خاموش به نظاره نشستند تا سرازير شدن ان مكنونات را نظاره كنند شايد هم به لذت ! پس بيهوده نيست اگر انچه رييس جمهور در جريان معرفي وزير جديد بهداشت گفت را مكنونات جمهور بخوانيم و سرريز شدنش را فرصتي استثنايي براي روبرو شدن با واقعيتي كه همه ميكوشند در زير لفافه تعارفات نبينند
شفاآنلاین>سلامت> در يك لحظه استثنايي از زبان "رييس" ، برخي مكنونات "جمهور" اتشفشان كرد . تا پيش از ان ظاهرا فضا ، اكنده بود از "تقدس كار طب"از سويي و گمان "گروه مرجع بودن پزشكان " از سويي ديگر . اما ان زمان كه لهيب اين اتشفشان تا اعماق وجود پزشكان را مي ازرد و در تب و تاب كلماتي كه رييس برزبان اورده بود ميسوختند از دل ان جمهوروواز ميان ساير گروه هاي مردم هيچ صدايي برنخاست.
خاموش به نظاره نشستند تا سرازير شدن ان مكنونات را نظاره كنند شايد هم به لذت ! پس بيهوده نيست اگر انچه رييس جمهور در جريان معرفي وزير جديد بهداشت گفت را مكنونات جمهور بخوانيم و سرريز شدنش را فرصتي استثنايي براي روبرو شدن با واقعيتي كه همه ميكوشند در زير لفافه تعارفات نبينند؛ تكنولوژي طب (Medicine)مدرن هنوز جايگاه خود را در ذهنيت تاريخي و پيشا مدرن ما باز نكرده است .و نه تنها اين كه دانش و اعتقاد به دانش هم همين طور .
در جامعه ما راست و دروغ ،افسانه وواقعيت زنده و مرده همه وهمه در تعادلي بي نظير در كنار هم وجودي مسالمت اميز دارند مثل يك رمان رئاليسم جادويي نظير پدرو پارامو اثر رولفو ! در پهنه اي كه يك ضلع ان روحاني تحصيلكرده ايست كه بسياري از ما به او راي داده ايم ضلع ديگر روشنفكران و هنرمندان مستقلي كه از همه چيز از حقوق حيوانات گرفته تا محيط زيست و ....دفاع ميكنند و و ضلع ديگرش مسيوليني كه به عنوان كارگزار دولت نقشي مهم تر از اصلاح فرهنگي ندارند هيچ كس در دفاع از دانش دم نزد.
بله انچه كه اين مكنونات مذاب هدف گرفته بودند جز دانش نبود . تحقير و تفتيش دانش همواره از طريق تقليل ان به كليتي بي شكل بدون تعينات و شاخ و برگش صورت گرفته است .اما در اينجا با گشاده دستي، تمام مصداق ها دريك گفته كوتاه عرضه ميشوند . اول دانش اخلاق پزشكي كه همواره ملاطفت طبيب را تعريف و دايما روزامد ميكند از أساس مورد انكار قرار ميگيرد دوم طبيب با انجام كارهايي كه رييس حقير ميپندارد تطهيرميشود حال انكه ان كار حقير -پرستاري (Nursing)-خود دانش پويايي است كه اهميت ان را اذهان بدوي در نمييابند.
ان جملات هم بيشتر در نقد پرستاريست تا پزشكي ،دانش مندان پرستاري هم كار خود به هر نا اموخته اي وا نميگذارند حتي اگر "جراح "باشد ! تنها پرستاري نيست . در خود كارهاي پزشكي هم هنوز به مرحله اي نرسيده ايم كه اهميت مسايل تعقلي و داخلي بدون هيچ كار عملي با نتايج زودرس و اشكار را دريابيم . حال انكه "دانش "طب از ديدگاه مدرن تر بيشتر به معناي فعاليتي تعقلي است تا عملي ! .هنوز معلوم نيست سلامت بيشتر از دانش طب حاصل ميشود يا از رعايت شعائر و تزكيه نفس ؟ يا بازگشت به خويشتن و به طبيعت و اجتناب از استرس و موادشيميايي ؟ راستي ايا زالو و بادكش از يك سو و هوميوپاتي و انرژي درماني از سوي ديگر كاملا بي تاثير است ؟ جالب است كه ناباوري پيشا مدرن به عقل و به دانش نه تنها در اشكال سنتي كه بارها و بارها در مدرن ترين اشكال هم هرروزه باز توليد ميگردد . و اين نه محدود به دانش طب كه در همه دانش ها جاريست اما اگر چه نتيجه كار طبيبي كه به ساخت و ساز رواورده در اولين زلزله معلوم ميگردد نتيجه كار معماري كه اپانديسيت عمل كرده ممكن است به ريكاوري هم نكشد .اين فاصله نزديك علم وعمل است كه كار طب را به بارزترين سيبل مكنونات غير علمي ما بدل كرده و طبيبان را مجبور كرده به عنوان تنها مدافعان حيثيت عقل و عقل گرايي در صفحات مجازي سينه چاك كنند .چراكه پيچيدگي و درخشندگي طب با تمام شاخ و برگ هايش تنها در نظرگاه ايشان عيان ميگردد .
طب مدرن هنوز در ذهنيت ايراني جايگاهي پيدا نكرده . اگرنه چرا حتي يك بيمارستان وقف در سال هاي اخير توسط يك يا جند نَفَر از اين ثروتمندان نجومي تاسيس نشد ؟ چرا چند هكتار از زمين هاي شمال و شمال غرب تهران بجاي برج و بارو و مال تبديل به بيمارستان نشد ؟ چرا در تنگناي راهروهاي بيمارستان هاي اموزشي نميتوان راه رفت چرا فضاي سبز تمام بيمارستان هاي تهران هريك به كاري درامد زا كارهاي حسابي ! اختصاص يافت ؟ ايا اگر دانش و دانش طب عميقا باور شده بود فضا و مكان كافي براي ان تهيه نميشد ؟ . مرجعيت ادعائي پزشكان در ميان مردم هم واقعيتي است كه با گفته هاي فوق در تضاد نيست وقتي يك ويزيت ساده با تجويز يك قرص كه اگر منظم مصرف شود منظومه اي از قرن ها افسانه پردازي پيرامون صرع را فرو ميريزد شبحي هراسناك از توانمندي دانش ظاهر ميشود كه همچنان رازالود و اساطيري و كلي است نه فيزيكي و اين دنيايي و اگر ان را بطور كامل و إقناع كننده ، انطور كه ميخواهي بدست نمي اوري لابد انكه توانش را داشته نخواسته ! تماما به ميل وًاراده اوست .
اورا با يك دست پيش و با يك دست پس ميزني از او ميترسي اما إنكارش نميتواني . تا يك روز سرانجام تماما به شكل واقعيش با تمام ملزوماتش به باورت درايد. دکتر بابک زمانی/متخصص بیماری های مغز و اعصاب