندۀ برنامه های طنز تلویزیونی در 51 سالگی این روزها شاهد مطالب متعدد و متنوعی دربارۀ او یا به این بهانه هستیم.
از انتقاد کیومرث پور احمد به خاطر دیر رسیدن آمبولانس تا حرف همیشگی یاد هنرمندان پس از مرگ و نه در حیات آنان و البته دریغهایی به سبب از دست دادن های زودهنگام در کنار تسلیت به برادرش – سیروس الوند- مضامین مکرر در مطبوعات و تارنماها و فضای مجازی و شبکه های اجتماعی است.در این بین وقتی بازنشر گفت و گوی «تاریخ ایرانی» با مرحوم الوند در هفت سال قبل را مرور کردم به نکتۀ جالبی برخوردم.
در این مصاحبه وقتی از او دربارۀ انطباق برخی از متنهای «قهوۀ تلخ» با واقعیت های تاریخی سؤال میشود پاسخ قابل تأملی میدهد و میگوید:«متولیان فرهنگی دورههای مختلف نگاه خودشان را در نقل تاریخ اعمال کردهاند و کافی است شما بروید کتاب تاریخ سوم راهنمایی سالهای سال های 56-66-76-86 را با هم مقایسه کنید. در آنها روایت های کاملا متضادی میبینید.»
البته حالا دورۀ راهنمایی نداریم و به جای آن میگویند متوسطۀ اول (هفتم و هشتم و نهم). سال 56 هم روشن است چرا. چون مربوط به پیش از انقلاب است و جالب این که گروه اصلی نویسندگان کتاب تاریخ سوم راهنمایی پیش از پیروزی انقلاب اصرار داشتند نام آنان از نویسندگان بخشهای مربوط به تاریخ پهلوی که کاملا سفارشی بود تفکیک شود و در قضاوت دربارۀ کتاب تاریخ سوم راهنمایی پیش از انقلاب این نکته باید لحاظ شود.
مقایسۀ سالهای بعد و اشارات خشایار الوند اما جالب است. مثلا سالها در کتاب ها درسی تصویر حضور شهید رجایی به عنوان نخست وزیر در مهر 59 در مجمع عمومی سازمان ملل در کنار بهزاد نبوی با اورکت مشکی چاپ میشد و بعد از 88 بهزاد نبوی را حذف کردند.
یا در 40 سال گذشته دکتر مصدق جزر و مد داشته چون گاهی بوده و گاهی حذف شده و البته همواره در کنار آیت الله کاشانی.
مصاحبۀ خشایار الوند را که خواندم رفتم سراغ کتاب مطالعات اجتماعی نهم دبیرستان که بخشی از آن تاریخ است و انصافا تا تاریخ معاصر را به نسبت درست روایت و منتقل کرده است.
کتاب درسی تاریخ البته غیر واقعی نیست اما همۀ واقعیت را دربر نمیگیرد و جدای جهتگیریها نکته قابل توجه آن اصرار بر نام نیاوردن از شخصیت های مشهور و مؤثر در صدر انقلاب و جمهوری اسلامی است.
در حالی که چنین حساسیتی را در بخشهای قبلی تاریخ نمیبینیم. مثلا به جای اشاره به نام مهندس بازرگان به عنوان نخست وزیر دولت موقت انقلاب اسلامی و انتصاب او در فاصلۀ 12 تا 22 بهمن 1357 یا تصویر او تنها دو بار گفته شده «تعیین هیأت دولت» و هیچ نامی از نخست وزیر دولت موقت در میان نیست.
در حالی که دانش آموزان نهم دبیرستان متولد 1382 یا 1383 هستند و 10 سال بعد از درگذشت بازرگان به دنیا آمدهاند.
دربارۀ وقایع سال 1358 نیز به مجلس خبرگان قانون اساسی و انتخابات ریاست جمهوری و انتخابات مجلس شورای اسلامی اشاره شده اما گذرا عبور کرده اند و اینجا هم نه نامی از اولین و تنها رییس مجلس خبرگان قانون اساسی است (آیت الله منتظری) نه نام اولین رییس جمهوری ایران (ابوالحسن بنی صدر) آمده و نه نام اولین رییس مجلس شورای اسلامی (آیتالله هاشمی رفسنجانی) و این مورد اخیرالبته شگفت انگیزتر است.
اگر غرض این است که دانش آموز دبیرستانی هاشمی رفسنجانی را نشناسد پس چگونه یک بزرگراه در تهران به نام اوست و چرا باید دانش آموز دبیرستانی اولین رییس مجلس شورای اسلامی را که 9 سال بر پارلمان ریاست کرده و بعدتر هشت سال رییس جمهوری بوده و در تلویزیون رسمی از او با عنوان «سردار سازندگی» و با فعل جمع یاد می شده نشناسد و حتی تصویر او در زمرۀ روحانیون مبارز پیش از انقلاب هم نیاید؟
مثلا دقت کرده اند و در پرانتز و بعد از کلمۀ منافقین آورده اند «گروه مجاهدین خلق» چون نام شان و نه مرام شان این است ولی دربارۀ اسامی دیگر خسّت به خرج داده اند.
همین نوع مواجهه با تاریخ سبب می شود پخش فیلم های تاریخی از برخی تلویزیون های خارجی جذاب جلوه کند.
تلویزیون ایران دغدغه حذف تصویر دکتر یزدی و قطب زاده از دو سوی امام را دارد و کتاب تاریخ مدرسه دوست دارد بچه ها فکر کنند اولین رییس جمهور ایران اسم نداشته و لابد بعدتر دوست دارند بچه ها فکر کنند پنجمین رییس جمهور ایران هم عکس نداشته و در این فضا و در میانۀ تبدیل آرشیو آنالوگ به دیجیتالی فیلمهای تاریخی ناگهان سر از کانالهای ماهوارهای در میآورد و اتفاق جالب این میشود که تلویزیون هم به خود میآید و فیلمهای آرشیوی را پخش میکند.
شاید وقت آن رسیده باشد که کتابهای درسی را هم از آنالوگ به دیجیتال تبدیل کنند تا در خلال آن تاریخ معاصر برای همه نام ذکر کند!
با این اوصاف حق با خشایار الوند است که دربارۀ آن مقطع زمانی که قهوۀ تلخ روایت میکند کتابهای تاریخ درسی با فاصلۀ 10 سال را پیش چشم شما میگذارد و اگر سال 56 را به نظام آموزش و پرورش شاهنشاهی نسبت دهیم تغییرات مکرر سال های 66 و 76 و 86 را نمیدانیم چگونه توضیح دهیم؟
هر چند که نام نبردن از برخی چهرههای تاریخی قابل تحملتر از آن است که مخالف مشروطه را در زمرۀ رهبران مشروطه معرفی کنیم.عصر ایران
مهرداد خدیر