به گزارش شفا آنلاین،سهیل رضایی افزود: لازم است در زمینه راههای افزایش جمعیت، پژوهشهای عمیقی انجام شود این در حالیست که موضوعات اجتماعی در کشور ما بیشتر از طریق نظریه اداره میشود تا پژوهش. در حوزه افزایش جمعیت باید به این موضوع پرداخت که آیا فرزندآوری با ارائه مشوق به زوجین محقق میشود یا موانع بزرگتری برسر راه تحقق این هدف قرار دارد؟ آیا خانوادهها در صورت فرزند آوری توان اجتماعی و روانی برای حمایت از او را دارند یا نه؟
وی با بیان اینکه جوانان در حال حاضر از ازدواج میترسند، اظهار کرد: دیدگاه آنها نسبت به ازدواج تغییر کرده است اما جامعه حاضر نیست آن را بشنود و هنوز به تعامل صحیح با جوانان نرسیده. در این شرایط سن ازدواج افزایش پیدا کرده و افراد متاهل نیز از روشهای صحیح نگهداری از رابطه خود آگاه نیستند، بنابراین چالشهای عمیقتری از فرزند آوری در حال حاضر وجود دارد.
رضایی درباره علل ترس جوانان از ازدواج اظهار کرد: نبود مسکن و کمبود شغل از دلایلی است که جوانان از تشکیل زندگی میهراسند البته با توجه به افزایش آمار طلاق آنان شاهد جدایی برخی از افراد از یکدیگر هستند لذا در این شرایط از ازدواج میهراسند. این در حالی است که مدرسه و دانشگاه افراد را برای ازدواج آموزش نمیدهند و مانند گذشته بزرگترهای خانواده نیز در کنار جوانان زندگی نمیکنند تا آنان را برای ازدواج آماده کنند.
این پژوهشگر روانکاوی عمقی افزود: بسیاری از افراد دارای فرزند در زمینههای اقتصادی و فرهنگی مرتبط با فرزندشان دچار مشکلاتی هستند البته در حال حاضر استانداردهای فرزندآوری نیز تغییر کرده است. پیش از این کودکان با بازی کردن در کوچهها با مسائل مختلف اجتماعی آشنا میشدند اما در حال حاضر نه تنها در شهرهای بزرگ بلکه در شهرهای کوچک نیز محلهها از بین رفته و فردیت افراد رشد زیادی پیدا کرده است. از سوی دیگر پدر و مادر وقت کافی برای فرزند خود صرف نمیکنند.
وی در ادامه گفت: افزایش فردیت افراد یک فرآیند جهانی است اما ما در این زمینه هیچ تدبیری نیندیشیدهایم. آنقدر جامعه ما سیاسی شده است که بطور کلی حوزه اجتماعی را رها کردهایم و کسی به آن نمیپردازد و زمانی مسائل اجتماعی مورد توجه قرار میگیرد که به بحران اجتماعی تبدیل شده است.
رضایی در پایان با بیان اینکه تعداد مجردهای قطعی در سالهای آینده به بحران تبدیل میشوند، اظهار کرد: این افراد با پدر و مادر خود زندگی میکنند و با آنان دچار چالشهای روانی و حتی برخوردهای فیزیکی سخت میشوند بنابراین آمار جنایت افزایش مییابد و حتی ممکن است این افراد مجرد آرزوی مرگ والدین را بکنند. از سوی دیگر آنان با احساس تنهایی عمیقی پس از 50 سالگی دست و پنجه نرم میکنند.