کد خبر: ۲۲۳۸۲۴
تاریخ انتشار: ۰۸:۵۰ - ۲۹ بهمن ۱۳۹۷ - 2019February 18
افق نگاه از یك سو به فراروایت و گفتمان اجتماعی‌ای محدود است كه عده زیادی در آن اشتراك دارند و از سوی دیگر به تجربیاتی كه فرد از سر می‌گذراند و آن بخشی از آموخته‌هایش كه به مدد تجربه در او درونی می‌شوند
شفاآنلاین>سلامتافق نگاه مثل حدت بینایی محدود است، هردو خارج از اختیار انسان هستند اما شباهت‌ها به همین جا ختم می‌شود. اگر حدت بینایی را نزدیك‌بینی، دوربینی و پیرچشمی تعیین می‌کنند، افق نگاه یعنی آن‌چه كه در مخیله و تصورات ما از امكانات واقعیت می‌گنجد را فاكتورهایی متعدد تعیین می‌کنند. یا بهتر بگویم این افق  محدود به چارچوب‌هایی مستقل از اراده ما است، همان چیزی که «لیوتار» اول‌بار «فراروایت» خواند و «فوكو» آن‌را به بیانی دیگر discourse می‌نامید، كه به فارسی گفتمان ترجمه شد.

افق نگاه از یك سو به فراروایت و گفتمان اجتماعی‌ای محدود است كه عده زیادی در آن اشتراك دارند و از سوی دیگر به تجربیاتی كه فرد از سر می‌گذراند و آن بخشی از آموخته‌هایش كه به مدد تجربه در او درونی می‌شوند. اگر شق اول را ثابت فرض كنیم، متغیر اصلی در میان افراد مختلف همان شق دوم یا تجربیات شخصی است. آموزش می‌دهند و تحصیل می‌کنند تا افق نگاه تغییر كند.

 توان فرارفتن از یك افق نگاه، بالا پریدن از دیوار آن، تردید كردن و پرسش از هر بدیهی پیش چشمی مدرن‌ترین تعریف روشن‌فکری است. یكی از اصول اساسی همه هنرها فرارفتن انتزاعی از افق‌های مقرر دید است؛ رمان و داستان امكانات قابل تصور از گسترش افق‌های دید از ابعاد گوناگون هستند.

همه این‌ها درست اما در تحلیل نهایی هركس دارای امكاناتی از افق دید خود است كه معلوم نیست تا چه حد می‌تواند از آن فراتر برود. قضاوت در مورد افكار و اعمال افراد در داخل گفتمان و فراروایتی كه در ان رشد كرده‌اند اصلی‌ترین چالش اخلاق و شاید حقوق است. معلوم نیست انسان تا چه حد و تا كجا مسوول افق دید خود است؟ این صحیح كه تاسیسات مدرن و نظام‌های اداری و قراردادهای اجتماعی نقش بینش افراد را محدود می‌کنند اما در مدیران فرادست نظیر وزرا اتفاقاً ابعاد افق نگاه‌شان و توان فرارفتن (همان توان روشن‌فکری‌گونه‌ای که ذکرش رفت)  از این چارچوب‌هاست كه می‌تواند خط دهنده و راه‌گشا یا برعكس؛ گم‌راه كننده باشد.

وقتی كل مجموعه زیردست، درگیر دست‌وپازدن با انبوه درختان هستند تصویر جنگل تنها در نظرگاه وزیر آشكار می‌شود و آن‌جاست كه جزییات افق نگاه او و تصوری از جنگل كه در نظرگاه او قرار می‌گیرد نقش محوری بازی می‌کند. با مثالی می‌توان مقصود را روشن‌تر بیان كرد؛ ممكن است یك روز در كشوری تصمیم بگیرند مشكلات سلامت را كه كم هم نیستند از ریشه حل كنند و آماده خرج‌ كردن منابع در این زمینه هم بشوند، اما اشكالات ساختاری و فرهنگی در آن كشور پیشینی‌تر از كمبودهای مالی باشد و كار پزشكی در همان هسته‌های مركزی‌اش و در كیفیت خدمات انسانی پزشكی دچار اشكال باشد.

اگر در این كشور خیالی وزیر را از میان گروه پزشكانی برگزینند كه یك كار تكنولوژیك بسیار دقیق و ظریف روی یك قسمت محدود از بدن مثل چشم انجام می‌دهد چگونه می‌توان مطمئن بود كه جزییات نظامِ سلامت از مشكلات(problems) یك ویزیت ساده در فلان شهرستان دور دست تا عناصر لازم برای درمان دارویی فلان بیماری نادر تا خصوصیات نگهداری از بیماران مزمن تا چه حد در  افق دید او قرار می‌گیرند؟  دیدن و ارتباط مستقیم پیدا كردن با این گونه مسائل برای چنین وزیری كه طبعا كار پزشكی را كار با دستگاه‌های پیشرفته، مهارت فردی و دسترسی به نتایج زودرس تجربه كرده بسیار دشوارتر از وزیری است كه سال ها با این مشکلات كار و زندگی كرده است. اگر دیدن این مشكلات برای مورد اول توان روشن‌فکری و روحیه چالش‌گر و جسورانه‌تری می‌طلبد، برای مورد دوم تلاش مورد لزوم ابعاد كمتری دارد و بنابراین اطمینان بیشتری نسبت به اصلاح ایجاد می‌کند.

شاید بخشی از امیدها و ناكامی‌هایی كه مردم آن كشور خیالی از نظامِ سلامت خود تجربه كردند و تلاش های صادقانه‌ای كه نتیجه مطلوب به بار نیاوردند از همین موضوع آب می‎خورد. به‌همین دلیل است كه وقتی در همان كشور وزیری با افق نگاهی حتی دورتر از وزیر قبل نسبت به هسته مركزی خدمات پزشكی(Medical) بر گزیده می‌شود در كمال احترام و با تمام اطمینانی كه ممكن است نسبت به توانایی‌های ایشان در فرارفتن از چارچوب‌های افق نگاهشان وجود داشته باشد  انسان تمایل پیدا می‌کند یك بار دیگر موضوع محدودیت افق نگاه را یادآور شود. بی‌تردید مهم‌ترین عامل در شكستن این چارچوب‌ها و ترك خوردن بسیاری از بدیهیات همین اطلاع و توجه به افق نگاه است.دکتر بابک زمانی / متخصص بیماری های مغز و اعصاب
نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: